فاطمه مکاری مدرس داستاننویسی و نمایشنامهنویس فیلم با یک صحنه اکشن بسیار خوب آغاز میشود و از همان ابتدا معلوم است که کارگردان میخواهد با به رخ کشیدن صحنههای اکشن اینچنینی، خودش و مخاطب را مرعوب کند و البته که این، یک تعریف است! هیجان اول فیلم باعث میشود که تمام سینما ساکت و میخکوب […]
فاطمه مکاری
مدرس داستاننویسی
و نمایشنامهنویس
فیلم با یک صحنه اکشن بسیار خوب آغاز میشود و از همان ابتدا معلوم است که کارگردان میخواهد با به رخ کشیدن صحنههای اکشن اینچنینی، خودش و مخاطب را مرعوب کند و البته که این، یک تعریف است! هیجان اول فیلم باعث میشود که تمام سینما ساکت و میخکوب و جذب شوند و این هم، هنر کارگردان است. کمکم جذب بازی «امیر جدیدی» میشویم؛ کاراکتری که ظاهرا پلیسی دست و پا چلفتی و بد اقبال است و از وقتی هم که با قانون مورفی آشنا شده، بدبیاری دست از سرش بر نمیدارد.
از لحاظ داستانی تا اینجا خوب است. قهرمانی داریم که قهرمان نیست و در چالش بدبیاری زندگی کاری و شخصیاش قرار گرفته. از حق نگذریم، جدیدی هم تمام تلاشش را میکند که متفاوت و بانمک باشد که البته در خیلی از صحنههای فیلم به این هدفش میرسد و مخاطب را میخنداند. او از کارش معلق شده و کارت و اسلحهاش را به خاطر گندکاریاش از او گرفتهاند و بلافاصله بعد از تعلیق از کار، درگیر بحران تازهای میشود. دختر کوچک «امیر جعفری»؛ دوست پولدار امیر جدیدی، را دزدیدهاند و جدیدی برای کمک به دوست بیاعصابش که او نیز از اداره پلیس بیرون آمده، به شمال میرود. در طول فیلم باز هم شاهد صحنههای اکشن حرفهای و تعقیب و گریز و جلوههای ویژه خوبی هستیم و البته بازی خوب جدیدی و پارتنر حرفهایاش؛ «امیر جعفری»، هم لحظات شادی را برایمان رقم میزند.
اما با تمام این خوبیها باز هم نمیتوان از ضعف شدید فیلمنامه و اتفاقی بودن همه چیز گذشت. و البته بازی بینهایت ضعیف «رامبد جوان» که از حد دو لگدپرانی و چند شیشکیزدن عبور نمیکند و حتی جنبه فانتزی کاراکتر خود را هم خوب درنیاورده و به فیلم لطمه میزند. موسیقی و طراحی صحنه و لباس «قانون مورفی» برای یک فیلم کمدی مناسب است. یادم میآید بعد از فیلم «نگار» به همسرم گفتم که حس میکنم این فیلم یک جعبه کادویی بسیار بزرگ و شیک است که وقتی بازش میکنی درون خودش باز هم جعبههای کوچکتر و شیکتر دیگری دارد ولی وقتی به انتها میرسی، هیچ کادویی در کار نیست. اما در مورد «قانون مورفی» باید بگویم منتظر کادوی کوچکی از رامبد جوان باشید و آن، همان چند خنده بلندی است که در سینما میشنوید. شاید هم درستش همین است که کمدی باید بخنداند ولی اگر انتظار کادویی در حد «ورود آقایان ممنوع» را دارید؛ با آن قصه جذاب و طنازانه و بازیهای بینهایت بانمک و خندهآور، باید بگویم متاسفم، شما با دیدن «قانون مورفی» هم خواهید خندید اما به جفتکپرانیها و شیشکی انداختنها و تو سری زدنها و کتککاریهای وقت و بیوقت، ولی قرار نیست قصه بامزهای را پیگیری کنید که سالها در ذهنتان بماند.
اساتید بزرگ نویسندگی میگویند اگر قصه یک خطی کمدی مخاطب را بخنداند، آن کار، خوب از آب درمیآید. قصه یک خطی فیلم رامبد جوان، خندهدار نیست اما جعبههای کادوییاش بسیار پر زرق و برق و فریبنده است. در نهایت به نظر من، در این زمستان سرد و یخ فیلمهای کمدی سینمای ایران، «قانون مورفی» ارزش دیدن و خندیدن را دارد اما این نکته، به شما بستگی دارد که میخواهید روی یخ بخندید یا روی آب!