آی آدما به قلم و اجرای مهرداد محمدپور
«دل هیچکی مثل من ، غربت اینجا رو نداره!»*
هیچکی پیدا نمیشه که هم صدای من، بباره!
من که دستام خالیه یه دست مهربون ندیدم
که بیاد دستاشو توی دست سرد من ، بذاره!
کی میاد ترک های یه دست خالی رو ببوسه؟
کی می دونه روح من، تو کنج تنهایی می پوسه؟
کی میاد برای تنهایی من، دل بسوزونه؟
کی برای کفترا سفره خالی می تکونه؟
هیچکی نیس نگا کنه به آسمون بی ستاره!
پیش برق سکه ها، ستاره جلوه ای نداره!
می آیی قد بکشیم، اونور اَبرا رو ببینیم؟
می آیی از اون بالا، مردم دنیا رو ببینیم؟
می آیی بریم یه جایی که، شبیه اینجاها نیست؟
آدماش نقاب ندارن، خبر از رنگُ ریا نیست؟
من می خوام ساده تر از ابرا ببینم آدما رو!
بریزم دور حساب دو دوتا چار تا بازیا رو!
من با این ترانه ها پر می کنم تنهاییامو
با شمام آی آدما! با شما، می شنوید صدامو؟
با شمام که سفره ها و لحظه های رنگی دارین!
با شمام، آی با شمایی که دلای سنگی دارین!
وقتی برق سکه ها، هوش شما رو برده باشه
سادگیُ مهربونی، پشت میزا مرده باشه
من از این میزا وُ صندوقا وُ کاغذا می ترسم!
نشون معرفت از همه آدما می پرسم
آدمای لابلای پوشه و شماره و لیست!
با شمام! نشونی مهربونی همراهتون نیست؟
لالایی، ترانه ها، ترانه های نازنینم!
بخوابین، تا خوبیا رو پشت پلک تون ببینم!
نغمه ها و واژه ها رو توی خواب من بیارین!
لالایی، ترانه های نازنین! هنوز بیدارین؟
*تضمین از ترانه ای معروف