والتر کوفمان این کتاب را در سه جلد نوشت و در هر سه جلد به بررسی حیات و عقاید سه تن از اندیشمندنی پرداخت که سهمی شایان در کشف ذهن داشتند. در این جلد حاضر، گوته و کانت و هگل مطمح نظر ویاند. از نظر او، به رغم عظمت و کانت و ابهت هگل، سعی […]
والتر کوفمان این کتاب را در سه جلد نوشت و در هر سه جلد به بررسی حیات و عقاید سه تن از اندیشمندنی پرداخت که سهمی شایان در کشف ذهن داشتند. در این جلد حاضر، گوته و کانت و هگل مطمح نظر ویاند. از نظر او، به رغم عظمت و کانت و ابهت هگل، سعی جمیل گوته در این خصوص بیش از آن دو تن دیگر است چون که فلسفه را با هنر عجین کرد و زیبایی را در بیان حقایق دخیل ساخت و شجاعت را در صراحت و صداقت گفتار یافت. کوفمان ثابت میکند که کانت افکار بلندی داشت ولی بد مینوشت و هگل نیز قربانی شتاب در نوشتن شد. حقیقت زیبایی را میسزد.
جلد نخست از این مجموعه به بررسی اندیشه و سبک نگارش گوته، کانت و هگل از شخصیت های برجسته ای که خدمات ارزنده ای به کشف ذهن کرده اند اختصاص یافته است. به تصریح کتاب: “به نظر کوفمان (نگارنده) نویسندگان فیلسوف که مبهم می نویسند از قبیل: کانت و هگل و هایدگر می خواهند تا مطلبی را از خود و دیگران مخفی سازند و در برخی از موارد در صدد پنهان کردن نادرستی مواضع خود می باشند و در برخی از موارد نیز این ابهام مربوط به شخصیت حقیر آن هاست. از نظر کوفمان، نگارش مبهم ابزاری برای فریب دادن دیگران است و نوعی خدعه می باشد. و آنان که خود را بدون شناختن ذهن خویش فریب می دهند معمولا برای شناختن و نگارش در باب ذهنی انسانی از شایستگی چندانی برخوردار نیستند. از نظر کوفمان، میان شکست در سبک نگارشی و شکست در کشف ذهن، رابطه ای ذاتی وجود دارد. این صرفا از روی اتفاق نیست که کوفمان فهمیده است آنانی که بد می نویسند، اصولا حرفی برای گفتن ندارند به استثنای هگل. او کسانی را که مبهم می نگارند (کانت و هایدگر و آدلر ویرنگ) در کشف ذهن، صاحب سهام نمی داند. به همین سیاق، بر طبق رای او آنانی که سهمی شایان در کشف ذهن دارند (گوته و نیچه و فروید) همگی در امر نوشتن، شاه کاری می آفرینند”.
والتر كوفمان، نيچه شناس برجستهاي است كه در سالهاي پاياني عمر خود به تأليف يك مجموعه سه جلدي با عنوان «كشف ذهن» مبادرت كرد كه جلد اول آن به بررسي انديشههاي سه متفكر برجسته آلماني، گوته، كانت و هگل اختصاص دارد. اين كتاب كه در واقع رويكردي انتقادي به دشوار نويسي كانت و هگل دارد و ابهامهاي زباني اين فلاسفه كه در فرهنگ آلماني به سنتي پسنديده تبديل شده است را به باد انتقاد ميگيرد، توسط ابوتراب سهراب و فريدالدين رادمهر ترجمه شده است. كتاب«گوته، كانت و هگل» به جز مقدمه مترجمان و مؤلف كتاب، همچنين داراي مقدمهاي به قلم “ايوان سل” و ۵ بخش به همراه يك كتابشناسي تفصيلي است. “گوته و كشف ذهن”،”تأثيرات بر: هردر، لسينگ، شيلر، فيخته، شوپنهاور” عنوان بخشهاي اول و دوم اين كتاب است. سه بخش ديگر اين كتاب نيز عبارتند از:”كانت: ساختار ذهن”،” كانت: استقلال رأي، سبك و يقيق”و” سه مفهوم اساسي هگل از پديدارشناسي”. بر اساس مقدمهاي كه “ايوان سل” بر كتاب نوشته است، كتاب «كشف ذهن» ” اثري است كه به تفسير و تشريح كشف ذهن ميپردازد و منظور كوفمان از ذهن، به طور اعم عنواني كلي است براي مفاهيم احساس و عقل و منطق و خرد و هوش و اراده. هدف اصلي اين سه مجلد بنا بر قول خود كوفمان، كمك به كشف ذهن ميباشد.” (صفحه ۱۵ و ۱۶). كوفمان نيز در مقدمهاي كه بر اين كتاب نگاشته مي نويسد:”آنچه من بدان توجه دارم معرفت نفس است، يعني هم معرفت ذهن خود و هم معرفت ذهن انسان در كل.”(صفحه ۴۲). والتر آرنولد كوفمان در قسمتهاي مختلف اين كتاب به بررسي حيات و عقايد سه تن از انديشمنداني پرداخته كه سهمي شايان در كشف ذهن داشتهاند. ذهن در همان معنايي كه كوفمان مورد توجه قرار ميدهد، نيازمند واكاوي و تحليل ژرفي است كه به زعم كوفمان همه فلاسفه از پس آن بر نيامدهاند. گوته، كانت و هگل كه عنوان اصلي كتاب را نيز شكل دادهاند، متفكراني هستند كه كوفمان در جلد اول به آنها پرداخته است. البته كوفمان ثابت ميكند كه كانت افكار بلندي داشت؛ ولي بد مينوشت و هگل نيز قرباني شتاب در نوشتن شد. در اين ميان گوته به عنوان قهرمان اصلي نقش برجستهاي براي كوفمان دارد، زيرا فلسفه را با هنر عجين كرد و زيبايي را در بيان حقايق دخيل كرد و شجاعت را در صراحت و صداقت گفتار جست.
والتر آرنولد کوفمان (اول ژوئیه ۱۹۲۱ – ۴ سپتامبر ۱۹۸۰) فیلسوف، مترجم و شاعر آلمانی-آمریکایی بود. او که یک نویسنده پرکار است، به طرز گسترده ای درمورد موضوعات گسترده ای از قبیل اصالت و مرگ، فلسفه اخلاقی و اگزیستانسیالیسم، الهیات و الحاد، مسیحیت و یهودیت و همچنین فلسفه و ادبیات نوشت. وی بیش از ۳۰ سال به عنوان استاد دانشگاه پرینستون خدمت کرد.او به عنوان دانشمند و مترجم فریدریش نیچه مشهور است. او همچنین کتابی را در سال ۱۹۶۵ در مورد جورج ویلهلم فردریش هگل نوشت و ترجمه ای از Faust Faet را منتشر کرد.