محمد سرافراز از قدیمیترین مدیران صداوسیما و رکورددار کوتاهترین دوره ریاست این سازمان، یکسال پس از کنارهگیری از ریاست رسانه ملی عملا به جمع توابین پیوست و از جدیترین منتقدان برخی از سیاستهای فرهنگی و امنیتی جمهوری اسلامی شد. شدت اعتراض او حالا به حدی رسیده که در آخرین اظهارنظر تاکید کرد که وصیتنامهاش را […]
محمد سرافراز از قدیمیترین مدیران صداوسیما و رکورددار کوتاهترین دوره ریاست این سازمان، یکسال پس از کنارهگیری از ریاست رسانه ملی عملا به جمع توابین پیوست و از جدیترین منتقدان برخی از سیاستهای فرهنگی و امنیتی جمهوری اسلامی شد. شدت اعتراض او حالا به حدی رسیده که در آخرین اظهارنظر تاکید کرد که وصیتنامهاش را هم نوشته. او که نامش با شهرزاد میرقلیخان گره خورده است، در تازهترین گفتگوی مجازی با این فعال رسانهای و سیاسی انتقادات بسیار تندی را علیه جمهوری اسلامی و کارگزاران اصلیاش مطرح کرده و می گوید: ” این روش حکمرانی قابل دوام نیست و در آن سالهایی که باید اصلاحاتی به صورت بنیادین، ساختاری و اساسی صورت میگرفت، اتفاقی نیافتاد و امروز به این حالت فلاکت رسیدیم که نمی توانیم کوچکترین خواسته های مردم را جواب دهیم”
وی در ادامه با انتقادی واضح از شیوه مواجهه حاکمیت با ناآرامیهای اخیر افزود: “این روش گرفتن و زدن و کشتن جواب نخواهد داد و دیر یا زود به بن بست می رسد و باید آن
را کنار گذاشت.”
میرقلی خان پس از انتشار این ویدیو در صفحه توئیترش نوشت: بعد از پایان ۴۰ روز، چند ویدیوی ناقابل از مصاحبه ام با محمدسرافراز رو پخش کردم. زمان ضبط ویدیوها مربوط به گذشته است. الان من در آلمان هستم و سرافراز در تهران.
این اظهارات با واکنشهای فراوانی از سوی منتقدین و مخالفان جمهوری اسلامی مواجه شد و آن را نشانهای از چندپارهگی درون جمهوری اسلامی و فاصله گرفتن وفاداران به انقلاب از هسته اصلی دانستهاند. البته ریشه این بیپروایی را باید به فشار به سرافراز برای استعفا از ریاست صداوسیما و پرونده مشترک او و میرقلیخان جستجو کرد. اتفاقی که به افشاگریهای دومینووار وی منجر گردید و سرافراز را به یکی از داغترین سوژهها در کلابهاوس بدل کرد.
سرافراز در چندسال اخیر بارها با توئیتهای مختلف و در چندین گفتگو و همچنین در قالب یک کتاب مواضع خود را نسبت به سیاستهای کلی نظام اعلام کرده است. بعنوان مثال در ۱۸ مهرماه سالجاری در توئیتی به انتقاداز فیلترینگ شبکههای اجتماعی پرداخت و نوشت: « دشمنی بنام فضای مجازی ساختهاید و خلافها و ناکارآمدیهای خود را گردنش میاندازید. فضایی که مردم برای کسب و کار و امور جاری پولش را داده اند بنام امنیت و بطور نامحدود قطع می کنید! آیا نا امنی خلق نمی کنید؟»
سرافراز در ادامه گفتگوی اخیری که میرقلیخان از وی منتشر کرده است به نقش آفرینی شرکت های شبه دولتی در ماجرای تحریم ها اشاره کرده و مدعی می شود: این شرکت های بزرگ رانت خوار، هر جا ببینند سود کلانی وجود دارد، می روند و در آنجا چمبره می زنند. مثلا یک زمانی اگر قرار باشد قیمت سکه و دلار افزایش پیدا کند، دلار و سکه بازار را جمع می کنند. در دوره تحریم ها هم عمده سود را همین شرکت های رانتی بردند چون در زمان تحریم اقتصاد مبهم می شود. یکی از دلایلی که موجب شده تا حالا ما در ماجرای برجام به نتیجه نرسیم یا تحریم ها پایان پیدا نکند، سود همین شرکت های رانتی است که از قبل تحریم ها
تامین می شود.
