
کاوه ایرانی روزنامه نگار سال هاست یکی از مهمترین انتقاداتی که به عملکرد صدا و سیما مطرح می شود، عدم بی طرفی این سازمان به عنوان یک رسانه ملی است. در دوره های مختلف کمتر بیش آمده که مدیران این سازمان رویکردی بی طرفانه به مسائل سیاسی داشته باشند اما به رغم تمام انتقاداتی که […]
کاوه ایرانی
روزنامه نگار
سال هاست یکی از مهمترین انتقاداتی که به عملکرد صدا و سیما مطرح می شود، عدم بی طرفی این سازمان به عنوان یک رسانه ملی است. در دوره های مختلف کمتر بیش آمده که مدیران این سازمان رویکردی بی طرفانه به مسائل سیاسی داشته باشند اما به رغم تمام انتقاداتی که از سوی کنشگران سیاسی و جامعه مطرح می شود، مدیران این سازمان همچنان به مسیر خود ادامه می دهند و توجهی به نظر عموم جامعه و منتقدین ندارند. با نگاهی به روسای این سازمان در می یابیم که به طور عمده مدیران این رسانه گرایشی خاص دارند و همچنان از بین اصولگرایان انتخاب می شوند. این در حالی است که در روزهای اخیر زمزمه های شنیده می شود مبنی بر آنکه به زودی یکی دیگر از اصولگرایان بر صندلی ریاست این سازمان برای مدت ۵ سال تکیه خواهد زد.
به گزارش «جمله» انتصاب ریاست فعلی سازمان صدا و سیما در پی استعفای ناگهانی محمدسرافراز صورت گرفت. در حکم عبدالعلی علی عسکری آمده بود که انتصاب او ادامه تاکید شده بود که مدیریت وی به دنبال مدیریت محمدسرافراز است و با توجه به اینکه محمدسرافراز تنها ۱۸ ماه ریاست صدا و سیما را عهده دار بود و اکنون ۴۰ ماه از ریاست علی عسکری به عنوان ریاست این سازمان می گذرد می توان گفت، دوره ریاست فعلی رسانه ملی به پایان رسیده و به احتمال قوی تا چند روز آینده ریاست جدید رسانه ملی معرفی خواهد شد. اما به واقع چه کسی عهده دار مدیریت چنین سازمان حساس و در عین حال عریض و طویل خواهد بود؟!
چندی پیش فرید مدرسی روزنامه نگار اصلاح طلب در توئیتی نوشته بود: “پایانِ عبدالعلی علیعسکری؟ آنچنان ریاست را در صداوسیما بیتاثیر کردند تا خود در جلساتِ عالی به صراحت بگوید که به حرفم گوش نمیدهند؛ من گفتم، کاری دیگر کردند! حالا به بهانه نامدیریتی که خود آفریده بودند، میخواهند تغییرش دهند؛ آیا معاونت سیاسی میگذارد؟ ”
برخی گمانه زنی ها در خصوص ریاست آینده سازمان صدا و سیما حکایت از آن دارد که در حال حاضر چند گزینه به عنوان روسای احتمالی رسانه ملی مطرح هستند. این گزینه ها شامل غلامعلی حداد عادل سیاستمدار کهنه کار اصولگرا، سید محمدحسینی وزیر فرهنگ دولت احمدی نژاد، مهرداد بذرباش مدیرعامل سابق سایپا و مدیر مسئول روزنامه رادیکل وطن امروز و حتی علی فروغی فرزند باجناق حدادعادل و مدیر نوظهور شبکه سه سیما می باشند.
جدای از این گزینه ها، در سازمان صدا و سیما، حلقه ای از مدیران پرنفوذ و باسابقه وجود دارند که اعمال نفوذ آنها موثر است. به این ترتیب ممکن است از میان مدیران این سازمان افرادی چون میرباقری، علی دارابی، پورمحمدی و دیگران، رییس بعدی انتخاب شود.
نقش حداد عادل در استعفای سرافراز
اولین بار سال ۹۰ بود که نام حداد عادل به عنوان یکی از گزینه های ریاست صدا و سیما مطرح شد. هر چند او در آن زمان بر صندلی ریاست این سازمان تکیه نزد اما نمی توان نفوذ چشمگیر او را در رسانه ملی نادیده گرفت.
چندی پیش کتابی به قلم محمدسرافراز تحت عنوان «روایت یک استعفا» منتشر شد که بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت. در بخشی از این کتاب، سرافراز به ماجرای پیام رسان سروش اشاره میکند که به خاطر مسائلی با این پیام رسان مخالف بوده، اما افرادی به دنبال اجرای این پروژه بودند.
