شرایط انتخاب مدیران عامل استقلال و پرسپولیس پنج معیار ای اف سی برای صدور مجوز حرفه ای باشگاه ها که شامل؛ داشتن آکادمی فعال در تمامی رده های سنی «مورد تایید ای اف سی»، زیرساختهای ورزشی و اداری مناسب برای باشگاهها، کادر ورزشی و پرسنل اداری و مالی باشگاه در چارچوب چارت سازمانی مشخص و […]
شرایط انتخاب مدیران عامل
استقلال و پرسپولیس
پنج معیار ای اف سی برای صدور مجوز حرفه ای باشگاه ها که شامل؛ داشتن آکادمی فعال در تمامی رده های سنی «مورد تایید ای اف سی»، زیرساختهای ورزشی و اداری مناسب برای باشگاهها، کادر ورزشی و پرسنل اداری و مالی باشگاه در چارچوب چارت سازمانی مشخص و اسناد حقوقی باشگاهها می باشد. صرفا بصورت شکلی در نظام باشگاه داری ایران قابل رویت است. رویانیان می گوید؛ وزرات ورزش به هیچ عنوان معیاری برای انتخاب مدیر عامل ندارد. و در واقع انتخابات سیاسی و سفارشی است وفرد مورد نظر باید وابسته به حزب و دولت باشد. دراین گونه انتخاب، حتی اصول اولیه هم رعایت نمی شود، ودر صورتی که رعایت شود، حتی با انتخاب مدیرسیاسی هم می شود خوب کار کرد. باید پرسید چگونه می شود با وجود چنین مدیرانی «با تعریف ارایه شده ی رویانیان» به این پنج معیار پرداخت و آن را عملی کرد؟.
خصوصی سازی ممکن است
چندین سال است که خصوصی شدن این دو باشگاه، تبدیل به رویای هوادار و وسیله ای برای طرح برنامه یا صدور بیاینه و نیز شعارگرایی، مدیران و مسئولین ذی ربط شده است. دیگر این بحث جذابیتی نداشته، و می شود حدس زد بعد از هربار مطرح شدن، انتهای کار به کجا خواهد انجامید. مدیر عامل اسبق پرسپولیس در این زمینه معتقد است؛ اتفاقات عجیبی رخ داده است، وجای تاسف است که می گویند؛ نمی شود استقلال و پرسپولیس را خصوص کرد والبته این حرفها، غیر کارشناسی است. بلکه کاملا می شود مسایل را حل کرد و خصوصی سازی را عملی نمود. اما همیشه مقاومتی وجود دارد. جالب است، باشگاه را دستت می دهند و می گویند برو کار کن، در حالی که همه چیز دولتی است. یعنی همه را می فرستند روی مین.! این مدیران عامل، بدبختند و در آخرخراب می شوند. بحث اینجاست که چه کسانی نمی گذارند و یا نمی خواهند این دو باشگاه خصوصی شوند. در حالی که خصوصی سازی یک تیم فوتبال، علیرغم ظاهر فوتبالی و ورزشی خود، در واقع باطنی کاملا غیر ورزشی دارد و با مسائل اقتصادی و اجتماعی آمیخته شده است.
نتیجه گرایی قبل از ساختار سازی
برای موفقیت در هر امری باید برنامه و ساختار داشت. حتی می شود با وجود ساختار، نتیجه گیری را تسریع نمود. اما پیش فرض آن حذف راه هایی است که میان بر، تعبیر شده و نه تنها به ساختار سازی منجر نمی شود. بلکه نتیجه را نیز مورد سوال قرار می دهد. رویانیان ضمن بیان این مطلب که، وی شناختی از اوضاع نداشته و مسئولیت باشگاه پرسپولیس را قبول کرده است. می گوید؛ فکر کردم با توجه به تجربه ای که دارم می توانم کار کنم. اما ورزش ما نه ساختار، نه سیاست و نه برنامه دارد. هیچ برنامه و استرادژیی هم در کار نیست. من خواستم همان اول کار را رها کنم. اما به خاطر آبروی ورزش و وزیر ماندم. آنچه مد نظررویانیان می باشد، اینست که نتیجه گیری معضل و بلای جان ساختار سازی و برنامه ریزی است. شکی نیست که در همه دنیا و تلاش همه باشگاه ها در نهایت، درراستای رسیدن به نتیجه است. اما برنامه مدون و قرار گرفتن در یک قالب مشخص است که منتج به نتیجه می شود.
