وقتی «سید بشیر حسینی» «محمود احمدی‌نژاد» را بغل می‌کند!
وقتی «سید بشیر حسینی» «محمود احمدی‌نژاد» را بغل می‌کند!

    هومن حکیمی- دبیر گروه فرهنگی/ «عصر جدید» هیچ‌وقت برنامه مورد علاقه من نبوده و نخواهد بود؛ به‌خصوص که نمونه‌های جهانی به مراتب هیجان‌انگیزتر و حرفه‌ای‌تری از آن را می‌شود تماشا کرد، ولی علاقه همسرم به این برنامه (که البته آن هم دلایل خاص و حرفه‌ای خودش را دارد) باعث شد در دوره دوم، […]

 

 

هومن حکیمی-
دبیر گروه فرهنگی/

«عصر جدید» هیچ‌وقت برنامه مورد علاقه من نبوده و نخواهد بود؛ به‌خصوص که نمونه‌های جهانی به مراتب هیجان‌انگیزتر و حرفه‌ای‌تری از آن را می‌شود تماشا کرد، ولی علاقه همسرم به این برنامه (که البته آن هم دلایل خاص و حرفه‌ای خودش را دارد) باعث شد در دوره دوم، چند باری تماشایش کنم.
اتفاقی که «آریا عظیمی‌نژاد» را به فهرست آدم حسابی‌های من اضافه کرد و در کمال تعجب باعث شد به این نتیجه برسم، «احسان علیخانی» آن‌قدرها هم که فکر می‌کردم، مجری دوزاری و دم‌دستی‌ای نیست!

