رضا شریعتی، روزنامه نگار / فیلم «خروج» آخرین ساخته حاتمی کیا این روزها به صورت اینترنتی اکران میشود به بهانه این اکران نگاهی گذرا به فیلم داریم. این فیلم نقطه آغاز قدرتمندی دارد. فرود هلیکوپتر رئیس جمهور بر زمینهای زراعی رحمت (فرامرز قریبیان) که سبب زحمت وی میشود و با دو دیالوگ «رئیس جمهور […]
رضا شریعتی، روزنامه نگار /
فیلم «خروج» آخرین ساخته حاتمی کیا این روزها به صورت اینترنتی اکران میشود به بهانه این اکران نگاهی گذرا به فیلم داریم.
این فیلم نقطه آغاز قدرتمندی دارد. فرود هلیکوپتر رئیس جمهور بر زمینهای زراعی رحمت (فرامرز قریبیان) که سبب زحمت وی میشود و با دو دیالوگ «رئیس جمهور رئیس همه است» و «پنبههات فدای سر رئیس جمهور» به نوعی نگاه از بالا به پائین را نشان میدهد ومسیر داستانی را که شاید بیان این نکته باشد که تمام اختیارات کشور با رئیس جمهور است، شروع میکند و نشان میدهد حاتمی کیا از همان ابتدای فیلم شمشیر خود را برای بروکراسی حکومتی کشیده است، رحمت در این فیلم در واقع همان حاج کاظم عصیان کرده آژانس شیشهای بوده که به دنبال حق خود و همرزمانش عباس «در این فیلم نجات زمینهای زراعی» است. او برگشته سر مزرعهاش با یک تراکتور! ویژگی بارز رحمت حقطلبی است، پدر شهید است و خودش سرباز جنگی. ریش سفید هم هست. او را در زندان نگه نمیدارند و فرماندار حرفش را میخواند. در حقیقت ظرافتهایی در شخصیت پردازی نیاز بود که رحمت انسانی زمینی شود. اصل طرح قصه چندان جذابیتی ندارد و قصه به تراکتور سواری چند پیرمرد و طی کردن مسیر با دو ساعت فیلم داستانی بدون کشش است. بازیها در این فیلم یکدست نیست.
بازیگران فیلم که عمدتاً پیشکسوت و کهنهکار هستند، کلیشههای تئاتری و تلویزیونیشان را با خود به این فیلم آوردند البته میزانسنهای روستایی و لهجههای محلی و تراکتور، با آنچه از یک فیلمساز جنگی و پس از آن شهری سراغ داریم، یکسره متفاوت است.
فیلم کاستیها و نقصانهایی دیگری نیز دارد که در ساختارش به چشم میخورد آنجا که کاراکترهای اصلی تصمیم میگیرند با تراکتورهایشان به صورت نمادین از روستایشان به تهران و خیابان پاستور پیش رئیسجمهور بروند اگرچه بر اساس یک واقعه تاریخی است اما از لحاظ محتوا چندان جذاب نیست. فیلمنامه کار قطعاً میتوانست کاملتر، دقیقتر و کمتر شعارزده باشد.
نقش کممایه کامبیز دیرباز و چرایی خلق این شخصیت در فیلم ، بازیهای بد بازیگران فرعی و سکانس ورود محمدرضا شریفینیا با موبایلهای روشن همراهانش به عنوان مشاور رئیسجمهور که دغل بازی می کند و یک اعتراض صنفی و تقاضای دیدار با رییس جمهور را خروج و متقاضیان دیدار و معترضین را خوارجی نام می دهد که به قصد تضعیف نظام با تراکتور از ولایت خود خارج شده اند، از تیپهای همیشگی این بازیگر است و در خلق این شخصیت به جز ریاکاریهای همیشگیاش در فیلمهایی نظیر اخراجی چیز جدیدی دیده نمیشود از دیگر ضعفهای این فیلم است.
از طرفی مشخص نیست در این فیلم رییس جمهور، حاکمی مردمی است یا برعکس! این فیلم به دنبال ساختن مسیری برای بیان اعتراض و موشکافیِ دردهای اجتماعی است.
حاتمیکیا اگرچه یکی از خاطرهسازترین فیلمسازان سینمای ایران است اما در این فیلم از پر و بال دادنِ پرده میانی پرهیز کرده و فیلم هر چه جلوتر میرود در شیبی نزولی از یک اثر بصری قدرتمند رفته رفته تبدیل به یک مقاله سیاسی و اجتماعی میشود.