حسن صانعی پور روزنامه نگار جذاب ترین و ماندگارترین و سالم ترین فوتبالیست ایران را میتوان علی دایی بدانیم. آقای گل جهان که در نوجوانی آرزوی حضور در تمرینات تیمهای بزرگ و تیم ملی را داشت. و در واقع با غیرت و همت خود تبدیل به اسطوره حال حاضر فوتبال ایران شد. کم کم عادت […]
حسن صانعی پور
روزنامه نگار
جذاب ترین و ماندگارترین و سالم ترین فوتبالیست ایران را میتوان علی دایی بدانیم.
آقای گل جهان که در نوجوانی آرزوی حضور در تمرینات تیمهای بزرگ و تیم ملی را داشت. و در واقع با غیرت و همت خود تبدیل به اسطوره حال حاضر فوتبال ایران شد.
کم کم عادت کرده بودیم که دایی را در سیمای یک مربی جسور در لیگ برتر فوتبال و اغلب در تیمهایی چون سایپا ببینیم . اما گویا در فصل پیش رو، دایی قصد ندارد سکان دار تیمی در فوتبال ایران باشد.
دایی و کیروش
دایی در مورد کیروش می گوید؛ او فردی بود که کار حرفهای می کرد؛ ما در ایران کار حرفهای نمیکنیم. کار حرفهای بودن یعنی اینکه من نباید دنبال پول بازیکن بروم؛ او کار حرفهای انجام میداد و تمام سعی خود را کرد که بهترین امکانات را داشته باشد. ایشان شخصیت خیلی جذابی داشت؛ او مربی بزرگی بود و مهمترین مسئله این است که او مربی تیم ملی من بود. دایی به حکم پرورش در فوتبال حرفه ای آلمان، به خوبی میدانست که مشکل کیروش و تیم ملی کجاست و بارها نیز بدان ها اشاره کرد. همان معضلی که از کیروش یک مربی در حال فرار ساخت. همان دردی که هنوز هم لاعلاج مانده و ریشه فوتبال را خواهد خشکاند.
لیدر ها در ایران
نظر دایی در مورد شرایط لیدر ها جالب است. وی می گوید؛ ما چیزی به اسم لیدر در فوتبال ایران داریم که اصلا سازمان یافته نیست و خودشان برای خودشان هر تصمیمی میگیرند. مربی و همچنین بازیکنان را تحت فشار قرار میدهند من دنبال این چیزها در زندگی ورزشی نبودم؛ چه آن زمان که بازی کردم و چه حالا که مربی هستم. به هیچکس اجازه ندادم در حریم فنی من وارد شود و با شعار و این موضوعات بازیکن نیاوردم؛ شاید تصمیمات من خیلی از مواقع اشتباه بوده، اما هیچگاه اسیر این نشدم که کسی به من موضوعی را تحمیل کند. به واقع پرداختن به مسائل این قشر که در جای خود تاثیرات زیادی هم در فوتبال ایران دارند از امور واجب فدراسیون می باشد. کسانی که در جبهه افراد خاصی قرار گرفته و فرد مقابل را به نابودی نزدیک میکنند. همان کسانی که گاهی طاقت وتحملشان از هوادار هم کمتر بوده و اغلب نگرانند که حامیان خود را از دست بدهند. بی شک این گونه افراد در قاموس کسانی چون دایی محلی از اعراب ندارند.
دایی فوتبال زده شده است
به نظر می رسد فوتبال ایران آنقدر هم دنبال مقوله حرفه ای شدن نیست. و در این بین مربیانی چون دایی که از اصول آن پیروی می کنند. هر از گاهی با مسائلی روبرو می شوند که برای احیا خود به ریکاوری احتیاج پیدا میکنند. دایی میگوید؛ شاید باور نکنید؛ همین چند روز پیش هم پیشنهاد کار داشتم، اما فعلا نمیخواهم کار کنم. منعی به صورت رسمی برای کارم وجود ندارد، اما یک سری دستهای پشت پرده با توجه به مشکلاتی که خودشان قبلا برای تیمهای بزرگ ایجاد کردهاند، هست ولی منعی وجود ندارد؛ مگر چه کاری کردهایم؟ در این مملکت دنبال کوچکترین چیز از آدم هستند تا آن را بزرگ کنند.
برانکو برای دایی قابل احترام است
دایی معتقد است که برانکو برای رفتن تصمیم مناسبی گرفته است. در واقع تاریخ انقضای مربیان در ایران کوتاه تر از هر جایی است. اما برانکو در تعریف دایی شنیدنی است؛ مطمئنا آقای برانکو جزو کسانی بود که نه تنها برای من، بلکه برای تیم ملی و پرسپولیس خیلی زحمت کشید و قطعا از دانش بالایی برخوردار بود که توانست همین پرسپولیس را سه سال پشت سر هم قهرمان کند؛ در یک سال جام حذفی و لیگ را همزمان بگیرد؛ در تیم ملی نتایج خیلی خوبی داشت و مطمئنا مربی بزرگی بود؛ آدم میتواند از همه یاد بگیرد و من هم خیلی چیزها را از آقای برانکو یاد گرفتم؛ متانت و وقار ایشان همیشه برای من قابل احترام بود.
نظر دایی در مورد جوانان امروز
چرا دایی تکرار ناپذیر شد. سخت کوشی و زیرکی او در میان دوستان نزدیکش زبانزد است. دایی لذت واقعی یک چهره محبوب را فدای لذت های زود گذر نکرد و از موقعیتهای خود در راستای پیشرفت اخلاقی و اقتصادی بهره گرفت. ودر نهایت مانگار شد. او میگوید؛ اصلا آن عطش را نمیتوانم با نسل الان مقایسه کنم، ما یک جورایی بودیم اما نسل فعلی خیلی عوض شده و با نسل ما تفاوت دارد؛ اما باز هم هستند کسانی که دوست دارند پیشرفت کنند و موفق باشند و من برای همه آنها آرزوی موفقیت میکنم؛ انشاالله تیم ملی هم موفق باشد و مثل دوره قبل راحت به جام جهانی صعود کنیم؛ آرزویم این است کاری کنیم تا مردم خوشحال شوند؛ یک جامعه سالم، مردم ما نشاط میخواهند؛ پس باید کاری کنیم که مردم شادی و نشاط داشته باشند.
وظیفه مقابل فوتبال ایران و دایی چیست؟
همانقدر که دایی می تواند به فوتبال ایران کمک کند. همان اندازه فریضه فوتبال دوستان ایران در صیانت او خطیر و حساس است. او حتی در هنگام سکان داری تیم ملی که به قول خودش خام بود. حرفه ای عمل کرد. و اندیشید که نباید در پی ستاره باشد. زیرا او کلیت فوتبال ایران ستاره میدید. و برای ساختن تیمش به دنبال ایده های نوین بود. هرچند او هم قربانی همان ضعف های موجود در فرهنگ فوتبال ایران شد. اما دوران او را به لحاظ فنی، می توان دوران رو برشد فوتبال ایران نامید. کاش میشد دایی را بهتر بشناسیم و برای اعتلای فوتبال مان، با او بهتر رفتار کنیم.