مسکنی موقت برای زخمی مزمن
مسکنی موقت برای زخمی مزمن
اصفهان، کلانشهری که در سال‌های اخیر بیش از همیشه با هوای ناسالم، کم‌بارشی و بحران زیست‌محیطی دست‌به‌گریبان بوده، این روزها در آستانه یک تصمیم مهم قرار گرفته است. توقف موقت مازوت‌سوزی در نیروگاه شهید منتظری، اگرچه گامی مثبت در جهت کاهش آلودگی هوا تلقی می‌شود، اما واقعیت این است که این تصمیم در حد یک «تنفس موقتی» باقی مانده و هنوز نشانی از برنامه‌ای پایدار برای عبور از این وضعیت دیده نمی‌شود.

به گفته مسئولان استانی، در پی افزایش اعتراض‌ها به استفاده از مازوت، بخشی از واحدهای نیروگاه منتظری از مدار مازوت خارج و به سوخت گاز طبیعی متصل شده‌اند. این اقدام سبب شده تا در روزهای اخیر، شاخص آلایندگی در برخی مناطق شهر اندکی کاهش یابد. با این حال، واژه «موقت» در این تصمیم، بیش از هر چیز دیگری توجه کارشناسان را جلب کرده است؛ چرا که نشان می‌دهد هنوز تضمینی برای عدم بازگشت نیروگاه به مصرف سوخت سنگین و آلاینده وجود ندارد.
نیروگاه شهید منتظری، یکی از بزرگ‌ترین نیروگاه‌های حرارتی کشور است که بخش قابل توجهی از برق استان اصفهان و مناطق اطراف را تأمین می‌کند. اما موقعیت جغرافیایی آن، در نزدیکی مناطق شهری و صنعتی، باعث شده آثار آلایندگی آن به‌طور مستقیم بر کیفیت هوای اصفهان تأثیر بگذارد. مازوت‌سوزی در این نیروگاه طی سال‌های گذشته بارها به موضوع مناقشه میان نهادهای محیط‌زیستی، وزارت نیرو و استانداری تبدیل شده است.
مازوت، به‌عنوان یکی از آلاینده‌ترین سوخت‌های فسیلی، در مقایسه با گاز طبیعی چندین برابر دی‌اکسید گوگرد و ذرات معلق تولید می‌کند؛ ذراتی که منشأ اصلی آلودگی هوای پایدار در فصل سرد به شمار می‌روند. ترکیب این وضعیت با اقلیم خاص اصفهان که در آن جریان باد اندک و وارونگی دما در فصل زمستان شایع است باعث می‌شود آلاینده‌ها در هوای شهر حبس شوند و روزهای ناسالم برای گروه‌های حساس و حتی عموم مردم تکرار گردد.
از سوی دیگر، کمبود گاز در فصول سرد کشور یکی از عوامل اصلی بازگشت نیروگاه‌ها به مصرف مازوت است. زمانی که شبکه گاز کشور برای تأمین نیاز خانگی دچار محدودیت می‌شود، بخش صنعت و نیروگاه‌ها در اولویت دوم قرار می‌گیرند و ناگزیر به استفاده از سوخت جایگزین، یعنی مازوت یا گازوئیل، روی می‌آورند. این چرخه تکراری، در نبود برنامه‌ای ساختاری، عملاً راه را بر هر گونه اصلاح پایدار می‌بندد.
توقف موقت مازوت‌سوزی، گرچه به‌ظاهر پاسخی سریع به فشار افکار عمومی است، اما از نگاه کارشناسان نمی‌تواند جایگزین راه‌حل‌های بنیادی باشد. مسئله اصلی، نبود زیرساخت کافی برای تأمین گاز پایدار و هم‌چنین فقدان نوسازی در تجهیزات نیروگاهی است. بسیاری از واحدهای تولید برق در کشور همچنان با فناوری قدیمی کار می‌کنند و راندمان پایین آنها موجب مصرف بیشتر انرژی و انتشار بیشتر آلاینده‌ها می‌شود.