قسمت سیزدهم سری جدید «عصر جدید» ولی یک‌بار دیگر ذهن بیمار مرا برد به سمت فکر کردن به سیاست! به اینکه چپ و راست و اصولگرا و اصلاح‌طلب و…، چه بودند و چه شدند و چه خواهند شد و تکلیف مردم در این بین، چیست؟ و از این دست سوال‌هایی که دیگر نه به درد دنیا می‌خورند و نه آخرت!
…نوبت رسید به اجرای یکی از شرکت‌کننده‌ها که نمایش‌طوری را به روی صحنه ببرد. تلفیق درست روایت و اجرا؛ با آمادگی بدنی خیلی خوب شرکت‌کننده، و تسلطش بر این اجرا و انتخاب درست موسیقی، لحظه‌های خوبی را برای بیننده ایجاد کرد. در بعضی جاهای این اجرا، حاضران در سالن هم لذت زیادی بردند و با تشویق، احساسشان را نشان دادند (که همین حس و احساس هم، یکی از نکته‌های این یادداشت است).
میانه‌‌های اجرا، صدای راوی آمد (نریشن) و به نظر من، به حس کار آسیب زد که گفتم و همسرم دلیل آورد که نریشن، باعث می‌شود که مخاطب عام هم بتواند ارتباط بیشتر و بهتری با این اجرای خاص برقرار کند. من داشتم ابراز مخالفت می‌کردم با نظر همسرم که ناگهان «سید بشیر حسینی» در قامت یک ضدقهرمان، وارد ماجرا شد و تکمه زنگ قرمز را فشار داد! ۳ رأی سفید در برابر تک رأی قرمز حسینی.
مطمئن نیستم که «سید بشیر حسنی» اصولگرا باشد اما به نظرم این طور می‌آید! بنابراین این حرکت رذیلانه‌اش (از نظر من وقتی یک نفر به یک کار درست که خیلی‌ها آن را درست می‌دانند با دلیل واهی یا بدون دلیل، دهن‌کجی می‌کند، مرتکب یک عمل رذیلانه شده است!) او را وارد فهرست آدم بدهای من کرد!
حالا البته منظورم این نیست که همه اصولگراها آدم‌های بدی هستند چون مثلا «ولایتی» و «مطهری» و اینها هم اصولگرا محسوب می‌شوند اما آدم‌های بدی نیستند؛ احتمالا! منتهی دست‌کم سلیقه من این‌طوری‌ست که اصولگراها را دوست ندارم و آنها را یک خطر بالقوه برای فرهنگ و هنر کشورمان می‌دانم! بین اصولگراها خیلی‌ها هستند که دلشان می‌خواهد، سر بر تن سینما نباشد و تئاتر را نه می‌شناسند و نه می‌خواهند که بشناسند و همین‌که چند زن و مرد در یک جای تنگ و تاریک به اسم بازیگر تئاتر در هم می‌لولند (تعریف را ببینید!)، یعنی تئاتر نباشد خیلی بهتر است!
مسأله بعدی من این است که درصد نسبتا قابل توجهی از افراد جامعه ما (این را با یک تحقیق میدانی عرض می‌کنم) نگاه جالبی نسبت به طیف اصولگرا ندارند و از آنها خوششان نمی‌آید. این نکته اما به این معنی نیست که همین‌ها از اصلاح‌طلب‌ها خوششان می‌آید؛ نه. فقط تفاوت در این است که از اصلاح‌طلب‌ها با یک جور احترام خوششان نمی‌آید که خود این مسأله، می‌تواند دست‌مایه‌ای باشد برای یک تحقیق روان‌شناسانه!
اینها که گفتم را البته در یک «پارادایم» کلی‌تر و از بالا تصور کنید که در داخلش، کلی عوام (مثل من) حضور دارند و سرشان به کار خودشان گرم است! یعنی همان‌هایی که امثال «سید بشیر حسینی» هر وقت کم می‌آورند –مثل برنامه قسمت سیزدهم عصر جدید- از آنها مایه می‌گذارند و به سبد رأی‌شان تکیه می‌کنند! امثال «سید بشیر حسینی» ولی از خواص هم غافل نیستند. یعنی در همان بحث مورد اشاره، وقتی بند را آب می‌دهند و از طرف مقابل مورد سوال قرار می‌گیرند که «چی میگی عمو؟!»، سریع تغییر فاز می‌دهند و زور می‌زنند که هنر نمایش را یک هنر خاص‌پسند جا بزنند و بعد، آن را تلفیق می‌کنند با مدیوم تلویزیون که عام‌پسند است و وسط بحث هم چند تا کلمه مثل «سرگرم شدن» و «ارزش» و… را قربانی می‌کنند که هر طور شده، برنده بحث موردنظر باشند!
من حتی فکر می‌کنم که اگر «محمود احمدی‌نژاد» دوباره برگردد، «سید بشیر حسینی» جزو اولین کسانی‌ست که او را بغل خواهد کرد!
برنامه چند شب پیش «عصر جدید» اما نشان داد که چرا اول متن نوشتم «احسان علیخانی» مجری دوزاری نیست! او خیلی عام‌پسندانه (که مورد نظر ارکان صداوسیمای ماست) اجرای جذاب یک شرکت‌کننده را که قاعدتا باید مثل اجراهی دیگران با آن برخورد می‌شد، وارد فاز تحلیل محتوا و پساساختارشناسی مخاطب‌محور(!) و نظرسنجی‌طوری و اینها کرد و رسید به یک نتیجه آماری میدانی محدود که البته شاید از نگاه برخی، قابل تعمیم به جامعه و حتی سیاست هم باشد! دوستان عصر جدید در این قسمت برنامه، به آمار درصدی ۶۰ به ۴۰ رسیدند که یعنی، ۴۰ درصد اصولگراطور و ۶۰ درصد اصلاح‌طلب‌گونه‌اند! من اما به شوخی در دلم گفتم؛ ۴۰ درصد به شکل رو و واضح از اصلاح‌طلب‌ها بدشان می‌آید و ۶۰ درصد، در حالی‌که با احترام از اصلاح‌طلب‌ها خوششان نمی‌آید، از اصولگراها متنفرند!
جالب اینکه در بین بحث‌های عجیب و غریب این برنامه و اصرار «سید بشیر حسینی» که دوست داشت از خودش یک گونی سیب‌زمینی بسازد که شاید در دوره انتخابات بعدی به کار بیاید، کلوزآپ نگاه بهت‌زده شرکت‌کننده آن اجرا را داشتیم و خیره شدن «آریا عظیمی‌نژاد» به «حسینی» را و سر تکان دادن «رویا نونهالی» که قشنگ تابلو بود، بخشی از ابراز تاسفش در این برنامه غیرزنده را، برش زده‌اند و تاکید همسرم به من که «دیدی گفتم با نریشن خواستند مخاطب عام هم اجرا رو بهتر درک کنه؟» و «احسان علیخانی» که احتمالا با همین قسمت، تضمینی برای خودش ایجاد کرد که دست‌کم تا ۵ سال دیگر در صداوسیما کلی برنامه توپ بسازد و البته چند استودیو دورتر از محل ضبط «عصر جدید»، «محمدرضا حیاتی»، که آرام و بی‌صدا داشت در افق، محو می‌شد… .
نکته آخر هم اینکه، نصف آنهایی که موقع اجرای آن شرکت‌کننده محترم در قسمت سیزدهم «عصر جدید» ابراز احساسات کردند، وقتی «علیخانی» خواست که تماشاگران به نظر «سید بشیر حسینی» رأی بدهند، رأی‌شان مثبت بود! و خب، چه انتخابات جذابی بشود انتخابات سال ۱۴۰۰!