مدیرانی که نه زمان دارند و نه برنامه
صرف انتخاب یک مدیر در راس باشگاه، کاری سخت و طاقت فرسا نیست. و جابجایی مدیران در فوتبال ایران با طرفه العینی امکان پذیر است. گاهی، شغل معدودی از افراد، فقط مدیریت باشگاه است. «سفری آسان از تهران به اصفهان و بعد اهواز و دیگر شهرها، منجر به سکان داری یک باشگاه خواهد شد.» اما موفقیت یک مدیردر ایران، تابع شرایط و ضوابطی نیست که در تعریف آن آمده است. رویانیان در این مورد می گوید؛ دراینجا برنامه ای از مدیر نمی خواهند. مدیررا می آورند و می گویند بودجه ای نیست. و برو باشگاه را اداره کن! از این گفته استباط می شود، همه کارها با مدیر است. «اقتصاد، ارتباطات، جذب و استخدام بازیکنان و مربیان و مدیریت کلان باشگاه.» وجالب تر و گاهی خنده دار تر اینکه اختیارات او بسیار اندک و محدود است. و زمان لازم را برای ایجاد یک برنامه را هم ندارد.
استقلال و پرسپولیس متخلف هستند
هشت سال است که این دو باشگاه به صورت خلاف، اداره می شوند. رویانیان می گوید؛ آمدم که بمب بترکانم تا هواداران پرسپولیس راضی بشوند!. برکناری من سیاسی بود. هوادار اگر توجیه بشود، می فهمد مدیر کاره ای نیست. این دو باشگاه نه خصوصی است و نه دولتی . چون نه می توانی قرار داد ببندی و نه از دولت کمک بگیری. یک تعریف مانع و جامع از وضعیت باشگاه داری دولتی به خصوص، استقلال و پرسپولیس را می توان در کلام محمد رویانیان ملاحظه کرد. تکلیفی هم مشخص نیست. شاید اگر ای اف سی در این مورد ورود نمی کرد و شرایط خاص را ارایه نمی داد. هنوز همه در همان حال هوایی بودیم که به جایی نرسیده و نخواهیم رسید. سرخابی هایی که جز هوادار چیز دیگری ندارند. و جز بدهی، سرمایه دیگری برای آنان نمی شود متصور شد. با پرونده هایی پر از تخلفات به حیات خود ادامه می دهند.
اشتباه را نباید تکرار کرد
همین امروز باید این دو باشگاه خصوصی شوند. چون تا دولتی باشد بهترین مدیر ایران هم نمی تواند موفق شود وخرابش می کنند. مدیر با دانش و اقتصادان و ورزشکار، فرقی ندارد. در این وضعیت نمی شود کار کرد. در واقع نوع ارتباط و ساختار و رفتار این دوباشگاه اشتباه است. در واقع رویانیان می خواهد بگوید دولتی بودن باشگاه ها، اشتباهی است که مدام در حال تکرار است. او می گوید؛ بعد از من ده مدیربه پرسپولیس آمدند ولی موفق نشدند. شما دویست مدیردیگرهم بیاور، باز هم موفق نمی شوند. از ۱۳۹۰ کلیه تغییراتی که در دو باشگاه انجام شده بر اساس روال درست نبوده است. در بدو ورود من، مجمع که شامل وزرای اقتصاد و ورزش و دادگستری بودند، به من رای دادن و هیات مدیره هم تایید کرد. ومن مجمع برگزار کردم و مصوبه داشتم و بعد ازاینکه من رفتم، هفت سال شرکت پرسپولیس به نام من بود. وتمام مدیران عامل این باشگاه، غیر قانونی کار کردند و جالب اینکه دراین هفت سال مجمعی هم تشکیل نشد و هیچکدام از مدیران به سازمان ثبت شرکتها معرفی نشدند.
