علی عالی / ۱- پشت درهای بسته؛ کلیدواژه مهم بسیاری از مدیران فوتبال و ورزش ایران همین نکته مهم است. آنها علاقهای برای شفافسازی ندارند و تا جایی که امکانش باشد، پنهان میشوند و پنهانکاری میکنند. آنها بهخوبی با پولهای بیحساب و کتاب در فوتبال آشنا هستند، بهخوبی از رانتِ قدرت در فوتبال […]
علی عالی /
۱- پشت درهای بسته؛ کلیدواژه مهم بسیاری از مدیران فوتبال و ورزش ایران همین نکته مهم است. آنها علاقهای برای شفافسازی ندارند و تا جایی که امکانش باشد، پنهان میشوند و پنهانکاری میکنند. آنها بهخوبی با پولهای بیحساب و کتاب در فوتبال آشنا هستند، بهخوبی از رانتِ قدرت در فوتبال آگاهند، به خوبی لذت بهترین پروازها و بهترین هتلها را میدانند و آنها به خوبی از قدرت فوتبال در جامعه باخبرند و برای همین برای حفظ جایگاهشان، همه کار میکنند. دقیقاً همه کار. دفترِ کارِ بسیاری از مدیران فوتبال ایران پشت درهای بسته است. نوری به مدیریتشان تابیده نمیشود و اجازه نمیدهند پنجرهای تازه باز شود. برای همین درز بخشی از اطلاعات هم برای آنها گران تمام میشود و به جای پاسخگویی، شکایت میکنند.
۲- مدیریت گلخانهای؛ فوتبال ایران در همه این سالها گلخانهای اداره شد. خبری از برنامهریزی بلندمدت نبود و نیست، اعتقادی به ایجاد زیرساخت نیست و دورنمایی برای توسعه متوازن وجود ندارد. مدیران ایرانی عاشق مدیریت گلخانهای هستند چون سازوکاری برای حضور مداومشان طراحی نشده و برنامه بلندمدت جایگاهی ندارد. پروژه تعریف میکنند تا به موفقیت برسند. هزینه میکنند چون «باید» به موفقیت برسند. موفقیتهای مقطعی نیاز به مدیریت گلخانهای دارد و مدیریت گلخانهای نیاز به هزینههای نامتعارفی دارد که ناخودآگاه مدیران را پنهانکار میکند. اگر شرایطی به وجود بیاید و مانند کشورهای دیگر پلاستیکِ گلخانه برداشته شود و هزینهها و روابط شفاف شوند و هیچگونه حمایت و رانت دولتی وجود نداشته باشد، شاهد پروندههای سنگین در محاکم قضایی برای مدیران ورزش نخواهیم بود. ناتوانی ورزش و باشگاههای حرفهای ایران در تأمین هزینهها و مشکلات عمدتاً مالی کنونی در ورزش حرفهای، معلول نظام فکری مدیریت ورزش کشور در سالیان گذشته است و با این نوع نگاه مدیریتی بعید است به سرانجامی رسید.
۳- دور از علم حقوق، دور از آگاهی؛ ساختار بسیاری از باشگاههای فوتبال ایران ایرادهای جدی دارد. اکثر آنها چارت خطی دارند و مشخص است دهههاست حتی به فکر تغییر آن هم نیفتادهاند. از آن مهمتر، بسیاری از مدیران و اعضای هیأتمدیره، تخصصی در پستهایشان ندارند و این ضعف بزرگ، آسیبهای جدی در حساسترین روزها به فوتبال ایران وارد کرده است. همین عدم تخصص، علم و آگاهی موجبِ پنهانکاریِ سازمان یافته در مدیریت ورزش شده و نتیجهاش محکومیتهای سنگین مالی در محاکم قضایی فیفا شده است. مدیران ما فرسنگها با آموزش حقوق ورزشی فاصله دارند و برای همین بسیاری از باشگاههای ایران باید جرایم سنگینی را به دلیل ناآشنایی با مبانی حقوقی بپردازند. از سوی دیگر هنوز هم به این نتیجه نرسیدهاند که باید در آکادمیهای باشگاه یا سرمایهگذاری روی نیروی انسانیِ باشگاه، افرادی را در همین موضوع خاص تربیت کنند. نتیجهش را ما بارها و بارها شاهد بودیم؛ پروندههای باشگاه پرسپولیس، استقلال، تراکتور، سپاهان و حتی فدراسیون فوتبال.
۴- کشورمان در حوزه ورزش و باشگاهداری حرفهای در بخشهای دولتی و خصوصی از مدیران ورزشی که به جوانب اقتصادی و تجاری ورزش حرفهای مسلط باشند به تعداد لازم برخوردار نیست. در این خصوص وظیفه دولت، آموزش و کمک به ارتقای سطح علمی و بهبود آگاهیهای مدیران ورزشی و توسعه علوم و پژوهشهای کاربردی ورزشی است. درحقیقت مدیران مسلط و حرفهای تلاش میکنند شفافیت بیشتری بهوجود بیاورند و از پنهانکاریِ سازمانیافته دوری کنند. بدیهی است هر صنعت و پیشهای از یک کارکرد اصلی پیروی میکند و همه تلاشش این خواهد بود که به درآمدزایی مداوم برسد و هزینههای جاری و اجرایی را تأمین کند. باشگاههای حرفهای که متصدی اجرایی آن مدیران عامل هستند نیز باید پیش از هر چیز از امکان درآمدزایی برخوردار باشند و سامانهها و شیوههای قانونی و پذیرفته شدهای برای کسب درآمد آنان طراحی و فراهم شده باشد در غیر این صورت مفهوم و تعریف حرفهای خود را از دست خواهند داد و به سطح عمومی و آماتور تنزل خواهند یافت. باید بنیان پنهانکاری سازمانیافته در ورزش را از میان برد. این وظیفه همه ماست.