من سرهنگ چهارساله و پا به سرتیپی بودم اما در سال ۸۱ و با بیست و پنج سال کار به خاطر گزارشگری بازنشسته شدم. هشت سال مربیگری کرده ام و هفت سال در جراید و روزنامه فوتبال نویس بودم و بیشتر این زمان در خدمت اردشیرخان لارودی گذشت. دو سال سرمربی دارایی بودم و دو […]
من سرهنگ چهارساله و پا به سرتیپی بودم اما در سال ۸۱ و با بیست و پنج سال کار به خاطر گزارشگری بازنشسته شدم. هشت سال مربیگری کرده ام و هفت سال در جراید و روزنامه فوتبال نویس بودم و بیشتر این زمان در خدمت اردشیرخان لارودی گذشت. دو سال سرمربی دارایی بودم و دو سال هدایت تیم امیدهای انتظام را به عهده داشتم. در تیم بزرگسالان انتظام که تیم دوم پاس بود هم دستیار سعید آخوندی بودم. در دارایی دستیار مرحوم امیرآصفی بودم و بعد سرمربی تیم دسته دومی باشگاه های تهران شیشه و گاز شدم. بعد از آن به تلویزیون آمدم و دیگر فرصت کار مربیگری نداشتم چرا که در ابتدای کارم بود و باید فکر و ذهنم را به این کار می دادم.
چگونگی ورود سرهنگ علیفر به عرصه گزارشگری
در اواخر دوران سروانی ام بود که در مرکز پیام راهنمایی، افسر مرکز پیام بودم. در آنجا دوستان می گفتند صدای جذابی داری و خودت مربی فوتبال هم هستی و برو دنبال گزارشگری. من این را جدی نمی گرفتم اما یک روز جرقه ای زده شد که بروم شانسم را امتحان کنم. آقای لارودی من را به مدیرگروه ورزش شبکه یک و شبکه سه معرفی کرد. آن زمان دو ماه از تاسیس شبکه سه می گذشت. من برای تست به جام جم رفتم و قرار شد دقایقی از یک بازی را بدون آمادگی گزارش کنم. بازی منچستر یونایتد و لیورپول بود و من چهاردقیقه ای آنرا گزارش کردم. همان روز به من گفتند که دوشنبه به ورزشگاه آزادی برو و دقایقی از بازی پرسپولیس و آرارات را گزارش کن. روز دوشنبه به ورزشگاه رفتم و آقای کوتی گزارشگر بازی بود. در کنار زمین به آقای کوتی گفتم که من برای گزارش آمدم. گفت شما کی هستی؟ بعد ایشان با مدیرگروه ورزش تماس گرفت و گفتند که من باید گزارش کنم و آقای کوتی که الان یکی از دوستان خوب و پیشکسوت من است، اما اصلا از این موضوع خوشش نیامد. دقیقه بیست بازی بود که آقای کوتی گفت همکارم آقای علیفر گزارش را ادامه می دهد. از همان روز شدم گزارشگر و در گروه ورزش رفت و آمد می کردم.
جواد خیابانی زودتر از من آمده بود و وقتی رفتم او حضور داشت اما عادل فردوسی پور چند ماه بعد از من آمد. مزدک میرزایی آن زمان که من رفتم دستیار تهیه بود اما خیلی به گزارشگری علاقه داشت و یادم هست با مازیار ناظمی دائم تمرین می کردند. اولین بازی که نود دقیقه گزارش کردم را یادم نیست اما می دانم بعد از بازی آرارات و پرسپولیس بازی را کامل گزارش کردم. البته بعد از آن چند بازی خارجی ضبط شده را هم به همراه مرحوم شفیع گزارش کردیم. در آن زمان بازی هایی را به همراه عادل گزارش می کردیم و او دو تا یک ربع در هر بازی را گزارش می کرد. یادم هست آقای شفیع از این گزارش های دونفره راضی نبود به خصوص اینکه در کیوسک جا نمی شدیم.
من مدت ها است با یک موضوعی دارم مبارزه می کنم و آن این است که گزارشگر باید مربی فوتبال و تحلیلگر باشد. خیلی ها می گویند علیفر از خودش متشکر است اما اینطوری نیست. من هشت سال مربیگری کردم و هدایت تیم های بزرگی را به عهده داشتم و الان بیست و پنج سال است که گزارش می کنم. خیلی از کلاس های مربیگری را دیده ام. یک معلم ریاضی یا عربی می تواند بگوید بیست سال است تدریس می کنم و تا حالا اشتباه نگفته ام. من درباره چیزهای قطعی صحبت می کنم. وقتی می گویم چهار دفاع خطی مشکل دارد درباره اصول دفاعی صحبت می کنم. این ها را من درست نکرده ام. همه دیده اند که در سه چهار سال گذشته استفاده از سه مدافع میانی از ده درصد به پنجاه درصد رسیده است.
