خواندن لالایی و قصه گفتن برای گروههای سنی مختلف، بدون شک هنری ارزشمند است؛ به ویژه اگر مخاطبان آن خردسالان و کودکان باشند؛ زیرا علاوه بر برانگیختن احساسات و عواطفشان، بلوغ روانی آنها را نیز رشد میدهد. هرچند در پرداختن به این دغدغه اجتماعی قابل تحسین، بازشناسی ظرفیتهای بالقوه موجود در این گونههای ادبی را هم نباید از نظر دور داشت! تا بستر سازیهای رسانهای روزآمدتری جهت آموزش موضوعاتی با مضامین: علمی، فرهنگی، تربیتی، روانشناسی و نظایر آن، در جامعه صورت گیرد. همچون تولید و انتشار نخستین مجموعه لالایی فرهنگی-آموزشی تالیفی ایرانی که” با لالایی یاد میگیرم” نام دارد؛ و از دو بخش کاملا مجزا اما به هم پیوسته شکل گرفته است.
بخش اصلی شامل:
۱٫ محتوای نوشتاری، تولید شده در دو مدیوم کتاب مصور و نسخه شنیداری، که در شانزده قطعه جداگانه و به صورت فیزیکی قابل ارائه است.
همچنین به منظور دسترس پذیرتر بودن محتوای مورد نظر برای علاقمندانش و گستردهتر شدن قلمرو انتشار آن، نسخه الکترونیکی اثر یاد شده نیز در قالب اپلیکیشن یا کارافزار به تدریج امکان ارائه خواهد یافت. البته با تلفیق هنرمندانه تکنیکهایی که در تولید محتوای مذکور به صورت ویدئو بوک و انیمیشن کاربرد دارند؛ تا جذابیت بصری آن را برای بینندگانش دو چندان کند.
۲٫ بخش جنبی شامل:
• نسخه اورژینال تابلوهای تصویر سازی شده
• نسخه دیجیتال تابلوهای تصویرسازی شده یاNFT
• کاراکترهای تشکیل دهنده فریمهای تصویرسازی شده
• کاراکترهای دارای قابلیت عروسک سازی و تبدیل شدن به اسباب بازی
• باز طراحی و تولید انبوه بسیاری از ابزار آلاتی که بر اساس همین کاراکترهای دوست داشتنی موجود در فریمهای تصویر سازی شده شکل میگیرند؛ که اصطلاحا به آن اکسسوری هم گفته میشود.
ارزش افزوده غیر قابل تصوری که از منظر اقتصادی نیز بسیار حائز اهمیت است و زمینهساز تولید صنعتی سبد متنوعی از کالاهای پرفروشی که ضمن داشتن قابلیت تجاری سازی جهت ارائه به بازار با قیمتی رقابتی، با ساختار شخصیتهای به یاد ماندنی اثر یاد شده هم کاملا منطبق هستند؛ تا سالهای متمادی مورد بهره برداری گسترده علاقمندان پرو پاقرصی قرار بگیرند که از پیشینه فرهنگی-آموزشی چنین محصولات کمنظیری به خوبی آگاهی دارند. البته به لطف بهره گیری هوشمندانه از هنر تصویرگری لیدا طاهری که بیش از هر زمان دیگری توانست ظرفیتهای ناشناخته نهان و آشکار” با لالایی یاد میگیرم” را به شایستگی در دسترس طیفهای مختلف مخاطبان فعال حوزه ادبیات کودک قرار دهد و علاوه بر موارد پنجگانه یاد شده در بخش جنبی مجموعه لالایی مذکور، موجبات شکل گیری محتوای آموزشی نیمی از بخش اصلی آن را نیزکه شامل شانزده جلد کتاب مصور است با تصویرسازیهای خیالانگیز وی برای دوستداران خود فراهم نماید؛ تا بهانه مناسبی باشد جهت صورت گرفتن گفتوگویی صمیمانه با این بانوی هنرمندکه مطالعه آن میتواندآگاهی بخش، جذاب و در عین حال خاطرهانگیز باشد.