سرافراز ماجرا را اینگونه روایت کرده است: «آقای اخوان در کنار شرکت سروش رسانه، بدون مجوز یک شرکت دیگر بنام توسعه فناوری سروش تأسیس کرده بود تا کارهای پیام رسان را انجام دهد. ۴۹ درصد سهام این شرکت مربوط به سه فرد حقیقی از جمله محمد رضا علی عسگری فرزند رئیس جدید صدا و سیما بود و آن شرکت هم اغلب پولها را به کارکنان «شرکت مُهیمن» میداد که مربوط به مدیرکل خود ایشان بود. پس از محرز شدن تخلف، شکایتی از سوی رئیس صندوق بازنشستگی صدا و سیما تسلیم دادسرای فرهنگ و رسانه در قوه قضائیه شد. ظاهراً آقای اخوان متوجه نبود که من برای مبارزه با فساد و زد و بند ملاحظهی هیچکس را نمیکنم. ایشان از طریق ارتباط با نزدیکان آقای حداد عادل و عوامل هلدینگ یاس یک پشتوانه برای خودش ساخته بود. پس از تغییر رئیس سازمان شنیدم این شکایت هم پس گرفته شده است!»
البته اختلافات حداد عادل و سرافراز در قسمتهای دیگری به صورت پررنگتر مورد توجه قرار گرفته که بر پایه این روایتها، سرافراز مدعی است حداد عادل به دنبال اهداف بالاتری نسبت به قرارداد مالی نرم افزار سروش بوده است: «در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۴ ملاقات مفصل دو نفرهای با رهبر انقلاب داشتم. من در مورد استعفا بیرون دفتر با هیچکس صحبت نکردم، ولی حدود ۱۰ روز بعد در سایت منسوب به آقای حداد عادل نوشتند که سرافراز استعفا کرده و قرار است آقای حداد جایگزین شود. البته آن را به سرعت از سایت حذف کردند، اما رسانههای دیگر آن را بازتاب دادند.»
به جز این کتاب، سرافراز چندی پیش هم در توئیتی نوشته بود «از آنجا که یک منصوب شما خواسته مثلا عملیات روانی برایم راه بیندازد، بدانید یک «پرستونما» بنام م-ا سراغ من آمده بود، ولی سر آنها به سنگ خورد.»
محمد سرافراز در واکنش به این اتفاق نوشته بود از حدادعادل پرسید تا کی قرار است با نمد تخریب دیگران کلاهی برای خود بسازد؟ گویا امیرابراهیم رسولی رئیس دفتر غلامعلی حدادعادل همان روزی که محمد علی نجفی به قتل همسر خود اعتراف کرد، با انتشار عکس سرافراز و شهرزاد میرقلی خانی در صفحه توییتر خود نوشت: «آینه عبرت…! آقای سرافراز باید بیش از پیش خدا را شکر کند، ایضاً میرقلی خان.»
بعد از استعفای سرافراز از صدا و سیما، حداد عادل جانشین او نشد، اما بعضی از نزدیکان او در مسئولیتهای استراتژیک این شبکه قرار گرفتند. از جمله علی فروغی فرزند باجناق حداد عادل که به شبکه سه سیما رفت و فرزند حداد عادل که مسئولیتی میانی در این سازمان داشت. سرافراز همچنین از ایجاد شبکههای رانتی خانوادگی در صدا و سیما صحبت کرده است.
رشد فزاینده آقای باجناق زاده
در دوران مدیریت علی عسگری کاملا به پایگاه طیفی از اصولگرایان تبدیل شده که از هر تلاشی برای مقابله با اصلاح طلبان و اعتدالگرایان فروگذار نمیکنند. این مسئله اعتراضهای فراوانی را برانگیخته و منتقدان میگویند صداوسیما ملی نیست و مطلقا در اختیار یک طیف سیاسی است.
ساخت برنامههای حوزه سرگرمی و سریالها نیز از این اتهامات مبرا نیستند در سالهای اخیر بسیاری از منتقدان صداوسیما میگویند این رسانه ایدهها و افکار طیف خاصی را در برنامههای سرگرمی و سریالهای خود تبلیغ میکند. یکی از جنجالهای بزرگ در این زمینه ماجرای سریال گاندو بود که با اعتراضهای بیسابقه دولت همراه بود.
در حوزه انتصابات نیز بحثهای فراوانی وجود دارد. انتصاب چهره جوانی و کم تجربهای همچون علی فروغی در مدیریت شبکه سوم سیما بحث برانگیز شد. گفته میشود علی فروغی از اقوام غلامعلی حداد عادل است. فشارها و انتقادهای فراوان از عملکرد او در یکسال گذشته به ویژه پس از حذف برنامه نود، هیچ تاثیر نداشت و حتی عدهای معتقدند باعث محکم شدن جای پای فروغی در صداوسیما شد، به گونهای که در مقطعی شایعه شده بود فروغی ممکن است رییس سازمان شود که البته با توجه به رشد فزاینده این باجناقزاده اگر او را بر صندلی ریاست این سازمان ببینیم نباید تعجب کنیم.
در نهایت آنچه که باید در نظر داشت این موضوع است که هر گزینه ای بر صندلی ریاست صدا و سیما تکیه بزند، تغییری در رویکردهای سیاسی این سازمان نخواهد داشت. چرا که اولاً سیاست های این رسانه بر اساس نظر مخاطبان تعیین نمی شود و دوماً مدیرانی و روسای این سازمان نماینده یک جناح خاص هستند که سیاست های آن تعریف شده است و در ماهیت رسانه ملی نمی توان تغییر را شاهد بود. بر این اساس تفاوت چندانی ندارد که عبدالعلی علی عسکری رئیس باشد یا غلامعلی حدادعادل.