سرویس سیاسی جمله- ولیعهد پادشاهی سعودی که به باور بسیارانی، پادشاه و حکمران اصلی این کشور است جزء مدیران متفاوت و متمایز این کشور است و با توجه به فضای نسبتاً بسته این کشورِ بهشدت سنتی و همچنین با توجه به اطلاعات اندکی که از کفِ جامعه عربستان داریم، تحلیل تحقق یا عدم تحقق رویای این شخصیت اندکی و شاید بیش از اندکی، دشوار است.
«محمد بنسلمان» در شرایطی که در سالهای نخست ولایت عهدی خود، در مظان اتهاماتی چون قتل «جمالخاشقجی»، اصرار بیهوده بر «جنگ یمن» و تشدید تنش با جمهوری اسلامی ایران قرار داشت، طی یکی دوسال اخیر، روش و نگرش خود را تغییر داده و بر توسعه کشور متمرکز شد.ولیعهد جوان سعودی همچنین با بیرون آمدن از جنگ یمن، طرح دوستی با ایران، روسیه، چین و حتی برنامه برای صلح و آشتی آشکارتر با اسراییل، در عمل نشان داد در برنامه توسعه خود نه برای کشور که برای خاور میانه جدی است و به دنبال ریلگذاری در این مسیر حرکت میکند.وی همچنین روز گذشته و در اجلاس «جی۲۰» با جو بایدن رییسجمهوری ایالات متحده نیز رویارویی دوستانه داشت و همزمان با چین و هندوستان، پرده از طرحهای مهم خود برای خاورمیانه و روابط تجاری با اروپا برداشت.
نکته مهم دیگر سخنان جدید محمد بن سلمان ولیعهد سعودی است که بهقول برخی رسانهها جهان را سورپرایز کرد. وی گفت: «من باور دارم خاورمیانه اروپای جدید خواهد بود، ۵ سال دیگر عربستان کشوری کاملاً متفاوت میشود. این جنگ سعودی است. این جنگ من است. میخواهم قبل از آنکه از دنیا بروم، خاورمیانه را در صدر دنیا ببینم».
این چند جمله ولیعهد سعودی را اگر کنار طرحها و برنامههای وی ازجمله تصمیم برای احداث شهر هوشمند «نیوم» و همچنین تأکید وی بر توسعه قرار دهیم متوجه خواهیم شد عزم «بنسلمان» برای این کار جدی است، عزمی که نظر برخی تحلیلگران رسانهای از جمله «فرید ذکریا» را هم به خود جلب کرد.
البته این آرزو و رویا در زمین هم تاحدودی موفق بوده و محقق شده ازجمله اینکه امروز این کشور در بسیاری از شاخصهای توسعه، در صدر کشورهای منطقه نشسته است و حضور عربستان سعودی در جمع بیست کشور صنعتی جهان، افزایش تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه و همچنین علاقه سرمایهگذاران نامدار خارجی و همچنین ورزشکاران به این کشور نشان میدهد «محمد بنسلمان» تنها خیالی خام در سر ندارد و بخشی از زیرساختهای مورد نیاز را بهدرستی مهیا کرده است.
نکته ابهام در مسیر رویای ولیعهد سعودی درحقیقت اختلاف نظری است که بین صاحبنظران درخصوص خاستگاه توسعه وجود دارد.
در نظریه توسعه و طرفداران «دولت توسعهگرا» دو دیدگاه وجود دارد که یکی بر «توسعه آمرانه» و دستوری باور دارد بهویژه برای کشورهای جهان سوم مانند آنچه که رضاشاه در ایران در دو دهه نخست ۱۳۰۰ شمسی در ایران انجام داد و بسیاری آن را بهعنوان نمونه موفق الگوی توسعه آمرانه میدانند.در سوی مقابل برخی این الگو را محکوم به شکست میدانند و آن را ناپایدارترین مدل توسعه مینامند.
این عده باور دارند توسعه باید مانند هر نوع تغییر و تحول اجتماعی، از متن و بطن جامعه شروع شود و تنها با همراهی و همکاری مردم و مدیران میتوان به توسعه پایدار دست یافت.
به نظر میآید الگوی محمد بنسلمان، توسعه آمرانه است آن هم نه تنها برای مردم کشور خود که برای منطقه خاور میانه، منطقهای که در آتش فتنهها و اختلافات دینی و قومی و فساد سیاسی و فشار طبقاتی و فقر اقتصادی و فرهنگی غوطه میخورد.
بر اساس نظر این گروه، رویای محمد بنسلمان در کشور خودش نیز محقق نخواهد شد، کشوری که فاقد نهادهای دموکراتیک است و آزادی بیان در پایینترین سطح است و برخی آزادیهای اجتماعی گزینشی چون حق رانندگی زنان که در دوران مدیریت وی به شهروندان اعطا شد نیز مورد نقد مفتیان و افراطیون دینی است و روشن نیست عاقبت آن به کجا خواهد کشید.
باور ما این است که توسعه در هر کشوری، نیاز به سطحی از درک متقابل مردم و حاکمیت دارد به بیان روشن، «اعتماد اجتماعی» در جامعه باید بالا باشد و شکاف سیاسی و اجتماعی در کمترین سطح خود باشد تا هم مردم و هم دولتمردان به سهم خود در حرکت دادن به ماشین توسعه، عمل کنند.ما بر این باور هستیم که اگر مردمی توسعهیافته اسیر دست دولتی واپسگرا، تمامتخواه و تنگنظر باشند، امکان تحقق توسعه متوازن در چنین جامعهای پایین است و اگر دولتی توسعهیافته به دنبال تحمیل الگوهای آمرانه خود به مردمی باشد که درگیر مشکلات مختلف هستند، باز هم به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.ما نیز دوست داریم منطقه خاور میانه به جایی برسد که بنسلمان رویای آن را دارد و مردم رنجکشیده و مصیبتدیده این پهنه از جهان بتوانند با امید به فردایی روشن، شب را سحر کنند اما با توجه به تعارضات عمیق و ساختاری، تحقق این رویا را بسیار بعید میدانیم هرچند شاید این مدل آمرانه، برای کشور عربستان سعودی در کوتاهمدت مفید و موثر باشد.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی