مهسا حسینی این روزها دیگر خبری از اسکندر کوتی مجری قدیمی و خاطره ساز فوتبال ایران نیست.او که به کرج کوچ کرده و تنها و آرام در رادیوی این استان فعالیت دارد ، در گفتگو با جمله حرف های زیادی را به زبان آورد که به رسم امانت بعضی از آنها را نگه می داریم.این […]

مهسا حسینی
این روزها دیگر خبری از اسکندر کوتی مجری قدیمی و خاطره ساز فوتبال ایران نیست.او که به کرج کوچ کرده و تنها و آرام در رادیوی این استان فعالیت دارد ، در گفتگو با جمله حرف های زیادی را به زبان آورد که به رسم امانت بعضی از آنها را نگه می داریم.این شما و این هم مصاحبه گزارشگر معروف دهه های نه چندان دور.

کم پیدا شده اید؟حیف از صدای شما نیست که کم شنیده شود؟
من در تلویزیون کار نمیکنم،بیشتر در رادیو مشغول به کار هستم‌.برای کار در تلویزیون هم جوان‌ترها هستند.

شما یک گزارش خیلی معروف دارید،آن گزارش معروف بازی ایران و عربستان و کلمه الله و اکبر که گفتید.چه چیز باعث شد در حین گزارش از این کلمه استفاده کنید؟
آن زمان مثل الان گزارش ها در اتاقک نبود و من کنار زمین گزارش میکردم،۱۲۰ هزار تماشاچی به استادیوم آمده بودند.وقتی داور پنالتی اعلام کرد،همه تماشاگرها ابراز احساسات کردند و این انرژی مضاعف باعث شد تنها کلمه الله و اکبر به ذهن من برسد که خیلی هم معروف شد.البته کریم آن توپ را گل نکرد. مردم در خیابان هم که مرا میدیدند به من میگفتند آقای الله و اکبر.همه مردم توقع داشتند که تیم عربستان را ببریم اما یک بر یک مساوی کردیم

شما کمتر بازی های خارجی را گزارش میکردید،دلیل خاصی داشت؟
من بازی های خارجی راهم گزارش میکردم،آن زمان مثل الان نبود که در روز چند بازی خارجی پخش شود.خیلی از تصاویر را از جای دیگر می‌گرفتیم و پخش میکردیم.اما من بازی های خارجی راهم گزارش میکردم مثل بازی منچستریونایتد و بارسلونا که ۳ _۳ مساوی شد.یکی از زیباترین بازی ها بود که ریوالدو به پیتر اشمایکل یک گل برگردان هم زد.
آن زمان اینترنت نبود،پس اطلاعات فوتبال خارجی از کجا به دستتان میرسید؟
آن زمان یک مجله بود به اسم world Soccer که به صورت خیلی محدود ماهی یکبار به ایران میامد.فقط عشق فوتبالی ها از آن می‌خریدند که من هم یکی از آنها بودم.یک دیکشنری هم داشتم که ترجمه میکردم که بتوانم از آن اطلاعات در فوتبال استفاده کنم اما الان با یک دکمه همه اطلاعات را میتوان کسب کرد.

آن زمان تعداد محدودی گزارشگر بود،که همه هم صداهای ماندگار بودند،چه چیز باعث شده که الان هرکسی دوست دارد میتواند گزارشگر شود؟
هم کار زیاده شده است هم اینکه انتخاب گزارشگر دیگر سختی های سابق را ندارد.قبلا من میخواستم گزارش کنم چند نفر از دوبلورهای سازمان چند روز قبل از مسابقه درمورد گزارش من نظر میدادند که بهترین گزارش را ارائه کنم.اما الان هرکسی که بخواهد گزارشگر میشود،البته الان گزارشگر سلیقه ای است،یک نفر ۱۰ بازی گزارش میکند و شنونده به صدا عادت میکند.قبلا اصلا اینطوری نبود.

در مواجه با یک صدای نامناسب برای گزارشگری،چه واکنشی نشان میدهید؟
من همیشه صدای تلویزیون را میبندم البته یک نسل جدید وارد گزارشگری شده اند که هم صدای خوبی دارند هم سواد فوتبالی.اما صدای یک عده اصلا خوب نیست و من سردرد میگیرم و صدای تلویزیون را قطع میکنم.گاهی خودم در منزل برای نوه ام گزارش میکنم.