اصفهان به‌عنوان یکی از قطب‌های صنعتی کشور، بیش از سایر استان‌ها نیازمند هماهنگی میان سیاست‌های انرژی و محیط‌زیست است. توقف موقت مازوت، اگر به برنامه‌ای جامع برای جایگزینی سوخت‌های پاک و بهینه‌سازی فرآیند تولید برق منجر نشود، به‌زودی جای خود را به تکرار همان وضعیت قبلی خواهد داد.
مسئولان محیط‌زیست استان نیز بر این باورند که کنترل آلودگی هوای اصفهان تنها با یک تصمیم مقطعی ممکن نیست. آنان تأکید دارند که هم‌زمان باید منابع آلاینده دیگر، ازجمله صنایع فولاد، کوره‌های آجرپزی و تردد خودروهای فرسوده نیز تحت کنترل قرار گیرند؛ چرا که سهم نیروگاه، هرچند مهم، تنها بخشی از پازل بزرگ آلودگی این شهر است.
تأثیر مازوت‌سوزی بر سلامت عمومی سال‌هاست که مورد بحث جامعه پزشکی و کارشناسان بهداشت قرار دارد. افزایش بیماری‌های تنفسی، حملات قلبی و اختلالات ریوی در روزهای آلوده، تنها بخشی از پیامدهای ملموس این وضعیت است. از سوی دیگر، انباشت ذرات آلاینده در خاک و آب، خطرات درازمدتی برای اکوسیستم منطقه به همراه دارد.
در کنار این اثرات مستقیم، بحران زیست‌محیطی اصفهان با موضوع خشکی زاینده‌رود و تهدید تالاب گاوخونی پیوندی جدایی‌ناپذیر دارد. استمرار آلودگی هوا و خاک، روند نابودی این اکوسیستم‌ها را تشدید کرده و توان طبیعی استان برای بازسازی خود را کاهش می‌دهد. به بیان دیگر، تداوم سیاست‌های مقطعی در حوزه سوخت، می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور، حیات زیستی اصفهان را با تهدیدی جدی روبه‌رو کند.
برای عبور از این وضعیت، مجموعه‌ای از راهکارهای عملی و پایدار لازم است:
نخست، تأمین مستمر سوخت گاز برای نیروگاه‌ها باید به‌عنوان اولویت ملی در دستور کار قرار گیرد. توازن میان مصرف خانگی و صنعتی از طریق بهینه‌سازی مصرف و مدیریت تقاضا می‌تواند مانع از بازگشت به مازوت شود.
دوم، نوسازی و تبدیل نیروگاه‌های حرارتی به سیکل ترکیبی با راندمان بالا، اقدامی است که هم در کاهش مصرف سوخت مؤثر است و هم میزان آلایندگی را به‌طور چشمگیری کم می‌کند.
سوم، استقرار سامانه‌های پایش آنلاین و نظارت شفاف بر عملکرد نیروگاه‌ها می‌تواند اعتماد عمومی را بازگرداند و مانع از تصمیمات غیرشفاف در فصل سرد شود.
چهارم، باید میان دستگاه‌های ذی‌ربط از وزارت نیرو و نفت تا سازمان محیط‌زیست و استانداری‌ها هماهنگی واقعی ایجاد شود؛ چرا که حل بحران آلودگی، تنها در چارچوب مدیریت بخشی امکان‌پذیر نیست.
اصفهان امروز بیش از هر زمان دیگری درگیر تعارض میان توسعه صنعتی و حفظ محیط‌زیست است. توقف موقت مازوت‌سوزی، اگرچه می‌تواند نشانه‌ای از درک حساسیت شرایط تلقی شود، اما در عمل چیزی بیش از مسکّنی موقتی برای زخمی مزمن نیست. آینده زیست‌پذیر این شهر به تصمیم‌هایی وابسته است که باید فراتر از روزمرگی‌های اداری و محدودیت‌های فصلی اتخاذ شوند.
اصفهان به نفس تازه نیاز دارد نفسی که نه از مسیر وعده‌های کوتاه‌مدت، بلکه از دل تصمیم‌های ساختاری، برنامه‌ریزی پایدار و اراده سیاسی واقعی برمی‌آید.