علی روحی سلوط کارشناس روابط عمومی وقتی برای نخستین بار پای شبکه های اجتماعی و پیام رسانها به ارتباط میان افراد باز شد کمتر کسی پیش بینی می کرد که روزی این شبکه ها و پیام رسانها نقش مهمی در روابط بین فردی و اجتماعی خصوصاً در مقوله اطلاع رسانی امور داشته باشد. امروزه شبکه […]

علی روحی سلوط
کارشناس روابط عمومی

وقتی برای نخستین بار پای شبکه های اجتماعی و پیام رسانها به ارتباط میان افراد باز شد کمتر کسی پیش بینی می کرد که روزی این شبکه ها و پیام رسانها نقش مهمی در روابط بین فردی و اجتماعی خصوصاً در مقوله اطلاع رسانی امور داشته باشد. امروزه شبکه های اجتماعی به عنوان بهترین بستر برای اطلاع رسانی تلقی می شوند. بستری که اگرچه امروز با محدودیتهایی همچون فیلترینگ مواجه است اما توانسته به عنوان یک اطلاع رسان و منبع خبری جای خود را در میان هزاران منبع و جریان باز کند. هر سازمانی با گردآوری اطلاعات درباره رویدادها و پدیده های محیطی و تحلیلی و ارزیابی آنها، از وجود تقاضاها و شرایط و موقعیت خود آگاهی می یابد و با استفاده از این اطلاعات، راهبرد، سیاست و برنامه عمل را برای تحقق شایسته اهداف، طراحی یا تعدیل می کند که مهمترین آن اطلاع رسانی به ذینفعان هر سازمان و عموم مردم است.
اطلاع رسانی فرآیند پیچیده و ظریفی ست که نیازمند سازوکار، رویه و الگوی اجرایی است. انتخاب الگو، ساز وکار و رویه اجرایی می تواند به شکل دهی فعالیت های حساب شده و مؤثر منجر شود. چرا که بافت بندی شناخت، باور، نگرش و رفتار افراد و گروه ها و جامعه از طریق الگوها و ساز و کارهای ویژه و مناسب امکان پذیر است. اطلاع رسانی مبتنی بر الگوی مناسب می تواند فرد و جامعه را از مرحله کم اطلاعی و سادگی به مرحله پراطلاعی و پیچیدگی یا از مرحله بی رغبتی به مرحله تمایل و گرایش سوق دهد و یا به تغییر عقیده آنها نسبت به یک کالا، خدمات و یک ایده بینجامد.
اطلاع رسانی و خبر دهی رکن اصلی بسیاری از ارتباطات کنونی ست و نمی توان آن را از چرخه فعالیتهای هیچ گروه، نهاد و یا سازمانی حذف کرد. در سازمانها و ادارت هم به اطلاع رسانی به عنوان جذب مخاطب هم نگریسته می شود. مخاطبی که اگر به خوبی نتوان برای پاسخگویی به نیاز و خواسته اش اقدام نمود، تمامی تلاش یک سازمان را ابتر می بیند. اطلاع رسانی و تبلیغات چنان در هم تنیده اند که گاه مرز میان آنها قابل تمایز نیست. آنچنان که فرانک وبستر اندیشمند بزرگ انتقادی انگلیس در کتاب نظریه های جامعه اطلاعاتی خود به هنگام توصیف فرآیندها و روندهای ارتباطات و اطلاعات در شرایط کنونی می گوید :«ما اکنون به فرهنگی تبلیغی خو می گیریم که در آن به سختی می توانیم میان نقطه ای که قلمرو تبلیغات در آن به پایان می رسد و اطلاعات غیر جانبدارانه ( اطلاع رسانی ) آغاز می شود، خط حایلی بکشیم.»
