سرویس سیاسی جمله، انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری با حضور نهایی چهار نامزد در روز جمعه هشتم تیر برگزار شد و با توجه به اینکه نفر اول یعنی «مسعود پزشکیان» موفق نشد آرای لازم -۵۰ درصد آرای ماخوذه بعلاوه یک رأی- را کسب کند، به اتفاق نفر دوم یعنی «سعید جلیلی» به دوره بعدی راه یافت و برابر قانون این رقابت در روز جمعه، تکرار خواهد شد و در نهایت هر نامزدی که بیشترین آرا را به دست بیاورد، منتخب مردم و فاتح کرسی ریاستجمهوری و راهی پاستور خواهد شد.
اگر یکبار دیگر و با جزییات به آرای هر کدام از نامزدها و همچنین مقایسه آن با تعداد واجدان شرایط و آرای مرحوم شهید سید ابراهیم رییسی در خرداد ۱۴۰۰ بیندازیم متوجه چند نکته میشویم.
نخست اینکه سعید جلیلی که خود را ادامهدهنده راه مرحوم شهید سید ابراهیم رییسی معرفی میکرد و تقریباً همه ارکان دولت سیزدهم نیز در این راه با وی همراه بودند و حتی برخی مدیران ارشد دولت، آشکارا در ستاد وی حضور داشتند نیز نتوانست آرای رییسی در انتخابات ۱۴۰۰ را کسب کند -آرای رییسی در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری قریب به ۱۸ میلیون بود و آرای سعید جلیلی بالغ بر ۹ میلیون- و این موضوع ثابت میکند حتی عملکرد اصولگرایان نیز از نظر طرفدارانشان رضایتبخش نبوده و موجب ریزش سبد آرای آنان شده است و با توجه به اینکه جامعه رأیدهندگان اصولگرا، به انتخابات در جمهوری اسلامی نگاه دینی و اعتقادی دارند و حتماً در آن مشارکت میکنند و همچنین با توجه به اینکه مجموع آرای محمدباقر قالیباف -بیش از سه میلیون رأی- و سعید جلیلی کمتر از آرای رییسی در انتخابات پیشین بود، میتوان حدس قریب به یقین زد که بخشی از این آرا به سمت مسعود پزشکیان هدایت شدند. این موضوع از آنجایی جدی است که شاهد بودیم مسعود پزشکیان در مراحل تبلیغات و برنامههای تلویزیونی هرگز مواضعی ساختارشکنانه اتخاذ نکرد و همواره بر این موضع تأکید داشت که برابر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و سیاستهای کلی نظام عمل خواهد کرد.
دوم اینکه خاستگاه اصلی آرای مسعود پزشکیان، نه آرای اصلاحطلبان، دانشجویان و طبقه متوسط فکری که بخشی از آرای مرحوم آیتالله رییسی و اجتماعات سنتی بود که عموماً رأی غیرسیاسی میدهند. آنچه که در این میان، نگرانکننده است این است که ۶۰ درصد از واجدان شرایط رأی دادن، بر سر صندوق نیامدند و همه آنان نیز مواضع تند سیاسی نداشتند بلکه بسیاری از آنان، شهروندان عادی یا جوانان رأی اولی بودند که نسبت به نارکارآمدی معترض بودند و احتمالاً در دور دوم انتخابات در روز جمعه ۱۵ تیرماه نیز مشارکت نخواهند کرد.
این نوشتار خطاب به این افراد و همچنین طبقه متوسط فکری که بدون اینکه بیانیه تحریم صادر کرده باشند، تصمیم گرفتند در انتخابات شرکت نکنند نوشته شده است.
نکته مهم این است که اگر شرکت کردن در انتخابات، از نظر کسانی که با صندق، قهر کردند، چیزی را تغییر نخواهد داد، شرکت نکردن در انتخابات نیز به طریق اولی چیزی را تغییر نخواهد داد با این احتمال که ممکن و محتمل است افرادی تندرو و افراطی بیایند که نه تنها کاری را سامان نمیدهند که اوضاع را به سمت وخامت ببرند و دود چنین اتفاقاتی نیز در نهایت به چشم مردم خواهد رفت ضمن اینکه مشارکت کردن و رأی دادن به فردی چون مسعود پزشکیان و فعالیت چنین رییسجمهوری، ممکن است در تعامل جمهوری اسلامی با دنیا و همچنین کشورهای منطقه، موثر باشد و حتی در مدیران داخلی نیز افرادی پاکدست را به کار بگمارد که کمتر شاهد خبر اختلاس و عزل و استیضاح آن هم توسط وزیر باشیم آنگونه که درخصوص وزیر جهاد کشاورزی دولت رییسی شاهد بودیم که بهخاطر همین مشکلات، به ۳ سال زندان محکوم شد.
سوال ما از ۶۰ درصدی که روز ۸ تیر در خانه ماندند و بر سر صندوق حاضر نشدند این است که آیا غیر از این است که شرکت نکردن و تنها گذاشتن فردی چون «مسعود پزشکیان»، درحقیقت کمک به سبد آرای «سعید جلیلی» است و هل دادن این کاندیدای نزدیک به طیف پایداری به سمت پاستور است ؟ و آیا نمیتوان این شرکت نکردن و قهر با صندوق را دقیقاً نوعی شرکت کردن و نقض غرض محسوب کرد ؟
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی