آن معلم با دوچرخه آمد روش تدریس متفاوت «محمدرضا دهنه‌ای» نیز جالب توجه و جذاب است؛ ویدئوهایش گویای این موضوع است. یکبار لباس آتش نشان به تن می‌کند و با بچه‌ها سخن می‌گوید و باری دیگر برای تدریس حرف «س» لباس سرباز ی می‌پوشد و با آواز می‌خواند: منم منم یه سرباز، فرزند خوب ایران، […]

آن معلم با دوچرخه آمد
روش تدریس متفاوت «محمدرضا دهنه‌ای» نیز جالب توجه و جذاب است؛ ویدئوهایش گویای این موضوع است. یکبار لباس آتش نشان به تن می‌کند و با بچه‌ها سخن می‌گوید و باری دیگر برای تدریس حرف «س» لباس سرباز ی می‌پوشد و با آواز می‌خواند: منم منم یه سرباز، فرزند خوب ایران، دهم دو سال جوانی، برای هر ایرانی.
مرتبه‌ای هم برای تدریس حرف «د» با دوچرخه وارد کلاس شده و ترانه می‌خواند که «دال و دال دال، دال هستم. دولا دولا راه میرم، آبجی و داداش ندارم، تنهای تنها هستم…».
متولد سال ۶۶ است و هفت سال است که در قم معلم خرید خدمات آموزشی است. در کلاس اول ابتدایی درس می‌دهد و تلاش کرده بچه‌ها را برای زندگی آینده شان آماده کند. دهنه‌ای درباره روش تدریسش می‌گوید: حروف الفبا را از طریق معرفی شغل‌های مختلف، قومیت‌های مختلف، سنت‌های اصیل و صنایع دستی ایرانی مانند فرش و غیره به شکل مجسمه و ملموس در کلاس درس تدریس می‌کنم. به عنوان مثال یک مرتبه برای آموزش حرف «د» کلمه دکتر را انتخاب کردم و وقتی می‌خواستم به کلاس درس بروم لباس پزشکی پوشیدم. یا برای تدریس «آ» لباس آتش نشان به تن کردم.
وی معتقد است بچه‌ها فقط نیاز به خواندن و نوشتن ندارند بلکه نیازمند یادگیری مهارت‌هایی هستند که در کتب آموزشی رسمی به طور کامل روی آن کار نشده است، اما با روش‌هایی که معلمانی همچون خودش به کار می‌گیرند آموزش حروف الفبا ماندگارتر می‌شود.
دهنه‌ای با بیان اینکه افراد یا دارای هوش کلامی هستند یا تصویری یا با دست ورزی فراگیری بهتری دارند می‌گوید: اگر می خواستم فقط تدریس کلامی داشته باشم درصدی ممکن بود جذب درس بشوند؟ تلاش می کنم در قالب نقاشی، نمایش، موزیک و بازی مباحث را به دانش آموزانم منتقل کنم. آنها ۴۵ دقیقه بدون آنکه متوجه شوند دارند درس یاد می‌گیرند در کلاس با من همراه می‌شوند.
این آموزگار ابتدایی می‌افزاید: دانش آموزی که حافظه‌اش تصویری است، در نمایش‌ها بازی می کند و کسی که کلامی است از موسیقی و شعر لذت می برد و یادگیری بهتری خواهد داشت.

تدریس با طعم آواز
مدرک کارشناسی علوم تربیتی از دانشگاه باهنر اصفهان دارد و معلم دانش آموزان کلاس ششمی در اصفهان است. او حائز رتبه در جشنواره جوان سال ۹۶ شده است. از شاگردان محمد معتمدی (خواننده موسیقی سنتی) است و آواز را به صورت جدی دنبال کرده و نامش»جواد موسوی» است.
وی با بیان اینکه در برخی درس‌ها مانند فارسی که دستم بازتر است از شعر و موسیقی و آواز برای تعلیم دروس و تلطیف روحیه بچه‌ها استفاده می‌کنم، می‌گوید: هنر می تواند خلاقیت را در وجود بچه‌ها پرورش و رشد دهد.
موسوی می‌افزاید: دستی در نوشتن نیز دارم و در این عرصه فعالیت می کنم. کلاس انشای من مانند کلاس انشاهای دیگر نیست. ما از کلمات به هم ریخته استفاده می کنیم یا بچه خودشان را جای اشخاص دیگر می‌گذارند و نوشته‌های متفاوتی ارائه می‌کنند. به علت شناخت موسیقی، هارمونی و نظم آن برای شاد شدن بچه ها و تلطیف جو کلاس تصنیف‌هایی را می‌خواندم و آنها بسیار استقبال می‌کنند. این کار حتی در کنترل آنها نیز موثر بوده است.
این معلم ابتدایی با تاکید بر اینکه هنر و ورزش در مدارس مغفول مانده است اظهار می‌کند: معمولاً کلاس‌های هنر به یک نقاشی کشیدن ختم می‌شود در حالی که از درون هنر می شود استعداد بچه‌ها را بیرون کشید. از خانواده‌ها شنیدم که فرزندشان به دنباله موسیقی خوانندگان اصیل رفته و به آنها علاقه مند شده‌اند تا به سمت هنرمندان مبتذل بروند. کم نبود دانش آموزانی که به موسیقی اصیل علاقه مند شده و به سمت آن رفته‌اند.