مربی که سه دفاع میانی خطی بگذارد مشکل دارد. عرض زمین فوتبال حدود ۷۰ متر است و چهار دفاع خطی را این تعداد نمی توانند جمع کنند، چگونه این کار را با سه نفر می توان انجام داد. انسان یک سقف قدرتی دارد و به همین خاطر است که رکورد دو صد متر از یک عددی پایین تر نمی آید. به نظر من بازی در سه دفاع خطی بازیکنان را دیوانه می کند. در گزارش هایم بیشتر از صدبار گفتم که از دفاع سه نفره دفاع می کنم اینجا هم می گویم بازی با سه مدافع میانی با عمق و پوشش تضمینی برای نباختن نیست. اما اگر مربی بخواهد خطی بازی کند آن وقت ببینید با وجود هفتادمتر عرض چه درهایی بین دفاع باز می شود. شما یک تیم به من بدهید در عرض دوماه یک دفاع کاملا درست به شما تحویل می دهم. چرا من ۲-۵-۳ را دوست دارم؟ چون این سیستم حالت فنریت داشته و همه جوره انعطاف ناپذیر است. شما یک تیم نوجوانان، جوانان، بزرگسالان و یا در هر رده ای و دوماه وقت بدهید من دفاعی می سازم که در ۲-۵-۳ وقتی توپ را از دست می دهید ۱-۴-۵ و وقتی توپ را دارد ۲-۵-۳ شود. قول می دهم تیمی تحویل بدهم که همه از نمایشش لذت ببرند.
من هیچوقت نگفتم ۳-۵-۲ تنها سیستم دنیا است. من روی اسلوموشن می گویم که مربیان ما نگاه کنند و ببینند چگونه هر چهار دفاع خطی با یک پاس جا ماندند. آفساید آمار بازی های مهم دنیا را نگاه کنید و ببینید هردوتیم چند تا آفساید دارند. خیلی کم است. آفساید تعیین کننده سرنوشت بازی نیست. در طول نود دقیقه ۱ و ۲ آفساید رخ می دهد. زمانی این تعداد هشت، هفت تا بود اما الان یک، یا دو آفساید است. اگر بخواهید آفساید گیری کنید مثل این است که بگوییم از در خانه نمی آیم بیرون.
الان یورگن کلوپ قهرمان شده اما من می گویم او یکی از بیست مربی معروف دنیا است. لیورپول اگر یک مساوی از منچسترسیتی می گرفت قهرمان شده بود. مربی کار خودش را می کند اما اتفاق در زمین می افتد. یورگن کلوپ چه چیزی بیشتر از مجید جلالی دارد؟ به نظر من هیچ چیزی بیشتر ندارد و فقط پول بیشتری می گیرد. در دنیا فوتبال سخت نیست اما در ایران فوتبال را خیلی سخت کرده اند. به این حرف هایی که می زنم خوب فکر کنید. من می گویم اگر مجید جلالی جای یورگن کلوپ بود شاید به منچستر یک بر صفر می باخت و در فینال هم تاتنهام را شکست می داد.
من ۲۵ سال است گزارش می کنم و عاشق آژاکس دهه هفتاد هستم. این تیم هم خوب است و هم نتیجه می گیرد چون مربی خوبی دارد. اما فوتبال هلند به جایی رسیده که در قرعه کشی ها در سید های سه و چهار قرار گرفته و از ترکیه پایین تر است. من نمی خواهم روی اسمی تمرکز کنم اما یورگن کلوپی که الان می گویند یکی از سه مربی خوب جهان است در دورتموند یا ماینس چکار کرد؟ من تنها مربی را که قبول دارم آلکس فرگوسن است که مدت ها است کار نمی کند(او در پاسخ به اینکه آلکس فرگوسن با چهار دفاع خطی بازی می کرد گفت) وقتی بین ده نجات غریق ناشی هستید یکی که از بقیه بهتر است انتخاب می کنید. به نظر من فوتبال بیست سال است به عقب می رود. فوتبال جام های جهانی ۷۰ و ۷۴ را ببینید؛ جام های جهانی جدید در برابر آن ها مثل بازی های محلات در زمین خاکی است. تیم ملی فوتبال ایران در سال های ۷۸ و ۹۸ را با تیم ملی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ مقایسه کنید. اگر نمره آن تیم ها ۱۵ باشد تیم جدید ما نمره اش ۴ است. در تیم ۹۸ ایران ۱۰ ستاره وجود دارد اما این تیم دو ستاره هم ندارد. دوستان ممکن است از من گلایه کنند اما من عاشق تیم ملی هستم و وقتی تیم می بازد گریه می کنم. این فوتبال ما با ۹۸ و ۷۴ قابل مقایسه نیست. هشت سال آقای کی روش خورد و خوابید و هیچ کاری انجام داد. دستیارانش تمرین می داند و او فقط ارنج می کرد و پول هنگفتی هم می گرفت در حالی که مربیان ایرانی که می توانستند همان کار را بکنند. البته کی روش مقصر نیست و کسی که او را آورده مقصر است. وقتی دیدند بعد از یک سال کارایی اش بیشتر از مربی ایرانی نیست باید او را رد می کردند. آنهایی که از کاراکتر و ویژگیهای شخصیتی کی روش می گویند شبیه این است که طرفدار بازیگری باشید که فقط خوشگل است و وقتی روی پرده بازی می کند همه خنده شان می گیرد. به نظر من اگر این تیم با تیم ۹۸ بازی کند نتیجه کمدی خواهد شد.
