بیایید این گفتوگو را با هم بخوانیم و در عمق باورهای یک زن مقاوم، که به جای عقبنشینی، ایستادگی را انتخاب کرده، همراه شویم.
خانم گودرزی، در حالی که در جنگ ۱۲ روزه اخیر و حملات موشکی شدید دشمن، بسیاری خانه و کاشانهشان را ترک کردند، انگیزه و نیروی درونی شما چه بود که در دل این بحران و زیر باران موشکها، ایستاده ماندید و پا پس نکشیدید؟
این خاک، خانهی من است؛ جایی که ریشههایم در آن تنیده شدهاند، کسی که خود را از این سرزمین میداند، در روزهای آرامش پناهگاه دارد، اما در روزهای سخت و خطر، باید در کنار خاکش بایستد و آن را محافظت کند. وقتی خانه زیر بار موشکها و آتش دشمن است، دیگر پناهگاه نیست، بلکه سنگری است که باید از آن دفاع کرد. ترک کردن آسان بود، اما من با آرامش و وجدان آسوده کنار نمیآمدم. ماندن برای من انتخابی نبود از روی ترس، بلکه تصمیمی بود عمیق و ریشهدار، برآمده از تعهد به وطن و همه آنچه برایش خون دادهایم.
بهعنوان هنرمندی که همواره روایتگر واقعیتها و احساسات مردم است، آیا در آن روزهای دشوار احساس نمیکردید که حضورتان در قلب بحران، ضرورتی بیش از همیشه دارد؟
برعکس، هنر و هنرمند در چنین لحظات حساس و سرنوشتساز بیش از هر زمان دیگری لازم و حیاتی است. ما تنها بازگوکننده روایتها نیستیم؛ بلکه پاسداران روح، فرهنگ و امید جامعهایم که در معرض تهدید و تزلزل قرار گرفته است. در روزهایی که همه چیز به نظر میرسید فرو میپاشد، احساس کردم که مسئولیت دارم بمانم، به کارم ادامه دهم و با هنرم، پیام زندگی و مقاومت را به مردم منتقل کنم. حضور من، به معنای واقعی کلمه، نوعی مبارزه بود؛ مبارزهای بیصدا اما ماندگار که به آن افتخار کردم.
در شرایط حساس کنونی که مردم به اتحاد و حمایت نیاز دارند، چگونه قضاوت میکنید نسبت به سکوت برخی سلبریتیها که حتی یک پیام هم برای همدلی و همراهی منتشر نکردند؟ نقش هنرمندان و چهرههای عمومی در چنین بزنگاههایی چیست؟
متأسفانه در این روزهای سخت، شاهد بودیم که برخی سلبریتیها حتی یک پیام ساده هم برای حمایت از مردم و همدلی با رنجدیدگان منتشر نکردند. این غیبت سکوتآمیز در برابر واقعیتهای تلخ جامعه، نه تنها جای سؤال دارد بلکه باعث دلسردی بسیاری از مردم میشود. به نظر من، هنرمند و چهرههای محبوب باید در چنین مواقعی بیش از همیشه نقش خود را ایفا کنند؛ نه فقط بهعنوان تفریحدهنده، بلکه به عنوان کسانی که میتوانند صدای امید، اتحاد و مقاومت مردم باشند. نادیده گرفتن این مسئولیت، گاه حتی از بیعملی دشمن هم تلختر است.
برادری که در راه وطن جان خود را فدا کرد، بیتردید تأثیر عمیقی بر زندگی شما داشته است. چگونه یاد و خاطره او بر تصمیم شما برای ماندن و مقاومت در روزهای سخت جنگ تأثیر گذاشت؟
بیشک، انسانی که عزیزترین سرمایهاش را در راه میهن تقدیم کرده، نمیتواند نسبت به سرنوشت وطن و مردمش بیتفاوت بماند. برادرم در خط مقدم جبههها جان فدا کرد و این فداکاری بزرگ، بار سنگینی بر دوشم گذاشت. سهم من در این نبرد، ماندن در قلب شهر و حفاظت از خانه و خانواده بود. رگهای من به خون او پیوند خوردهاند و هر گامی که به عقب برداشته شود، خیانتی به یاد و راه پر افتخار او محسوب میشود.
