شهلا منصوریه روزنامه نگار زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد، ضرب المثلی که در بیشتر مواقع مصداق کار خبرنگاران و روزنامه نگاران جامعه ماست. گاهی قلم می شود سنگ صبور دل های پردرد جامعه؛ گاهی می شود فریادی در مقابل سکوت مسئولان؛ گاهی هم می شود عشقی پر از اضطراب تا برای حل […]

شهلا منصوریه
روزنامه نگار

زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد، ضرب المثلی که در بیشتر مواقع مصداق کار خبرنگاران و روزنامه نگاران جامعه ماست. گاهی قلم می شود سنگ صبور دل های پردرد جامعه؛ گاهی می شود فریادی در مقابل سکوت مسئولان؛ گاهی هم می شود عشقی پر از اضطراب تا برای حل معضلات پیشقدم شود. عشق رهایی مردم از سختی ها به قیمت فراموشی خویشتن به امید فردایی آبادتر با غول جهل و بی خبری. در کشاکش دهر، روزی به ناممان شده تا با قلم و کاغذی که به ناممان گره خورده، در گرما و سرمای این عصر نابهنگام اطلاعات و ارتباطات صبح را به شب و شب را به صبح برسانیم تا این تحفه خبری، تنوری و داغ منتشر شود.
خبرنگاریم، طلایه دار آگاهی، بازوی اطلاع رسانی در جامعه؛ اما قسم خورده ایم که به اندازه سرسوزنی برای خود نخواهیم تا به مذاق گروهی خوش بیاید، گروهی درد غمشان فروکش کند و گروهی امیدشان ناامید نشود. به راستی که سخت است نوشتن در میان مردمانی که گاهی از یادشان می رود که وقت و بی وقت با غم شان گریسته ایم و با خنده هایشان شاد شدیم. درد دارد که فراموش شویم که به جوش آمد گاهی رگ غیرتمان تا حقی به حق دار برسد، تا درد فقر و نداری، اعتیاد، فحشا، اختلاص، دزدی، قتل و غارت، آلودگی های محیطی، تخریب آثار باستانی و میراث گذشتگان مان، نابودی جنگل ها و مراتع طبیعی و خدادادی مان و هزاران مشکل و مصائب دیگر فراموش نشود. سخت است فراموش شدن و به یاد هم نبودن. اما باز هم می نویسیم چرا که می دانیم، نویسنده، یک مرحله از آگاهی را طی کرده، کسی که زیبا می ‌نویسد، مرحله دیگری را طی کرده؛ اما کسی که از معرفت می ‌نویسد، مرحله دیگری از آگاهی را طی کرده. خبرنگاری شغل نیست، چرا که اگر به مثابه شغل در آن نگریسته شود، هیچ آدم عاقلی در این عصر سراغ آن نمی رود؛ پس به یقین وجود عشق است که گروهی را به این سو می کشاند؛ عشقی که گاه برای خود عاشق هم ناشناخته است که چرا بین این همه شغل، دنبال کار پردردسر است.
هفدهم مرداد ماه به نام روز خبرنگار در تقویم ثبت گردیده است. خبرنگاران زیادی در کشور فعالیت دارد که سختی‌های کار خودشان را یدک می‌کشند. خبرنگاری و روزنامه نگاری، در کنار همه تمام مصائب و مشکلات خود و جریان سازی افکار عمومی به عنوان مهمترین رکن چهارم جامعه یک اشکال ماهوی دارد و آن این است که همواره مورد بی توجهی و نادیده گیری واقع می شود که در تاثیرگذاری حوزه اطلاع رسانی اش بسیار مهم است.
این روز در سال فرصتی برای فعالان این عرصه به وجود آمده تا مثل دیگر صنوف حرف دلشان را بزنند. به همین مناسبت با تعدادی از خبرنگاران، روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای گفت و گویی ترتیب داده ایم که از مشکلات کاری و حوزه تحت پوششان بگویند تا مسئولان، مدیران و دیگران با آن آشنا شوند و بدانند فعالان عرصه خبر هم مشکلاتی از همه جنس دارند.