«الهه حسیننژاد» آن روز یک ساعت زودتر از محل کار خود خارج شد تا به خانه برسد و پیش برادر معلولش بماند. در میدان آزادی پیاده شده و کرایه را کارت به کارت کرد اما در این نقطه سوار چه ماشینی شده بود را کسی نمیدانست.
یکی از افراد خانواده به رسانهها گفته بود: در مسیر میدان آزادی تا اسلامشهر هم با خواهرش صحبت کرده و گفته بود که سوار ماشین شد و کمی مانده به میدان نماز برسد. پس از این مکالمه، هرچقدر تماس با او گرفته شده، جواب نداد و یکساعت بعد هم گوشی او خاموش شد و همین موجب شد خانواده پیگیر او میشوند و به کلانتری اسلامشهر میروند و گزارش مفقودی میدهند.
تقریباً دو هفته از آن اتفاق گذشت تا اینکه پلیس با روشهای مختلف موفق شد رد سمندی را بگیرد و به راننده و قاتل احتمالی برسد و در نهایت قاتل، ضمن اعتراف به جرم خود، مأموران را به محلی که جنازه را رها کرده بود، برد و راز قتل کشف شد.
برابر آنچه که گفته شد راننده قاتل، الهه حسیننژاد را تا مقصد رساند و زمان انتقال کرایه، متوجه گوشی آیفون دختر مظلوم شد و اقدام به سرقت کرد که با مقاومت مقتول مواجه شد و به چاقو متوسل شد و دو ضربه به قفسه سینه و قلب وی وارد کرد و دختر را از پای درآورد.
برای کسانی که این ماجرا را دنبال میکنند این سرقت به عنف که منجر به قتل شد شباهتی بسیار به ماجرای قتل «امیر محمد خالقی» دانشجوی دانشگاه تهران داشت که ۲۴ بهمن ماه سال گذشته در جریان یک سرقت به عنف رخ داد که سارقان لپتاپ وی را میخواستند، مقاومت کرد و مورد اصابت چاقوی سارقان قرار گرفت.
برابر آنچه که مراجع رسمی گفتند قاتل با همسر خود متارکه کرده بود و خودروی سمند هم مال وی نبود و از دوستی عاریت گرفته بود تا کار کند به همین دلیل پلیس، مالک خودرو را هم دستگیر کرد و برایش پرونده کیفری تشکیل داد از اینکه چرا به فردی که شناختی نداشته در این سطح اعتماد کرده و زمینه چنین فاجعهای را رقم زده است.
قبل از اینکه این ماجرا هم مانند قتل امیرمحمد خالقی به تاریخ سپرده شود باید بر چند نکته درخصوص این جنایت تمرکز و درنگ کنیم؛ نخست اینکه تکسبب بینی در چنین آسیبهایی بهنوعی راهزن است و نباید علل پنهان چنین ماجراهایی را نادیده رها کرد و درخصوص آن به بحث و نپرداخت.
نکته دوم اینکه طی چند سال گذشته و با افزایش قیمت دلار و همچنین تورم و مشکلات مالی، هم آمار سرقتهای خرد افزایش داشته است و هم اقدام سارقان به سرقت لوازم الکترونیک ازجمله گوشی موبایل و لپتاپ به امری شایع تبدیل شد.
این مسأله حکایت از آن دارد که فقر و مشکلات اقتصادی شریک جرم در چنین قتلها و ناهنجاریهایی است که هم موجب میشود افرادی ریسک و اقدام به ارتکاب جرم کنند و هم در سوی مقابل، قربانی نیز که میداند جایگزینی چنین وسایلی که برای زندگی امروز، ضروری است تا چه اندازه دشوار است، مقاومت میکند در میانه چنین تنشی، سارق به عنف تبدیل به قاتل میشود.
درنظر گرفتن سهمی برای مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه در بروز و افزایش چنین اتفاقاتی البته از منظر جزایی، سودی به حال قاتل ندارد و از جرم وی چیزی کم نمیکند و قاتل الهه حسیننژاد نیز محکوم به قصاص خواهد شد مانند قاتل امیرمحمد خالقی اما از منظر تحلیلی لازم است در جامعه و بهویژه در رسانهها طرح شود تا مدیران و تصمیمسازانی که کشور را به چنین وضعیتی رساندهاند بدانند مشکلات اقتصادی و معیشتی ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی، بزهکاریها و مشکلات خانوادگی است.
قتل الهه حسیننژاد را نیز مانند قتل امیرمحمد خالقی و بسیاری دیگر از جرایم و آسیبهایی که در زیرپوست جامعه جاری است، باید از عوارض و تبعات فقر و فلاکتی دانست که دامنگیر جامعه شد و مدیران، نمایندگان و همچنین تصمیمسازان باید بدانند جامعه فقیر هرگز جامعه امنی نخواهد شد و فقر و ناامنی ملازم و همراه هم هستند آنگونه که برابر حدیث شریف نبوی «کادَ الفقرُ اَن یَکُونَ کُفراً»، فقر و کفر.