•سرکار خانم لیدا طاهری، آیا پیشنهاد تصویرگری بخش مکتوب “با لالایی یاد میگیرم” را، صرفا به عنوان یک سفارش پذیرفتید؟ یا برای انجام آن انگیزههای مهم تری نیز داشتید؟
ابتدا البته همین گونه بود؛ چرا که تصور میکردم اثر یاد شده نیز مانند تمام مجموعه لالاییهای دیگر، جنبه سرگرمی دارد و با هدف ایجاد آرامش روانی پایداری که بتواند، حس خوشایند غوطه ور شدن در یک رویای شیرین را به مخاطبانش پیشکش کند؛ تولید شده است. اما هر چه بیشتر با دنیای خیال انگیز “با لالایی یاد میگیرم” انس میگرفتم و از مطالعه مطالب سودمند آن، نکات آموزشی جالب توجهی را میآموختم؛ انگیزههای مهمتری جهت تصویرگری منحصر به فرد آن، در ذهنم شکل میگرفت. زیرا موقعیت مناسبی برایم فراهم شده بود؛ تا به پشتوانه سالها فعالیت حرفهای در زمینه تصویرسازی کتاب کودک موضوعات جذابی را به تصویر بکشم؛ که ساختار فرهنگی- آموزشی داشتند و داشتن اطلاعات کافی درباره آن میتوانست به عنوان اولویت نخست بسیاری از افراد جامعه نیز تلقی شود. چون در دورههای مختلفی از زندگیشان، قاعدتا با آن سروکار پیدا میکنند. همچون آگاهی یافتن از خاصیت درمانی گیاهان دارویی که چنانچه با بهرهگیری قاعدهمندی از سوی علاقمندانش همراه باشد؛ علاوه بر این که سبک زندگیشان در این زمینه به طور کامل تغییر میکند؛ سلامتی جسمانی آنها نیز مطمئنا کمتر دچار مخاطرات احتمالی میشود. دانستنیهای پر کاربردی که اتفاقا توجهام را نسبت به خودش جلب کرد و موجب شد تا با اشتیاق پیشنهاد تصویرگری بخش مکتوب مجموعه لالایی مذکور را بپذیرم. زیرا جزء به جزء موضوعات شانزدهگانه مطرح شده در آن فرهنگی-آموزشی بودند و با اقتضائات حرفه ذاتی من به عنوان یک معلم، سنخیت داشتند.
• علاوه بر دانستنیهای پر کاربردی که پیش از این به نمونهای از آن اشاره کردید؛ کدامیک از ویژگیهای دیگر “با لالایی یاد میگیرم” شما را مجذوب خود کرد؟
آرامش دلخواهی که باور پذیر بود و تا اعماق وجود دوستدارانش نفوذ میکرد. چه هنگام مطالعه بخش مکتوب آن، چه زمان گوش سپردن به نسخه شنیداریش، تا یادآور خاطرات خوش دوران شیرین کودکیشان باشد. به ویژه با تصویرسازیهای ذهنی سیصد و نود و چهار بیت ازترانههای دلنشینی که زیباییهای سحرانگیز بخش مذکور این اثر خلاقانه را کاملتر کردهاند. البته با صمیمیتی که در لحن و لطافتی که در کلام آن احساس میشود؛ تا رفته رفته لذت درک ایجاد حس یک آرامش واقعی را در ذهن تخیل پرور آنها تداعی کنند. خصوصا در این روزگار پر هیاهویی که استرسهای ناشی از تنشهای روزمرگی، حتی همان آرامش کمیابی را هم که شاید گاهی اوقات بتوان از آن بهره مند شد؛ در بسیاری از مواقع به چالش میکشند.
موسیقی متن این اثر نوآورانه هم، از چنان آرامش کم نظیری برخوردار است؛ که هر شنونده اهل ذوقی را وامیدارد؛ تا در زمان بندیهای معینی از شبانه روز، نسخه بی کلام آن را نیز بشنود. نغمههای رویایی دلربایی که بر اساس شناخته شده ترین ملودیهای کودکانه در جهان ساخته شده اند و با توجه به نظر سنجیهای صورت گرفته، جذاب تراز نسخه اصلی آن هستند؛ تا هم رضایت خاطر جامعه گسترده خردسالان،کودکان و نوجوانان فراهم گردد؛ هم طیفهای مختلفی از جامعه بزرگسالان، مخاطب آن باشند.
اما در این میان روایت تاثیر گذار گوینده صاحب نام اثر یاد شده نیز که با کلام محبت آمیز خود توانست اجرای ماندگاری از این لالاییهای متفاوت را به علاقمندانش تقدیم کند؛ هرگز به دست فراموشی سپرده نخواهد شد.
