قرار است فضای استادیوم های ایران به سمتی برود که بشود بخشی از آن را، به بانوان اختصاص داد. این تصمیم در حالی به سوی عملیاتی شدن پیش می رود که نه زیر ساخت های مناسب را دارا هستیم. و نه شرایط لازم را در آن، به لحاظ فرهنگ برخورد، سراغ داریم. حداقل امکانات در […]
قرار است فضای استادیوم های ایران به سمتی برود که بشود بخشی از آن را، به بانوان اختصاص داد. این تصمیم در حالی به سوی عملیاتی شدن پیش می رود که نه زیر ساخت های مناسب را دارا هستیم. و نه شرایط لازم را در آن، به لحاظ فرهنگ برخورد، سراغ داریم.
حداقل امکانات در اختیار هواداران
کمتر از بیست و چهار ساعت به شروع شهرآورد حساس استقلال، پرسپولیس مانده است. هواداران بی شماری، ساعت ها قبل از شروع مسابقه، به استادیوم خواهند آمد. و در این ساعات باقی مانده، خود را برای کری های مختلف آماده می کنند. کمبود امکانات مورد نیاز آنان در ورزشگاه و خدمات نامناسب فروشندگان محصولات، و نیز کیفیت بسیار پایین امکانات بهداشتی، فاجعه بار تر از هر تصوری است. نوجوانان و جوانانی که در بدترین شرایط مهیای تشویق می شوند.
شعارها و لیدرها
به جرات می توان گفت؛ شرایط فرهنگی حاکم بر ورزشگاه ها، مغایرت تمام عیار با معیارهای اخلاقی (ملی و مذهبی) دارد. و اکثر شعارها و فریاد های حاضرین در این محفل، خارج از ادب و نزاکت بوده، تا آنجایی که صدای استادیوم ها در پخش های زنده به کرات بسته می شود و این موضوع فصل به فصل شکل و شمایل جدیدتری را به خود می گیرد. متاسفانه، لیدرها، همان فرماندهان سکوها نیز، نه تنها به ظرافت کار خویش آگاه نیستند که گاهی آتش بیار معرکه هم می شوند. درواقع باید گفت از زمانی که حرفه ای به نام بوقچی، تبدیل به حرفه و شغلی به نام لیدر شده است. خرده فرهنگ های سخیف و خارج ادب وارد آن گردیده و این تقابل با فراگیری بیشتر، تبدیل به جنگ و جدال بین لیدرهای منتسب به شخص و یا گروه خاص هم شده است. خروجی این امر کمکی به بالا بردن شرایط فرهنگی ورزشگاه ها نکرده و نمی کند.
آستانه پایین پذیرش باخت
میزان خسارات وارده به تجهیزات و صندلی های استادیوم، از سوی هواداران تیم بازنده، در پایان هر شهرآورد و یا هر بازی فوتبالی که در حضور تعداد کثیری از تماشاگران برگزار می گردد. در ایران، نسبت به دیگر کشور ها، زیاد تر از روال معمول آن می باشد. هواداران ایران که غالبا در دو طیف آبی و قرمز تعریف می شوند. گاهی باخت دربی را آخر داستان لیگ دانسته و تبعات باخت آن، از سکو ها به خیابان ها کشانده می شود. آمار اعلام شده از سوی سازمان اتوبوس رانی و برآورد هزینه بازسازی صندلی های استادیوم آزادی، هر ساله، شک و شبهه سلامت روانی هوادار تیم بازنده را در درک متقابل قانون فوتبال مورد سوال قرار می دهد.
عدم برنامه ریزی باشگاه، در کنترل هوادار
حتی با وجود سامانه مشترک هواداری و علیرغم اینکه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، در مقاطع مختلف، با صدور کارت های هواداری، سعی در شناسایی هواداران خود نموده، و سعی کرده اند با اعطای امتیازاتی، هواداران میلیونی خود را مدیریت نمایند. هنوز هم برنامه جامع و مدونی در هیچ یک از این دو باشگاه، جهت کنترل هواداران خود دیده نمی شود. باید گفت مشکلات عدیده آنان در پرداخت بدهی ها و شرایط سخت و تکراری ابتدای هر فصل و گاهی تغییرات زود هنگام مدیران، جایی برای برنامه ریزی و پرداختن به هواداران را نگذاشته است. و این دور باطل هر ساله در حال تکرار است.
دل نگرانی های یک استادیوم در شهرآورد ۹۰
دل نگرانی های استادیوم آزادی در ویژه ترین شهرآورد سرخابی ها، بسیار است. از طرفی، ای اف سی و فیفا نگاهی ویژه ای به آن داشته و موضوع حضور بانوان را پیگیری خواهند کرد. و از سویی شرایط اختصاص جایگاه ها، به صورت نود به ده مهیا نشده است. واز همه مهمتر بیم آن می رود که حساسیت های کاذب، که منحصر به شهرآورد ایران است. جنجالی را در انتها بوجود بیاورد. و اولین تجربه بنیادی فر برای قضاوت دربی را به حاشیه منتهی کند. قضایایی چون محرومیت اسماعیلی و کاهش محرومیت بیرانوند، بی شک حساسیت های این شهرآورد را بیشتر کرده و نگرانی ها را افزون تر نموده است. امیدواریم آنچه در پایان خواهد ماند. به نفع فوتبال ایران باشد.