عروسک گردان «دانش»
«مهدی سلحشور» عروسک دانش آموزی به نام «دانش ِمدّعی» ساخته و او را با خود به کلاس درس ‌می برد. در شهرستان آمل معلم کلاس ششمی هاست. وی در ابتدا تاکید می‌کند که اولین کار یک معلم این است که بچه ها را به خود جذب کند و می‌گوید: اگر معلم بهترین و بالاترین سطح سواد و علم را داشته باشند اما نتوانند بچه ها را جذب کند کلاس هم برای خودش خسته کننده می شود و هم برای دانش آموزان اما با روش‌ها و تکنیک‌های خاص می‌توان دانش آموزان را در کلاس به خود جلب کرد.
وی می‌افزاید: چند راه برای این کار انتخاب کردم، که یکی از آنها اجرای موسیقی زنده در کلاس بود. با اجرای موسیقی زنده سعی کردم حفظ شعر را برای بچه‌ها آسان کنم؛ هرچند برای هر شعر یک تا دو هفته وقت می‌گذارم اما نتیجه می‌دهد؛ البته برخی انتقاد می‌کردند که شاید این روش تدریس برای دانش آموزان پایه ششم کمی کودکانه باشد، اما جواب داده است.
این معلم خلاق به عروسک «دانش» اشاره می‌کند و در باره او توضیح می‌دهد: از طریق عروسک مباحثی را به بچه ها آموزش می‌دهم و اکنون به گونه‌ای شده که دیگر همه بچه‌ها سراغ او را می‌گیرند و می پرسند دانش کی می‌آید و چرا این زنگ به کلاس درس نیامده؟ شاگردانم دوست دارند دانش کنارشان باشد.
سلحشور با بیان اینکه یکی از کارهایی که سال گذشته در یک مدرسه روستایی انجام دادم این بود که لباس عربی پوشیده و وارد کلاس شدم که در معرفی قومیت‌ها بسیار موثر بود، می‌گوید: امسال هم به دلیل آنکه روش تدریس متفاوتم دیده شد به مدرسه شاهد دعوت شدم. مدیر مدرسه به من روحیه می‌دهد و انگیزه من را چند برابر بالا برده است.

دلتنگی تابستانه خانم معلم
«تارا قربانیان»، از سال ۸۳ وارد آموزش و پرورش شده و ۱۴ سال سابقه آموزگاری در کلاس اول دارد و در کنار فعالیت در مدرسه از سال ۸۶ با نهضت سواد آموزی هم همکاری می‌کند.
او درباره خودش می‌گوید: دوست ندارم در پایه‌های بالاتر تدریس کنم و به بچه‌های کلاس اول عشق و علاقه دارم. وقتی می‌بینم که آنها هیچ چیز نمی دانند اما بعد از چند ماه می‌توانند خوب بنویسند خوشحالی عمیقی به من دست می دهد.
قربانیان با بیان اینکه طرح درس‌های مختلفی در اول سال می نویسیم اما من برای هر روز یک پوشه کار درست کردم و با توجه به استعدادهای خاص که هر کدام از بچه ها دارند تدریس می‌کنم اظهار می‌کند: برای آنکه درسی برای بچه‌ها جا بیافتد از روش‌های مختف استفاده می‌کنم، برای آن تنبک نوازی کرده و شعر می‌خوانم و از این طریق بچه‌هایی که دیداری یا شنیداری هستند درس‌ها را بهتر فرا می‌گیرند. شعر، داستان گویی و نمایش تاثیر خوبی در یادگیری بچه‌ها دارد.
این آموزگار ابتدایی توضیح می‌دهد که فقط روی تابلو نوشتن و تکرار کردن کافی نیست. برای آموزش حروف الفبا، داستان گویی می‌کنم. مثلا برای بچه‌ها تعریف می‌کنم که «آ» برادر بزرگتر است و هیچ وقت کلاهش را از سرش بر نمی دارد و اول صف است، ولی «ا» که کوچکتر است کلاه ندارد.
وی با بیان اینکه معتقدم معلمی را خدا برای من گذاشته و اینطور برایم مقدر کرده است که هر روز با بچه‌ها باشم گفت: روزها را با لبخند و انرژی به مدرسه می‌روم و از حالا برای برگزاری جشن الفبا غمگینم زیرا سه ماه دوری از بچه ها برایم سخت است. این ذوق و احساس خوبی که از نوشتن و یاد گرفتن بچه ها به من دست می‌دهد با هیچ چیز دیگری مانند پول، بیمه و غیره قابل مقایسه نیست.