در دل این روزهای پرتنش و تهدید، چگونه با ترس و اضطراب درونیتان روبرو میشدید و آن را مدیریت میکردید؟
ترس را در خودم انکار نکردم؛ آن را میدیدم، میشناختم و با آن روبرو میشدم، اما اجازه ندادم که بر ارادهام غلبه کند. ما زنهای این سرزمین آموختهایم که حتی وقتی صدای انفجار در گوشهایمان طنینانداز است، نباید به ویرانی تسلیم شویم. من با همان ترسهای ملموس، ایستادم، به وظیفهام عمل کردم و همچنان به آیندهای روشن امیدوار ماندم.
اگر روزی دوباره در آن آزمون سرنوشتساز قرار بگیرید، آیا باز هم پایبند به همان راه صلابت و مقاومت باقی خواهید ماند؟
بیتردید، انتخاب من نه از سر موقعیت بلکه از عمق باورهایم نشأت گرفته است. اگر امروز نیز روزی دوباره آتش جنگ برافروخته شود، باز هم پای در این خاک خواهم گذاشت و از آن دفاع خواهم کرد. این سرزمین تنها زادگاهم نیست، بلکه هویت و هستیام را رقم زده است. انسان هرگز از ریشههایش جدا نمیشود و من نیز نمیتوانم از این ریشهها فاصله بگیرم.
خانم گودرزی، به نظر شما دلیران این خاک چگونه در طوفانهای سختی و خطر قد برافراشتند و چه نقش بیبدیلی در تاریخ پرافتخار ایران ایفا کردند؟
دلیر بودن تنها به جبهه رفتن و به دست گرفتن اسلحه محدود نمیشود. دلیر کسی است که در روزهای بحران، شانه خالی نمیکند و در دل آتش، چراغی فروزان باقی میماند. این دلیران، چه در میدان نبرد و جبههها، یعنی نیروهای نظامی، امنیتی، پاسداران و ارتش جانبرکف که با شجاعت از مرزهای کشور دفاع میکنند، و چه در میدان زندگی، کسانی که با ایستادگی و امید، روایتگر مقاومت و زندگی روزمره مردماند، تجلی پیدا میکنند. هر دو گروه، ستونهای استقامت این سرزمین را شکل داده و تاریخ پرافتخار ایران را رقم زدهاند.
با فروکش طوفان جنگ ۱۲ روزه اخیر، وقتی به آن روزهای سخت و سرنوشتساز بازمینگرید، دل شما چه حکایتی دارد و چه اندیشههای ژرفی از این آزمون دشوار برمیگیرید؟
احساس میکنم تاریخ بار دیگر خود را در برابر چشمان ما تکرار کرد. همانگونه که در دهه پنجاه، ایستادگی را به نمایش گذاشتیم، امروز نسلی جدید در سنگر مقاومت ایستاده است. دشمن با تمام قوا حمله کرد، اما این مردم، با تمام وجود، پایدار ماندند، مقاومت کردند و شرافت و عزت ایران را پاس داشتند و من، همچنان با قلبی سرشار از ایمان، باور دارم که این خاک، سرزمین دلیران بیهمتاست.
در پایان با تمام رنجها و فراز و نشیبهایی که پشت سر گذاشتهاید، چه پیام امیدبخش و راهنمایی برای نسلهای آینده ایران دارید؟
پیام من به نسلهای آینده این است که ریشههای خود را همیشه گرامی بدارند و هرگز از مقاومت و ایستادگی در برابر سختیها کوتاه نیایند. آینده متعلق به کسانی است که با ایمان و همبستگی، پرچم سربلندی ایران را بلند نگه میدارند و میدانند که هر چالش، فرصتی است برای رشد و بالندگی؛ این سرزمین، خانه ماست و پاسداری از آن وظیفهای مقدس و بیپایان است که باید با عشق و اراده پیگیری شود.
دلیر خاموشی که در طوفان هم پای وطن ایستاده است
به گزارش جمله، در روزهایی که خاک ایران بار دیگر زیر آتش بود و نام کشور در تیتر خبرهای جهان میدرخشید، گفتوگو با چهرههایی چون کبری گودرزی، یادآور این واقعیت است که وطندوستی تنها در شعار نیست. گاهی، ماندن یک هنرمند در شهر، ادامهدادن کار، امیدبخشی با نگاه و واژه، معنایی ژرفتر از هر سلاح دارد. اینها همان دلیران خاموشاند؛ ستونهایی که سرزمین را بیصدا نگه داشتهاند، حتی در طوفان؛ و امروز نیز، همچون دیروز، همه با هم در کنار مردم و در رکاب حقیقت، گوش به فرمان رهبرمان ایستادهایم.
- نویسنده : فرزانه حسنی