عضو شورای عالی فضای مجازی در بخشی دیگر از اظهارات خود ادعا می کند: نهادهای حاکمیتی چون پول و قدرت زیادی دارند، کارکرد حزبی پیدا کرده اند. این نهادها به شکل غیرعلنی و غیررسمی با توجه به قدرت مالی، اطلاعاتی و سیاسی که دارا هستند، تعیین می کنند چه کسی رییس جمهور شود یا فلان افراد (در مجلس) رای بیاورند. از نظر سیاسی این امر موجب یک فساد سیستماتیک شده که عاقبت خوشی برای کشور نخواهد داشت.
رییس اسبق سازمان صداوسیما در ادامه این گفتگو در اظهاراتی عجیب قاضی را در پروندههای امینتی خلع ید می کند و مدعی شود: در حوزه مسائل امنیتی هم همین است. کار به جایی رسیده که به تدریج قدرت نهادهای امنیتی بیشتر شده است. در نهادهای امنیتی، افرادی با اسم مستعار و ناشناخته وجود دارد که دارای اختیارات فوق العاده زیادی شده اند یعنی می توانند حتی به قضات قوه قضاییه بگویند چجور حکم بدهید، چجور زندانی کنید.
سرافراز همچنین دست به اعلام میانگین آماری در مورد وقایع آبان ۹۸ می شود و می گوید: می بینیم در اتفاقات روزهای اخیر و سال ۹۸ سیستم امنیتی ما هیچ چیزی را بر عهده نمی گیرد. در سال ۱۳۹۸ از ۳۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر کشته اعلام شده است اما حتی یک مورد وجود نداشته که بیایند بگویند ما اشتباه کرده ایم. هیچ چیزی بر عهده نمی گیرند و وقتی سیستم را در حالت امنیتی قرار می دهند تمام نهادها را از کارکرد خود خارج می کنند.
این آمارها درحالی از سوی او مطرح می شود که نهادهای رسمی بارها تعداد بالای جان باختگان اعلامی از سوی رویترز را تکذیب کرده و تاکید کرده اند که هیچ مدرکی دال بر اثبات آن نیست. همین دست اظهارات است که موجب شده برخی از سیاستمداران سرافراز را مجنون بنامند و گروهی دیگر این رفتار او را در ذیل انتقام بهخاطر کنارگذاشته شدنش از صداوسیما و مرکز گعدههای حکومتی
تفسیر کنند.
سرافراز اما مدعی است که هرچه میگوید حقیقت دارد و دلیلی شخصی در پس انتقادهای متاخر او نیست. کارشناسان سیاسی اصولگرا این اظهارات را در موازات طرحهای خارجی میبینند و به همین جهت از رفتار و گفتار سرافراز به شدت گلایهمندند. آنها انتشار چنین اظهاراتی را در بحبوبهی ناآرامیها، موجب بروز برخی مشکلات امنیتی میدانند. از سوی دیگر بیت رهبری که سرافراز بارها از آن انتقاد کرده ، در قبالش سکوتی پدرانه در پیش گرفته است.
سرافراز در این گفتگو تقریبا تمامی ارکان حکومتی را نشانه می رود و پای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هم بهمیان میکشد. اما پرسش اصلی این است که چرا سرافراز در دوران مسئولیت در پرستیوی و صداوسیما چنین گلایههایی نداشت و چه بر او گذشته است که از یک انقلابی دوآتشه به اپوزیسیونی افشاگر بدل شده است. به نظر می رسد دکتر سرافراز در آشویتسی خصوصی گرفتار شده است که در آن قاتل و قربانی از هم قابل تفکیک نیستند و فضا چنان مهآلود می شود که بنا به اظهارات رهبری ممکن است جای جلاد و شهید عوض شود. این رادیکالیسم ناگهانی آنهم در شرایطی که کشور نیازمند بازگشت به دوران آرامش و ثبات است، ممکن است در برخی مواقع حکم کوره حقیقتسوزی را ایفا کند. حقایقی که در پس برخی تفسیرهای شخصی بازگو می شود و نهایتا بیشترین آسیب را به خود گوینده میزند.
سرافراز باید مراقب باشد که برای این مسیر، نهایتی متصور شود و به جایی نرسد که راه بازگشتی درکار نباشد و بر همان طبلی بکوبد که دشمنان ایران به امید بلند شدن صدایش کمین کردهاند.