• شما چگونه توانستید با بهره گیری از هنر تصویرگری تان ویژگیهای ذاتی “با لالایی یاد میگیرم” را تقویت کنید؟
وقتی در روزگاری زیست میکنیم که بسیاری از خردسالان و کودکان جامعه، مدتهاست دیگر به جای پرورش یافتن در کانون گرم خانوادههایشان، در مراکز شبه خانواده یا به تعبیر صحیح تر کودکستانها پرورش مییابند؛ پرداختن به بنیادی ترین کارکردهای این نهادهای تربیت محور را میبایست؛ مبنای آفرینش آثار مختلفی دانست؛ که برای چنین مخاطبانی تولید میشوند. مانند به تصویر کشیدن صحنههای زیبایی که در آن، پدر یا مادر خانواده اغلب برای کودکان خود لالایی میخوانند؛ تا رفته رفته میان آنها و فرزندانشان، ارتباط عاطفی عمیق تری برقرار گردد. پیوند حسی و جسمی غیرقابل توصیفی که تنها با در آغوش گرفتن و نوازش کردن آنها توسط والدین شان عینیت مییابد. ویژگی مهم جالب توجهی که بی تردید یکی از مولفههای تکرار شونده شاخص، در فرایند پیچیده شخصیت پردازی این منظومه خیال انگیز محسوب میشود؛ که پیوسته کوشیدم هر فریم آن را طی چند روز، با قلم ظریف و پرکار خود تصویرسازی کنم.
در شخصیت پردازی چهرههای مختلفی که به تصویرکشیدم نیز همواره تلاش کردم؛ احساس شعف و شادمانی درونی آنها در عین واقعی بودن، دلنشین هم باشد؛ تا حس خوشایندی که با هر بار تماشای آن در ذهن بینندگانش شکل میگیرد؛ از اعماق وجودشان سرچشمه گرفته باشد.
هر چند منشا این شادمانی درونی را باید در آرامش دلخواهی جستجو کرد که حتی ترکیب رنگ تصویرسازیهای اثر یاد شده نیز به شدت تحت تاثیر آن قرار دارند. چه هنگام استفاده از رنگهای انرژی بخش گرمی که ترکیب قاعدهمندشان با یکدیگر، حس تحرک و نشاط درونی را در وجود افراد به آرامی تقویت میکنند؛ چه زمان بهرهگیری از رنگهای آرامش بخش سردی که چنانچه به طور کاملا اصولی با یکدیگر ترکیب شوند؛ ضمن کاهش تدریجی ریتم درونی بدنشان، موجب به خواب رفتن آنها طی مدت کوتاهی نیز میشوند؛ تا احساس لذت بخشی که هنگام تماشای تصویرسازیهای مورد نظر در وجودشان شکل میگیرد؛ دقیقا از همان جنسی باشد که سابق بر این در هر مرحله از تصویرگری “با لالایی یاد میگیرم” همه وجودم را فرا میگرفت.
در شخصیتهای پرشماری هم که برای مجموعه لالایی مذکور طراحی کردم؛ به جای بهره گیری از خطوط شکسته و پرتحرکی که آرامش ذهنی بینندگان خود را مدام بر هم میزنند؛ از خطوط منحنی و ملایمی بهره گرفتم که با فضای صمیمانه حاکم بر این لالاییهای دوست داشتنی، هماهنگی و همگرایی بیشتری نیز دارند.
• راز محبوبیت شخصیتهای منحصر به فرد “با لالایی یاد میگیرم” در چیست؟ که مخاطبان هنردوست اثر یاد شده نسبت به آنچه میبینند؛ عمیقا احساس دلبستگی و تعلق خاطر میکنند.
در اشتراکات زبانی حیرت انگیزی است که به لطف برخورداری از ویژگی ذاتی شان، آن چنان ارتباط صمیمانه معنا داری میان متنها و تصاویر برقرار میگردد؛ تا هر تصویری که متنی را روایت میکند؛ بدون شک برای بسیاری از بینندگانش، قابل درک و صد البته باور پذیر باشد. هر چند در روند شکل گیری این فصل مشترک، موضوعات الهام بخش مهمی نیز وجود دارند؛ که آشنایی دقیق با کارکردهای مختلف آن، شاید به تدریج بتواند ذهن خلاقتان را به فراگیری اصولی چنین هنر ارزشمندی-که قواعد خاص خودش را هم دارد- ترغیب کند. شیرینترین رویایی که در همان دوران کودکی با موفقیت توانستم به آن دست پیدا کنم. موفقیت بزرگی که پیوسته مرا سر شوق میآورد؛ تا نکات بسیار مهمی از کاربردیترین آموختههایم را که جهت فراگیری هر چه بهتر هر کدامشان، سالهای زیادی را بی وقفه در تلاش و تکاپو سپری کردم- سخاوتمندانه با علاقمندان جدی این هنر ستودنی به اشتراک بگذارم؛ که بر اساس میزان اهمیتشان، این گونه میبایست اولویت بندی شوند:
• نخستین مرحله از فرایند پیچیده تصویرسازی آثار مختلف، مطالعه دقیق و موشکافانه محتوای نوشتاری آن است؛ که مستقیما باید توسط شخص تصویرگر و به منظور درک صحیح جزئیترین مسائل مطرح شده در محتوای مذکور صورت گیرد؛ تا موقعیت مناسبی برای وی فراهم گردد که از حس تخیل و قدرت تفکر نویسنده اثر مورد نظر نیز کاملا آگاهی یابد.
