جواد حیدریان روزنامه نگار یکی از مهمترین مشکلات خبرنگاران حوزه محیط زیست، کم اهمیتی این حوزه نزد دولتها است. اساسا دولت محیط زیست را جدی نگرفته است. برای نمونه اکنون شما به یک بانک اطلاعاتی در حوزه محیط زیست دسترسی ندارید. کوچکترین داده مرتبط با محیط زیست اکنون در دسترس خبرنگاران نیست. اینکه آب و […]
جواد حیدریان
روزنامه نگار
یکی از مهمترین مشکلات خبرنگاران حوزه محیط زیست، کم اهمیتی این حوزه نزد دولتها است. اساسا دولت محیط زیست را جدی نگرفته است. برای نمونه اکنون شما به یک بانک اطلاعاتی در حوزه محیط زیست دسترسی ندارید. کوچکترین داده مرتبط با محیط زیست اکنون در دسترس خبرنگاران نیست. اینکه آب و هوا، آلودگی، آب، گونههای گیاهی، جنگل، حیات وحش و … پیشتر چگونه بودهاند و اکنون در معرض این همه تخریب چه وضعیتی دارند! این واقعیت حیرتانگیز است.
سازمان متولی محیط زیست و نهادهای مرتبط مثل وزارت نیرو، وزارت کشاورزی، نفت و دیگر نهادهای مرتبط با حوزه محیط زیست، چنین بانکی در اختیار ندارند تا در وقت ضرورت، خبرنگاران به آن ارجاع دهند. اما همین وزارتخانهها مثلا نیرو و نفت یا کشاورزی در بعد بهرهبرداری و آنچه ابعاد غیر حفاظتی دارد، آمارهای صد سال گذشته را به دقت در اختیار دارند که میتوان به آن مراجعه کرد. علت وجود چنین تعارضی در نحوه نگاه به پدیدههای بهرهبردارانه و اقتصادی با مسالهای به نام حفاظت است. گویی درکی از آنچه ارزش حفاظت دارد، بر خلاف نامش در میان تصمیم گیران کلان مملکت وجود نداشته و شوربختانه همچنان چنین درکی نیست. محیط زیست در ایران غالبا یک نهاد سمبلیک ارزیابی شده است، اما در یکی دو دهه اخیر به دلیل غلبه مسائل محیط زیستی بر زندگی مردم و بر روند توسعه کشور، مانند شدت آلودگیهای هوا، آب و تخریب خاک، افزایش گردوغبار و بحران آب و مسائلی از این دست، ذهن مسئولان مملکتی متوجه واقعیت هولناک بیتوجهی به طبیعت و حیات شده است.
آنها هنوزمتوجه نشدهاند اگر آب و هوا درست مدیریت نشود، اگر خاک حفاظت نشود، جنگل در معرض تخریب نباشد، حیات وحش زنده نباشند و ذخیره ژنتیکی و زیگونگی در ایران از بین برود، تمامیت سرزمین در معرض تهدید جدی است.
به باور من به دلیل فقدان اولویت پایداری در روندهای مرتبط با توسعه، یکی از مهمترین مشکلات خبرنگاران نبود دسترسی به اطلاعات دقیق محیط زیستی است. بنابراین هرآنچه که الان با آن برخورد می شود گویا برای اولین بار است که مطرح می شود. به عنوان مثال درخصوص وسعت جنگل های ایران اگر جستجوی صورت بگیرد، آمارهای مختلفی ارائه میشود. دلیل آن ساده است؛ محیط زیست در اولویت دولتها نبوده است. جنگلهای زاگرس از دهه ۴۰ که ارزیابی بهره بردارانه صورت گرفته، این جنگلها فاقد ارزش ریالی تشخیص داده شدهاند و این اوج بیخردی در مدیریت توسعه کشور بوده است. جنگلهای شمال هم به دلیل اینکه چوب قابل فروش تشخیص داده شدهاند مدیریت شدهاند. امروز زاگرس در معرض بیابانی شدن است و بعد از آن ایران تماما در معرض تخریب اکوسیستمی خواهد بود. نکته مهم دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که حوزه محیط زیست به خاطر اینکه یک حوزه علمی محسوب می شود و تنه به تنه دانش میزند، حوزه مشکلی است. رسانه ها مساله را درک نکردهاند و نیروی انسانی دانشمند در این حوزه بسیار نادر است. غالب خبرنگاران یا محیط زیست را نمیشناسند یا روزنامهنگاری را!
نکته دیگر هم علاوه بر دولت ها، مربوط به مردم است. مردم هنوز مساله محیط زیست را درک نکرده اند. البته طبیعی است وقتی دولتها که مناسبات مرتبط با توسعه را مدیریت میکنند درکی از محیط زیست ندارند، مردم هم این مساله را جدی نمیگیرند. به عنوان مثال اگر شما پیرامون دریاچه ارومیه بروید متوجه می شوید که مردم هنوز درک دقیق از حوزه محیط زیست ندارد. هنوز نمیدانند چه عاملی دریاچه را خشک کرد. دریاچهای که اگر احیا نشود میلیونها مردم همجوارش باید کاسه گدایی دست بگیرند و به حاشیه شهرهای دورتر بروند.
نکته آخر که به نظرم مهم است، دسترسی فیزیکی خبرنگاران محیطزیست به مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی و تالابها و … است به خاطر اینکه مناطق محیطزیستی، حفاظت شده و دور از دسترس هستند. عمدتا در مناطق بیابانی، جنگلی و مناطق صعب العبور هستند و این امکان به راحتی فراهم نیست که بتوان به آن مناطق رفت و از نزدیک با مشکلات آشنا شد و آنها را بررسی کرد. اینها مربوط به محیط طبیعی است. در حوزه محیط زیست انسانی هم فکر می کنم چون به نهادهای بالا دستی مثل خودروسازها، پلیس، شهرداری ها و وزارت نیرو و نفت و کشاورزی و … و دیگر ارگان هایی که با انرژی سروکار دارند به در بسته می خوریم، چون آنها محیط زیست را جدی نمیگیرند و پول برای آنها بیش از سلامتی مردم و طبیعت اهمیت دارد. بنابراین دسترسی به دیتای دقیق برای تحلیل وجود ندارند و در نهایت حاکمیت هم با محیط زیست پیچیده عمل می کند و اگر کسی بخواهد که دقیق تر با موضوعات محیط زیستی مواجه شود، احتمالا باید خطراتی هم متحمل شود که الان به وضوح شاهد ماجرای فعالان محیط زیستی در دادگاهها و نزد نهادهای امنیتی هستیم.