اطلاع رسانی به طور حتم از فعالیتها و اقدام های نظام مند و معقول تشکیل شده که دارای خصایص، ضمیمه ها و طرق مختلف ارائه است. اگرچه رسانه ها و ارگانهای رسمی نخستین و بدیهی ترین راه برای اطلاع رسانی به مخاطبان است. اما باید گفت که در سالهای اخیر، شیوه های اطلاع رسانی تفاوت بسیاری با دهه های قبل داشته است. جهشی که به قطع مدیون رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی و پیام رسان است. حال که نمی توان اطلاع رسانی را از مجموعه وظایف روابط عمومی سازمانها حذف کرد و در بسیاری از موارد باید به ظرافت تبلیغ برای پیشبرد اهداف پرداخت، چه باید کرد؟
گسترش ضریب نفوذ اینترنت و سهولت دسترسی به فضای مجازی سبب شده تا ارکانهای سنتی رسانه همچون روزنامه، تلویزیون،رادیو و حتی سایتهای خبری با اقبال کمتری از سوی مخاطبان روبرو شده و پیام رسانها جایگزین آن شوند. اینجاست که شبکه های اجتماعی خصوصاً پیام رسان تلگرام توانسته خلاء میان مخاطب، نهاد، اطلاع رسانی و تبلیغ را پر کند. پیام رسانی که اگرچه محدودیتهایی همچون فیلترینگ بر چهره اش خط انداخته اما همچنان پیشتاز اطلاع رسانی ست. به گونه ای که کمتر نهاد و سازمانی ست که در ابعاد مختلف از سطوح محلی تا کلان، با راه اندازی یک کانال یا گروه سعی در اطلاع رسانی نداشته باشد.
در این گروه های تلگرامی، مخاطب فاعل بوده و در میان بازار مکاره اطلاع رسانی، انتخاب می کند که همچنان عضو کانال هر سازمان باشد یا خیر؟ انتخاب می کند که کدام خبر و تصویر یا فیلم را ببیند و از کنار کدام به راحتی بگذرد. به سهولت نسبت به هر کدام از مطالب واکنش نشان می دهد و واکنشش را در قالب کامنت، ارسال پیام خصوصی یا شرکت در نظرسنجی به اطلاع صاحبان خبر برساند.
حال باید گفت که در نهادی خدماتی همچون شهرداری تهران، نیاز به وجود گروه ها و کانالهای تلگرامی بیشتر از سایر نهادها احساس می شود. گروه هایی که بتوانند اخبار شهری را در ابعاد خرد و کلان به اطلاع مخاطبان خود برساند. همین کانالها و گروه ها هستند که می توانند اخبار مختلف شهری و گزارشی از کارکرد و فعالیت نهادهای خدمات رسان را به اطلاع شهروندان برسانند و در موضوعاتی نظیر بحرانها نقش موثری ایفا کنند. حال این سوال مطرح است که این کانالها و گروه ها تا چه حد توانسته اند جای خود را در میان مخاطبان خود (در میان اقشار و یا شهروندان منقطه ای و محلی) باز کنند.
اگرچه نمی توان از کنار دستور العملهایی که به طور رسمی فعالیت و اطلاع رسانی رسمی در پیام رسانها و شبکه های اجتماعی را منع می کند و گاه و بیگاه، خبرهای رسمی از سوی روابط عمومی ها مبنی بر فعالیت نداشتن در پیام رسانها مخابره می شود، اما باید گفت امروز بیشتر از هر زمان دیگری لازم است که به طور رسمی و جدی در پیام رسانها فعال بود تا شهروندان به سهولت از منابع موثق و رسمی از اطلاعات و اخبار مطلع شوند. امری که اگر در نهادی همچون شهرداری رعایت شود، شاهد رشد و نمو قارچ گونه کانالهای مختلف و شایعه پراکنی ها و دروغ پردازی ها نخواهیم بود. پیام رسانها آمده اند تا خلاء اطلاع رسانی را پر کنند. آنها ناجی اطلاع رسانی شهری هستند. با پیام رسانها مهربانتر باشیم و مخاطبان را به دنبال کردن کانالهای رسمی در پیام رسانهایی همه گیر تشویق کنیم.