چهره ها و نظرات
جواد خیابانی: گزارشگر خیلی خوبی هم از نظر صدا و هم تسلط. من خودم بیشترین ایراد را دارم اما چون می خواهم کلیشه ای نباشد می گویم که جواد خیابانی در بین گزارشگران تمام خصوصیات برتر بودن را دارد فقط قبل از بازی های خارجی مطالعه نمی کند. اما اشتباهاتی که رسانه ها به آن می پردازند برای هر گزارشگری هست.(او درباره اینکه جواد خیابانی در بازی های کوپا آمریکا از کی روش انتقاد کرده هم گفت) هرکسی در ایران از کی روش انتقاد کند یک وطن پرست است.
بهرام شفیع: روحش شاد پیشکسوت و بزرگ گزارشگران هستند. خاطرات از ایشان زیاد دارم به خصوص بازی هایی را که دو نفره گزارش کردیم. ایشان در گزارش بیشتر به حاشیه توجه داشتند و عموم مردم ما مرحوم بهرام شفیع را به عنوان مجری دوست داشتند تا گزارشگر.
عادل فردوسی پور: دوست عزیز من است. همانطور که گفتم ۲۵ سال قبل که من آمدم او دو سه ماه بعد آمد. با هم رفیق هستیم. درباره کیفیت گزارشش هم باید بگویم گزارشگر خیلی خوبی است.(او این موضوع را که قبلا گفته بود عادل حرف “ر” را تلفظ نمی کند تکذیب کرد.)
مزدک میرزایی: از همان زمانی که یادم هست خیلی به این کار علاقمند بود و خیلی تمرین می کرد و نهایتا به هدف خودش رسید. مزدک گزارشکر خوبی است.
پیمان یوسفی: خیلی دوستش دارم. او سوای کار گزارشگری خیلی پسر خوبی است. بعضی ها دوست داشتنی هستند و پیمان هم خیلی دوست داشتنی است.
محمد سیانکی: از همکاران خوب ما هستند اما نیاز به چند سال کسب تجربه دارد. گزارشگر خوبی است.
محمدحسین میثاقی: میثاقی گزارشگر نیست. خیلی جالب است آقای میثاقی جوان است و آمده دنبال ترقی است. زمانی در نود او را با تصویربردار سه روز می فرستادند شهرستان، بدون هتل و پول، در سرما و گرما بعد از سه روز گزارش را تهیه می کرد اما فقط سی ثانیه از آن پخش می شد. چرا آن زمان کسی دلش برای او نسوخت. وقتی پیمان یوسفی به ورزش و مردم رفت کسی نبود و فوتبال برتر را به او سپردند.
محمدرضا احمدی: از همکاران گزارشگر ما است
گزارشگر مورد علاقه: گزارشگران مورد علاقه من عطا بهمنش و جهانگیر کوثری هستند.
اسکندرکوتی: اولین بار من گزارش کردم در ورزشگاه آزادی بود. پیشکسوت و بزرگ ما است.
عطا بهمنش: مرحوم بهمنش نماد گزارشگری فوتبال در ایران هستند. او کشتی هم گزارش می کرد و مثل فردین در سینما و در بین گزارشگران نماد است. من اقایان بهمنش و کوثری را دوست دارم و اگر حق انتخاب بود این دو عزیز را انتخاب می کردم.
مربیگری: من مربیگری را دوست دارم. دو سه سال است اعلام آمادگی کردم تیم های باشگاهی اگر بخواهند به آن ها کمک می کنم تا فوتبال با کیفیت ارائه دهند. از کودکی می خواستم پلیس شوم و شدم و تا درجه سرهنگ تمام رفتم. گزارشگری فوتبال را هم خیلی دوست داشتم و توامان از انتهای سال های آخر سروانی در تلویزیون بودم. در مورد مربیگری هم دوست دارم به فوتبال مملکتم کمک کنم و اگر این اتفاق بیفتد بعد از شش ماه نشان می دهم که فوتبال یعنی چه؟ فوتبالی که کسی در ایران ندیده است.