• دومین مرحله این فرایند چند وجهی، تلفیق هنرمندانه حس تخیل و قدرت تصویرسازی ذهنی تصویرگر را با نمونه مشابه آن در محتوای نوشتاری، برای بینندگانش به نمایش میگذارد. به نحوی که بتواند تمام یافتههایش را در خصوص آنچه پیشتر مطالعه کرده است؛ به خیالی مصور در ذهن خلاق خود بدل کند و با تاثیر پذیری از این صور خیال و نیز انبوه تصاویر خیال انگیزی که حافظه دیداری او را تشکیل میدهند؛ روایت تصویرسازی شده چشم نوازی را از آنچه که به رشته تحریر درآمده است؛ در حافظه دیداری همه افراد جامعه، برای همیشه از خود به یادگار بگذارد.
هر چند دست یافتن به چنین موفقیت بزرگی الزامات معینی هم دارد؛ که عبارتند از:
۱٫ ابراز احساس دلبستگی عمیق نسبت به خاطرات تلخ و شیرین دوران خوش کودکی با مرور ذهنی گاه و بیگاهشان در تمام لحظات خاطره انگیزی که برای تصویرگر رقم میخورد؛ تا آن کودک سرخوش نهفته در درون وی نیز با خیال پردازیهای هیجانانگیز خود، زمینه ساز خلق تصاویر کمنظیری باشد که لحظات شیرینی از همین دوران طلایی را به زیبایی در برابر دیدگان مشتاق و تحسینگر بینندگانش مجسم مینمایند.
۲٫ استمراردر مطالعه گسترده گونههای ادبی شناخته شده مختلف شامل: شعر و قصه از دوران کودکی تاکنون، تا در ایدهپردازی شخصیتهای محبوبی که به تصویر کشیده میشوند؛ نقش موثری ایفا کنند.
۳٫ تماشای مستمر محتواهای تصویری، تولید شده در قالبهای عکس، فیلم، پویانمایی و سایر محصولات نوظهور دیگر، از دوران خردسالی تا هنوز و همیشه تا میزان تاثیرگذاریشان را بر روند آفرینش هر اثری که پس از اتمام کار، در دسترس علاقمندانش قرار میگیرد؛ برای او قابل مشاهده و ارزیابی دقیق نماید.
۴٫ قصه گویی یا روایتگری برای خردسالان و کودکان با اجرای نمایش گونه آن که بهرهگیری هنرمندانه از زبان بدن نحوه ارائه آن را جالبتر میکند. همچنین موجب درک صحیح احساسات نهفته در کلمات این قصههای پر کشش میشود؛ تا تصویرسازی محتواهای جذاب مورد نظر کاملا برایش امکان پذیر باشد. البته با تحلیل دقیق واکنشهای مختلفی که از سوی مخاطبان آن دریافت میکند.
۵٫ برقراری ارتباط صمیمانه و چهره به چهره تصویرگر با طیفهای مختلفی از جامعه خردسالان و کودکان، البته به منظور آشنایی هرچه بیشتر او با دنیای خیال انگیزآنان و رویاهای شیرینی که دغدغههایشان را تشکیل میدهند؛ تا آنچه که به زیبایی توسط وی برای آنها تصویرسازی میشود؛ آیینه تمام نمای بسیاری از خواستههای متنوع شان باشد.
