قطع اینترنت، حملات سایبری، نگرانیهای امنیتی از جاسوسی، و عملکرد مبهم برخی پیامرسانها باعث شد بحث بازنگری در سیاستهای ارتباطی و رسانهای کشور دوباره داغ شود. این بار، محور ماجرا اپلیکیشنهایی بودند که هر روز در جیب میلیونها ایرانی جا دارند: واتساپ، تلگرام، اینستاگرام و البته پیامرسانهای داخلی.
در روزهای ابتدایی جنگ، مقامات امنیتی ایران تصمیم گرفتند دسترسی به اینترنت را در بخشهایی از کشور بهشدت محدود کنند. قطع دسترسی نهتنها مردم را از اخبار جهانی دور کرد، بلکه فعالیت بسیاری از کسبوکارها را مختل ساخت. با اینکه پیامرسانهای داخلی مانند “روبیکا” و “سروش” همچنان فعال بودند، اختلالهای مکرر و کندی ارتباط باعث شد کاربران سراغ گزینههای فیلترشده یا امنتر بروند؛ از جمله تلگرام.
ادعای برخی مقامات مبنی بر نقش احتمالی واتساپ در جمعآوری اطلاعات و همکاری غیرمستقیم با دشمن، موجی از نگرانی را در میان کاربران ایرانی ایجاد کرد. برخی نهادهای رسمی حتی توصیه کردند کاربران این پلتفرم را حذف کنند. واتساپ در بیانیهای رسمی اعلام کرد که رمزنگاری سرتاسری آن مانع دسترسی حتی خود شرکت به محتوای پیامها میشود، اما مسئله بر سر دادههای جانبی یا همان metadata بود؛ اطلاعاتی مانند مکان، زمان و نوع ارتباط که همچنان قابل ردیابیاند.
همزمان، تلگرام بار دیگر محبوبیت خود را به رخ کشید. این پلتفرم با رمزنگاری قدرتمند، کانالهای باز و امکان حذف کامل پیامها، به پناهگاه کاربران ایرانی در روزهای پرالتهاب تبدیل شد. این عملکرد باعث شده حالا در برخی محافل حاکمیتی، صحبت از رفع فیلتر احتمالی آن به میان آید؛ موضوعی که حتی چند نماینده مجلس هم تلویحاً از آن حمایت کردهاند.
با وجود تلاشهای تبلیغاتی گسترده، پیامرسانهای بومی در این بحران، ضعفهای جدی از خود نشان دادند. قطعیهای مکرر، عدم شفافیت در سیاستهای حفظ حریم خصوصی و نبود اعتماد عمومی باعث شد حتی در روزهای بدون اینترنت، کاربران راههایی برای استفاده از ابزارهای جایگزین پیدا کنند. این واقعیت ساده اما نگرانکننده است: مردم، ابزارهایی را که از سوی حاکمیت توصیه میشوند، به دیده تردید مینگرند.
در پایان این نبرد چندروزه، سیاستگذاران کشور به این نتیجه رسیدهاند که باید درباره نقش پیامرسانها تجدیدنظر کنند. برخی رسانهها از تشکیل کمیتههای تخصصی برای بررسی مجدد وضعیت فیلترینگ خبر دادهاند. بهویژه درباره تلگرام و اینستاگرام، که در کنار محبوبیت بالا، ویژگیهایی دارند که بهراحتی نمیتوان از کنار آنها گذشت. از طرفی، تقویت زیرساختهای پیامرسانهای داخلی به یک ضرورت ملی تبدیل شده است؛ نه صرفاً با فشار و تبلیغ، بلکه با ارتقای واقعی امنیت، عملکرد و شفافیت.
جنگ ایران و اسرائیل، اگرچه کوتاه بود، اما موجی از تغییرات را در سیاستهای ارتباطی کشور به راه انداخته است. اکنون زمان آن است که بهجای مواجهه احساسی با پیامرسانها، نگاهی واقعبینانه، علمی و راهبردی در پیش گرفته شود. کاربران ایرانی، آگاهتر از گذشته، ابزارهای ارتباطی خود را انتخاب میکنند؛ انتخابی که اگر با اعتماد همراه نباشد، هر سیاستی در نهایت شکست خواهد خورد.
- نویسنده : سایه برین/ دبیر سرویس فرهنگ و اجتماعی