آموزش و پرورش و مسئله خواندن و نوشتن
آموزش و پرورش و مسئله خواندن و نوشتن
این روزها که تب کنکور دوباره داغ شده است و البته معلوممان می‌شود از پس چند دهه، هنوز از برگزاری درست کنکور عاجزیم فرصت دوباره‌ای است تا به مسیر آموزش و پرورش فکر کنیم.

محمد هدایتی روزنامه نگار- این روزها که تب کنکور دوباره داغ شده است و البته معلوممان می‌شود از پس چند دهه، هنوز از برگزاری درست کنکور عاجزیم فرصت دوباره‌ای است تا به مسیر آموزش و پرورش فکر کنیم.
وقت کنکور که می‌شود همه از رتبه‌های برتر صحبت می‌کنند و بخصوص این سال‌ها که بحث درباره رشته‌های پزشکی داغ بوده است. انگار کنکور فقط طراحی شده است برای چند رشته خاص. کل داستان آموزش و پرورش، این نهاد عریض و طویل با بودجه‌ای که کم هم نیست، هرچند شاید در قیاس با کشورهای توسعه یافته بسیار کم، انگار در نهایت قرار است به کنکور برسد و تمام.
اما مگر فلسفه آموزش و پرورش همین است؟ اینکه کسانی را برای موفقیت در آزمونی به اسم کنکور آماده کند که دیگر همه می‌دانند از اساس آزمون خیلی معتبری نیست و همه راه‌هایی هم که در نظر گرفته اند، مثلاً تاثیرگذاری سوابق تحصیلی، تا کمی از بی‌اعتنایی کنکور بکاهند ره به جایی نبرده است. آیا انبوه این متخصصین و کارشناسان آموزش هیچ به این فکر می‌کنند که این مسیر تا چه حد مسئله‌دار است.
تا زمانی تحصیل بیشتر به هدف باسواد شدن بود. منظور مشخصاً این بود که افراد بتوانند به خوبی بخوانند و بنویسند. در جهان جدید که از اساس تفاوت‌های جدی با جهان سنتی دارد بی‌سوادی فرد را از بسیاری از امتیازات و فرصت‌های اجتماعی محروم می‌سازد. چنین شخصی حتی نمی‌تواند شهروند مسئولیت پذیری باشد چرا که با جهان خواندن و نوشتار بیگانه است. بعد از مدتی تحصیل قرار شد نیروی کار متخصص را برای جامعه تامین کند. انبوه مشاغل و حرفه‌های جدیدی ایجاد شده بود و باید می‌بودند کسانی که صلاحیت ایفای نقش در این حرفه‌ها را داشته باشند. همین اواخر داستان فراتر رفته و غایت انگار شده است تولید متخصص‌ها در رشته‌های از نظر اقتصادی مرفه.
اما در زیر این ظاهر پرزرق و برق اتفاقاتی دارد رقم می خورد که بسیار خطرناک و نگران کننده است. متاسفانه پژوهش‌های بسیار کمی در این زمینه انجام شده است اما بر اساس برخی شواهد میدانی و مراجعه به معلمان و دبیران اوضاع از آنچه فکر می‌کنیم وخیم تر است. ضعف در مقوله آموزش که البته خود در پیوند با متغیرهای دیگر اجتماعی است باعث شده است تا بسیاری از دانش آموزان در مقاطع تحصیلی بالاتر حتی توان درست خواندن و درست نوشتن را ندارند. یکی از کارشناسان آموزش و پرورش که در دولت‌های مختلف مسئولیت‌هایی هم در این زمینه داشته سیاست‌های غلط آموزشی را دلیل این وضعیت بحرانی می‌داند و می‌نویسد«فراوان دانش آموزان دوره متوسطه داریم که قادر به خواندن و فهمیدن یک متن متوسط و حتی ساده نبوده و حتی خواندن و فهمیدن صورت مساله مثلاً فیزیک مشکل دارند». بسیاری از این دانش آموزان در مقاطع و پایه‌های پایین، بالا آمده اند و حالا حتی از پس آن توانایی‌هایی که باید در پایه اول ابتدایی کسب می‌شد بر نمی‌آیند. در نظام آموزشی فعلی، به بهانه اجتناب از نمره گرایی، دیگر تجدید و مردودی در کار نیست. وسواسی هم نسبت به اساسی ترین مقولات آموزش و پرورش یعنی خواندن و نوشتن وجود ندارد و اینطور می‌شود که عملاً از انجام کارکردهای خود ناتوان است.
در پژوهشی بین المللی که چندسال پیش انجام شده و شاید بشود در صحت کاملش تردید کرد دانش اموزان ایرانی از نظر مهارت‌های خواندن و نوشتن و درک مطلب در رتبه‌های بسیار پایین بودند. آموزش و پرورش نیازمند بازنگری جدی است و افسوس که هیچ اراده ای برای این کار دیده نمی‌شود.

  • نویسنده : ارسالی توسط محمد هدایتی