ماموریت تخریب
آمده بودند که درست کنند. اما خودشان خراب شدند و رفتند. دو مجموعه عظیم، با میلیونها هوادار، جز خرابی چیز دیگری ندیده اند. استوار ترین ستون باشگاه، همیشه کمترین تاثیر را در روند آن داشته است. کدام مدیر عامل این دو باشگاه را می شناسید که بعد از رفتن، آبادی حضور خود را تقدیم دیگری کرده باشد. خرابه ای با بدهی های کلان برای مدیری دیگر محیا شده است. رویانیان معتقد است انصاری فرد را هم خراب می کنند. ومی گوید؛ این دولتی بودن است که دست و پا را بسته است و همه از آنان مطلع هستند. در حالی که متولی آن وزارت است.
وزرات اقتصاد مالک استقلال و پرسپولیس است
مدیر عامل اسبق پرسپولیس از توقیف حقوقش در سال گذشته خبر می دهد. جالب اینکه، وی مدعی است بعد ازگذشت هفت سال از رفتن او، از پرسپولیس، هنوز شرکت پرسپولیس، به نام او بوده و وزرات دارایی ا و را به عنوان متصدی این باشگاه می شناسد. در حقیقت این وزارت در مورد اخذ مالیات این دوباشگاه، از خودش مالیات می گیرد. زیرا به عقیده رویانیان مالک این باشگاه براساس قانون تجارت وزرات دارایی است.« اداره دو باشگاه با وزرات ورزش، اما مالکیت با وزارت اقتصاد است.»
نقش وزرات ورزش در استقلال و پرسپولیس
ویترین فوتبال ایران، دو باشگاه بزرگ تهران و ایران، یعنی استقلال و پرسپولیس هستند. شمول هواداری آنان و اهمیت آن در صحنه های بین المللی، این فریضه را بر وزرات ورزش واجب کرده است. تا در یک نگاه ویژه و انتخاب یک کار گروه تخصصی، تکلیف نهایی آن دو را مشخص نماید. وضعیتی که به تعبیر رویانیان سود ده نبوده و غیر شفاف است. رویانیان خاطر نشان می کند؛ این دو باشگاه، بجز مبلغی که از هوادار «۳۰۰ میلیون» کسر می شود درآمد دیگری ندارند و تا هنگامی که دست این دو تیم در جیب مردم باشد اوضاع بهتر نمی شود. او می گوید اقتصاد این دو باشگاه و درآمدشان کجاست؟. رویانیان مدعی است، حتی با پرتال درآمد داشته است. و معتقد است از مردم پول گرفتن خارج از قانون است.
مدیریت بی معنای سرخابی ها
وقتی مدیر و ساختار باشگاه دولتی است، چطور می شود استقلال داشته باشد. در باشگاه هایی که به بخش واگذاری، رفته اند، قانون تجارت حاکم است و براساس آن، هیات مدیره می تواند تصمیم بگیرد. در واقع مشکل، مدیرت نیست. بلکه مشکل ساختاری است ومحتاج نگاه ملی است. رویانیان با این اعتقاد اضافه می کند؛ چرا هشت سال است که استقلال و پرسپولیس خصوصی نشده اند و مدیران آن خلاف قانون آمده و رفته اند؟.
فوتبال ایران به مدیر زمان نمی دهد
پر واضح است برای ایجاد ثبات و وحدت رویه، احتیاج به زمان و صرف هزینه است. نگاهی بلند مدت با پرداختن به اهداف میان مدت و کوتاه مدت. همان چیزی که در فوتبال ایران معنا و محلی از اعراب ندارد. رویانیان از طراحی ساختار در باشگاه پرسپولیس گفته و می گوید؛ فوتبال به او زمان نداده است که به نتیجه نهایی برسد. یک ساختار درست حرفه ای، برگرفته از باشگاه های بزرگ دنیا و البته با شرایط بومی، که می توانست تحولی بزرگ در فوتبال پرسپولیس و ایران ایجاد کند. با وجود فوتبال نتیجه گرای ایران عقیم ماند.