امروزه بحث رنگی گزارش کردن گزارشگرها خیلی باب شده،زمان شما هم اینگونه بود؟
اصلا.آن زمان چون تعداد مشخص و محدود بود،مخاطب با ما رودررو برخورد میکرد و انتقاد میکردند.الان بازی ها زیاد شده است و عشق و علاقه مردم به فوتبال کمرنگ شده است.در آن زمان برای یک بازی باشگاهی ۵۰ هزارنفر به استادیوم میامدند مثلا استقلال و شاهین بازی داشتند ۴۵ الی ۵۰ هزار نفر در استادیوم حضور داشتند اما الان برای بازی های تیم ملی ۳۰ هزار نفر به استادیوم نمی‌روند.دیگر نوع فوتبال زیبا و دلچسب نیست چون مربی فقط میخواهد نتیجه بگیرد و فوتبال زیبا خیلی برایش مهم نیست.در شهرستان هم گزارشگرها به تیم تعصب دارند و برای همین به نفع تیم خودش گزارش میکند البته همه اینها غلط است.همه ایرانی هستیم و باید بی طرف گزارش کنیم.همین مخاطب را فراری میدهد.مسئله بعدی این است که از لغات و کلماتی استفاده میشود که در دکان هیچ عطاری نیست.مثلا توپ بیرون میرود می‌گوید اوت را پرتاب میکند،اوت به معنای بیرون است،مگر میشود بیرون را پرتاب کرد؟

چرا مدل گزارش ها اینگونه شده است؟
یک مربی داشتیم که می‌گفت ۷۰ درصد بازی را خود تماشاچی میتواند ببیند اگر می‌توانید این ۷۰درصد را افزایش دهید گزارش کنید اما اگر نمی‌توانید انجام ندهید.وقتی تعداد بازی هایی که به یک گزارشگر میرسد بالا باشد کلمه کم میاید و مخاطب را فراری میدهد.

نظرتان در مورد گزارشگران اینترنتی چیست؟
چند بار با من تماس گرفتند و گفتند صدایت خوب است و حیف است دیگر گزارش نمیکنی و اینجور حرفا.به آنها گفتم که اگر بخواهم گزارش کنم به تلویزیون میروم.

چرا دیگر در تلویزیون گزارش نمیکنید؟
باید جایی کار کرد که قدردان باشند وقتی یک جوان ۲۵ ساله به من دستور میدهد،آن هم با دانش و سواد و سابقه کمتر،طبیعی است که نروم.

در جریان دعوای عادی فردوسی پور و صداوسیما هستید؟ماجرای دعوا چه بود؟
زیاد در جریان نیستم اما عادل گفت سوءتفاهم بود و برطرف شد.اگر ماجرای خاصی بود به من میگفت.برخی دنبال حاشیه هستند و الکی ماجرا را بزرگ کردند.

چرا برنامه ای که مثل ۹۰ پرطرفدار باشد در صداوسیما نداریم؟
اگر هر برنامه ای که با استقبال مردم مواجه میشود،یک برنامه بهتر باید ساخته شود که این دو باهم رقابت کنند.هنوز کسی پیدا نشده است که بتواند بهتر از برنامه ۹۰ به مردم ارائه‌ دهد.عادل یک تیم خیلی قوی دارد و مردم هم دوستش دارند.

برنامه مرحوم بهرام شفیع هم از برنامه های خوب تلویزیون بود،از ایشان خاطره ای دارید؟
بهرام شفیع برای من خاطره است، روزهایی که باهم روزنامه خواندیم و درمورد فوتبال بحث میکردیم هرگز یادم نمیرود.آدم خوش برخورد و خوبی بود و با همه دوستان خوب برخورد میکرد.در کارش حرف نداشت.همه خاطرات من از بهرام شفیع مثبت است.از قدیمی ترین گزارشگرهای فوتبال بود و سال ۶۱ به سازمان آمد.من ۲۴ سال مجری برنامه ورزش از نگاه ۲ بودم و آقای شفیع در شبکه ۱ کار میکرد و همه فوتبال ها در شبکه ۲ پخش میشد و کل کل اینطوری هم داشتیم اما دوستانه بود.خدا رحمتش کند آدم خوبی بود.

به عنوان سوال آخر،برای کلاس گویندگی برنامه خاصی ندارید؟
به کسانی که علاقه مند به گویندگی،گزارشگری و اجرای برنامه هستند آموزش میدهم و برایشان کلاس خصوصی برگزار میکنم.