چند ماه پیش نوشتیم شوخی اش نیز زشت است،چه برسد به قسمت جدی و واقعی موضوع…سرمربیگری فرهاد در تیم امید را می گوییم؛متذکر شدیم تیم بحران زده ای که با کرانچار به نقطه ای نگران کننده رسیده،بعید است با مجیدیِ خام و بی تجربه،سر و سامانی اساسی به وضعیت خود دهد اما دیگر همه خوب […]

چند ماه پیش نوشتیم شوخی اش نیز زشت است،چه برسد به قسمت جدی و واقعی موضوع…سرمربیگری فرهاد در تیم امید را می گوییم؛متذکر شدیم تیم بحران زده ای که با کرانچار به نقطه ای نگران کننده رسیده،بعید است با مجیدیِ خام و بی تجربه،سر و سامانی اساسی به وضعیت خود دهد اما دیگر همه خوب می دانیم تیم امید سالهاست بی ارزش ترین موضوع به حساب می آید و از ایت رو به هر کس و ناکسی تعارف زده می شود.

سالها پیش منصوریانِ ناکام در پاس همدان،سرمربی امیدها شد.بعد از او هومن افاضلی با سابقه سرمربیگری در شهاب زنجان به این مهم نائل آمد!خاکپور در دوره قبل تنها با پیشینه چند هفته مربیگری در استیل آذینِ ناکام به این افتخار رسید و از امیر حسین پیروانی نیز چیزی ننویسیم بهتر است.به اینها اضافه کنید امثال مایلی کهن و کرانچار را که آخرین موفقیتشان در عرصه مربیگری،به ذهن خطور نمی کند…

بعد از پایان لیگ هجدهم،فرهاد مجیدی که ۴،۵ بازی به عنوان سرمربی،استقلال را هدایت کرده بود،حکم سرمربیگری در تیم امید را دریافت کرد تا مسئولان نشان دهند عادت بد خود را کنار نگذاشته اند.با این قسمت ماجرا و آنچه “شِبه مدیران“ در سالهای اخیر برای تیم ملی امید رقم زده اند،کاری نداریم چون تکرار مکررات است.ما با فرهاد کار داریم و روی سخنمان با اوست…

برای شروع،افتضاح بود جناب!آن از استقلال و این هم از تیم امید،آن هم طی کمتر از ۵ ماه.وعده اولیه ات آقای مجیدی،دستیاری یک مربی سرشناس در استقلال بود اما دبّه کردی.با ۴ بازی،حرفت برگشت و خواستی سرمربی باشی،دست آخر هم دلخور شدی و در صفحه شخصی ات پُست گذاشتی که شرایط برای همکاری فراهم نبود.

به عنوان عضوی از خانواده استقلال و نیز فردی که با حضور در کنار شفر،از نزدیک به شرایط حاکم بر باشگاه استقلال واقف بودی و جنس مدیران آن را میشناختی،به امید سرمربیگری در آینده ای نزدیک،چشم بر تمام معضلات بستی و وقتی هدف اولیه محقق نشد،برای هواداران از مشکلات رونمایی کردی.

همین اتفاق در تیم امید تکرار شد.آقای مجیدی،نگو که استیلی را نمی شناختی و همچنین از اوضاع و احوال تیم امید بی خبر بودی.واقعیت این است که برای رو کم کنیِ هیات مدیره و مدیرعامل استقلال و نیز طی نکردن سلسله مراتب،پیشنهاد اغوا کننده سرمربیگری را بدون فکر کردن به عاقبتش روی هوا زدی،غافل از اینکه اگر امیدها لقمه دهان گیری بودند،پیشتر نکونام ها،مهدوی کیا ها،هاشمیان ها و… آن را مال خود کرده بودند.

این ره که میروی،به ترکستان است قربان!غوره نشده،می خواهی مویز شوی و این خطرناک است.بی زحمت و بدون طیِ پله های لازم،تنها با تکیه بر محبوبیت و نبوغ زمان بازیگری،قصد داری در مربیگری یک شبه ره صد ساله را بپیمایی،نظم جهان اما چنین اجازه ای نمی دهد.امروز هواداران واقعی ات در خلوت نمی گویند طفلک فرهاد که هم از فتحی و خطیر رَکب خورد،هم از تاج و استیلی،بلکه سرزنشت می کنند که این چه رویکردیست که این ابتدای راه در پیش گرفته ای.

اینکه نامبردگان بعضاً در این فوتبال “اشتباهی” هستند و غریبه،هیچ ناقضی ندارد اما شما هم گناه خود را بپذیر و ضعفهایت را برطرف کن.هیچ کس بیشتر از خودت ضرر نمی کند…