آنچه در پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق نیفتاد، قطعا پس از کرونا حاصل میشود؛ چرا که به نظر میرسد جنگ با کرونا، در ماههای آینده ادامه خواهد داشت. پس از فروپاشی دیوار برلین در پاییز ۱۹۸۹ و همچنین اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۲، این تصور وجود داشت که […]
آنچه در پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق نیفتاد، قطعا پس از کرونا حاصل میشود؛ چرا که به نظر میرسد جنگ با کرونا، در ماههای آینده ادامه خواهد داشت. پس از فروپاشی دیوار برلین در پاییز ۱۹۸۹ و همچنین اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۲، این تصور وجود داشت که جهان وارد مرحله تازهای شده است. ایالات متحده در جنگ سرد پیروز شد، اما پیروزی آن قاطع نبود؛ به این دلیل که قدرتهای دیگری نیز ظهور کردند که تاثیر زیادی در مناطق مشخصی از جهان داشتند.
در واقع، دولتهای اروپای شرقی یکی پس از دیگری آزاد شدند؛ اما حاکمیت ایالات متحده بر سرنوشت جهان، مدت زیادی به طول نیجامید؛ بویژه با طلوع ستاره ولادیمیر پوتین که همچنان رویای بازپس گیری نقش جهانی روسیه را در سر دارد.
از حق نگذریم که پوتین تا حدی در تحقق رویای خود موفق بوده است؛ همانطور که ثابت کرد روسیه از قدرت نظامی برخوردار است که هیچ دولتی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. این مهم، با باز پس گیری شبه جزیر کریمه از اوکراین، که از اهمیت استراتژیک زیادی برای ناوگان روسیه برخوردار است، وضوح بیشتری یافت. علاوه بر این، چین به دومین قدرت بزرگ اقتصادی در جهان تبدیل شد، که استراتژی بین المللی خاص خود را داشت.
در دوره پسا کرونا، یک نظام بین المللی جدید شکل میگیرد که در آن، تفکر تمام دولتها، از جمله ایالات متحده، متوجه بهبود نظام بهداشتی شان میشود. پس از شیوع کرونا، مشخص شد که اروپا نمیتواند یک نظام متحد واقعی باشد؛ همانطور که ایتالیا نتوانست به اتحادیه اروپا تکیه کند. شکی نیست حالت هرج و مرج سیاسی که در سالهای اخیر در ایتالیا حاکم بود، باعث رسیدن نظام بهداشتی آن به این شرایط نامساعد است که باعث شد این کشور نتواند عملکرد خوبی در برابر شیوع کرونا داشته باشد. در هر صورت، به نظر میرسد پس از کرونا، روابط بین دولتهای اتحادیه اروپا به سمت استقلال بیشتری حرکت کند و اقدامات جدیدی برای همکاری بین این دولتها، صورت نگیرد. رویای اروپای متحد و یکپارچه، امروز بسیار دور از دسترس شده است. ایالات متحده اقتصاد برتر جهان باقی میماند، اما سوالهای زیادی در مورد قدرت مقابله آن با چالشهای جدید، مطرح میشود؛ چرا که این قدرت بزرگ، از مقابله با کرونا عاجز و ناتوان بود. علاوه بر اینکه کرونا میتواند بخش بزرگی از ارتش آمریکا را فلج کند. چه نظام جدیدی پس از کرونا شکل میگیرد؟ قطعا ارزشهای زیادی تغییر میکند و هر دولتی، بزرگ یا کوچک، باید تمام اهتمام خود را متوجه امنیت داخلی، سر و سامان دادن به شرایط زندگی مردمش و بهبود بخشیدن به نظام بهداشتی کند. مساله مهمتر آنکه در دوره پسا کرونا، انسان ارزش زندگی را بهتر درک میکند و در مییابد که هیچ چیز نمیتواند از حیات نوع انسان در برابر فاجعههایی نظیر کرونا، محافظت کند.
دولتی مثل ایالات متحده که توانست انسانی را به سطح ماه بفرستد و برای شناخت اسرار مریخ تلاش میکند، در مقابل کرونا، ناتوان و دست بسته ایستاده است. حال دونالد ترامپی که در آغاز ویروس کرونا را به شوخی و تمسخر میگرفت، مجبور است هر روز در برابر دوربینها حاضر شده و به مردم آمریکا اطمینان بدهد که در حال هدایت نبرد با کروناست؛ تا شاید به این شکل دور دوم ریاست جمهوری را برای خود تضمین کند.
دغدغههای آمریکاییها تغییر کرده؛ تا آنجا که رقابت برای ریاست جمهوری نیز به کرونا مرتبط شده است، نه به اقتصاد و سیاست و یا رابطه با دیگر دولتها. در این شرایط، آیا برای اینکه بگویم یک نظام جهانی جدید از زهدان کرونا زاده میشود، باز هم به دلیل نیاز داریم؟!