• با توجه به این که لالاییها طبیعتا آرامش روانی مخاطبانشان را تقویت میکنند و جنبه سرگرمی دارند؛ آیا ارائه گسترده مطالب سودمندی در خصوص موضوعات جذاب فرهنگی آموزشی، حتی به علاقمندان جدی “با لالایی یاد میگیرم” نیز که رویکرد آموزشی آن را آگاهانه پذیرفته اند؛ رفته رفته موجب خستگی ذهنی یا دلزدگی شان نسبت به مجموعه لالایی مذکور نخواهد شد؟
هم به عنوان یک تصویرگر و هم به عنوان معلمی که با علایق مخاطبان همیشگی این گونه ادبی کاملا آشنایی دارد؛ تصور میکنم به این پرسش تامل برانگیز، پاسخ شایستهای میتوان ارائه کرد. زیرا دست کم سه دهه از بهترین سالهای زندگیام را به طور همزمان در هر دو زمینه، بی وقفه سرگرم تلاش و تکاپویی خستگی ناپذیر بودم که خوشبختانه نتایج دلگرم کننده و رضایت بخشی نیز برای بهرهبرداران آن به ارمغان آورد و بر اساس همین پیشینه شناخته شده فرهنگی است که معتقدم: نخستین اولویت حرفه ای هرتصویرگری را قاعدتا، وفادار ماندن بی قید و شرط وی نسبت به محتواهای نوشتاری متفاوتی باید تلقی نمود که جهت انجام مراحل مختلف تصویرسازی به دستان هنرآفرین او سپرده میشود؛ تا به این بهانه دنیای ذهنی خود و نویسندگانش را به زیباترین شکل ممکن برای شیفتگان حقیقی هنر و ادبیات همچون گذشته به تصویر بکشد. البته با بهرهگیری خلاقانه از تمامی آنچه که تاکنون در زمینه هنر تصویرگری به تدریج آموخته است. همچنین ناگفته نماند: حتی ساده ترین نکات آموزشی سودمندی که سهم ناچیزی از محتوای نوشتاری “با لالایی یاد میگیرم” را به خود اختصاص دادهاند؛ اصولا با هدف افزایش سطح آگاهی عمومی مخاطبان آن گردآوری و طبقه بندی شدهاند آن هم پیرامون موضوعات بسیار مهمیکه نباید با بیتفاوتی از کنارشان گذشت. زیرا با مطالعه دقیق و بررسی نحوه عملکردشان، به اطلاعات ذیقیمتی میتوان دست یافت که موجب تغییر تدریجی نگرش افراد جامعه در خصوص قواعد حاکم بر سبک زندگیشان خواهد شد. بنابراین بعید به نظر میرسد ارائه گسترده چنین مطالبی که البته جنبه آموزشی نیز دارند؛ آن هم به علاقمندان جدی اثر یاد شده حتی در دراز مدت، رفته رفته آنها را نسبت به بخشهای مختلف این منظومه خیال انگیز دچار خستگی ذهنی یا دلزدگی نماید.
• و اما در پایان این گفتوگوی نسبتا طولانی، چنانچه از مطالبتان نکته قابل ذکری باقی مانده که مایلید آن را با مخاطبانتان در میان بگذارید؛ از فرصت به دست آمده میتوانید استفاده کنید.
با پذیرفتن پیشنهاد تصویرگری “با لالایی یاد میگیرم” و مطالعه دقیق محتوای نوشتاری آن، بدون شک فرصت مغتنمی برایم فراهم شد؛ تا ضمن آگاهی یافتن از نقش بسیار مهمی که مجموعه لالایی مذکور در نحوه ارائه موضوعات فرهنگی-آموزشی به مخاطبان خود بر عهده دارد؛ ملاحظات خاصی را نیز در روند تصویرسازی ترانههای دلنشینی که شاکله اصلی شانزده جلد از مجموعه کتابهای اثر یاد شده به شمار میآیند؛ مد نظر قرار دهم. فرایند پیچیدهای که انجام مراحل مختلف آن در عین پرکار بودن، تا دلتان بخواهد برایم لذتبخش بود. تجربه منحصر به فردی که بهعنوان یک نکته ارزشمند خلاصه ای از آن را در چند جمله میخواهم برای مخاطبان بازگو کنم.
علیرغم این که تصویرسازی بخش مکتوب “با لالایی یاد میگیرم” قاعدتا باید بر اساس رویکرد اصلی آن صورت میگرفت؛ اما وجود عناصر ادبی تاثیرگذاری همچون شاعرانگی، خیال انگیز بودن و تصویرسازیهای ذهنی سحرانگیزی که نقش موثری در شکل گیری درونمایه هرکدام از ابیات این منظومه خیال انگیز ایفا میکنند؛ شیوه تصویرگری مرا نیز کاملا تحت تاثیر ویژگیهای خود قرار دادهاند؛ تا علاوه بر انتقال صحیح مفاهیم مورد نظر به دوستداران واقعی مجموعه لالایی مذکور عواطف انسانیشان را هم در مواجهه با آنچه که تاکنون به تصویر کشیدهام؛ به تدریج برانگیخته شود. مانند: تصویرسازی صحنههای زیبایی که در آن دست کم یکی از والدین یا هر دوی آنها، ضمن در آغوش کشیدن و نوازش کردن کودکان دلبند خود، با نهایت خوشرویی نیز برایشان لالایی میخوانند.
لالا، لا،لا سحر میشه
سیاهی دَر به دَر میشه
میخنده باز به روت خورشید
دِلِت پر میشه از امید