اتمام «حجت» کنید!
اتمام «حجت» کنید!
استقلال در طی این سال‌ها با حضور افراد نام آشنا در راس مدیریتی خود بیشترین لطمات را دید و هر کدام چندین ناکامی را برای این باشگاه به ارمغان آوردند و جز دکتر قریب و البته کج‌دارو مریز واعظ آشتیانی در قواره یک مدیر کاربلد بقیه چنگی به دل هوادار استقلال نزدند.

هواداران استقلال به دلیل ناکامی‌های یک دهه اخیر و البته موفقیت‌های تیم رقیب صبوری خود را هم از دست داده‌اند و تنها چیزی که برایشان مهم است قهرمانی است و بس و حتی به کارکرد افراد هم هیچ نگاهی نمی‌اندازند. مثال واضح آن مدیری چون آجرلو بود که کوهی از مشکلات را برای استقلال با قراردادهای نجومی به یادگار گذاشت و هنوز بعد از گذشت ۳ سال مشکلات آن دامن استقلال را رها نمی‌کند؛ اما برای عده‌ای همان یک قهرمانی مهم بوده و هنوز هم هست، چون می‌بینند در تیم رقیب چه خبر است.
استقلال در تمام این سال‌ها از نبود یک مدیر به معنای واقعی کلمه آسیب‌های فراوانی دید. مدیرانی چون خطیر، فتح الله زاده، سعادتمند، آجرلو، فتحی، خلیل‌زاده و سایرین با ادعاهای فراوان آمدند اما هیچ کدام هیچ توفیقی را نه تنها به ارمغان نیاوردند بلکه استقلال را با کوهی از مشکلات ترک کردند. چون نه از اقتصاد ورزش سر در می‌آوردند و نه توان جمع کردن حواشی را داشتند و در پایان راه نیز به بدترین شکل ممکن راهی خانه می‌شدند. اما در تمام این سال‌ها و با مروری که بر این اسامی می‌شود، یک نام که می‌توانست استقلال و مدیریتش را تا سال‌های سال بیمه کند، بی‌اغراق و بی‌تعصب «سید حجت کریمی» بود؛ مدیری که در عرصه اقتصادی کشور در عین جوانی درخشید و سال‌ها در ورزش کشتی کشور سرپرستی و مدیریت کرده بود و پس از برکناری آجرلو از مدیرعاملی استقلال و جایگزینی علی فتح‌اله‌زاده در تاریخ ۲۳ مهر ۱۴۰۱، در سمت خود در هیئت مدیره باقی ماند و با اتفاق نظر آرای هیئت مدیره به عنوان رئیس هیئت مدیره باشگاه استقلال انتخاب شد. حجت کریمی آشنا به ورزش فوتبال و مدیریتش و همچنین حواشی آن نبود اما تازه داشت با این فضا مأنوس می‌شد که فتح اله‌زاده به دلیل بی‌کفایتی برکنار شد و با اصرار بقیه اعضای هیات مدیره به ناچار قبول مسئولیت کرد. در آن زمان ما هم در رسانه خود به دلیل هجمه‌های سنگین هواداران به دلیل بی‌ثباتی تیم مدیریتی و عدم کارایی‌شان از او نیز انتقاد می‌کردیم ولی واقعیت این بود که او راه درست و هدف مشخصی را پیش‌بینی کرده بود ولی ما همه عجول بودیم.
استقلالی که درگیر بدهی استراماچونی و خیلی عظیمی از طلبکاران خودی و غیر خودی بود روزگار سختی را می‌گذراند و حجت کریمی با تمام داشته‌های مدیریتی و اقتصادی‌اش سعی بر حل مشکلات استقلال می‌کرد. او با اینکه از فضای فوتبال و استقلال به دور بود، خالق اتفاقات خوبی در استقلال شد و در مدت زمان بسیار کوتاه بدهی شیخ دیاباته و پادووانی را پرداخت کرد و هواداران را امیدوار به مدیریتش کرد. او حتی حقوق عقب افتاده ۵ ماهه کارکنان باشگاه را پرداخت کرد تا انگیزه تیم سازمانی‌اش را احیا کند. او که سال‌ها در امارات کار اقتصادی کرده بود، به واسطه رفاقت با مدیران الاهلی موفق شده بود یک میلیون درهم بدهی استقلال به این باشگاه را از آنان تخفیف بگیرد و او می‌رفت تا بار استقلال و بدهی آن را هر روز سبک‌تر کند. پرداخت بدهی احمد موسوی و ۱۵۰ طلبکار ریز و درشت دیگر، جان تازه‌ای به کالبد این باشگاه دمید و هوادار استقلال را شادمان از حضور یک مدیر اقتصادی و ورزشی کرد، هواداری که همه آرزوهایش در این سال‌ها داشتن یک مدیر توانمند و کاربلد اقتصادی و ارتباطی بود. اما سنبل کار مدیریتی حجت کریمی در آن زمان، پرداخت بدهی سرمربی محبوب استقلالی‌ها یعنی استراماچونی بود که خواب را برای همه زهرمار کرده بود و خطر حذف از آسیا هر روز استقلال را تهدید می‌کرد و بالاخره با وجود تعطیلی در کشور این بدهی نیز صاف شد تا همه نفس راحت بکشند و قرار شد مدیران استقلال به مالزی بروند و با ارائه مدارک، آن تاخیر را نیز تمیز کنند. البته که او با هماهنگی رییس فدراسیون فوتبال تعهدات لازم را داده بود تا خطری استقلال را تهدید نکند ولی بعد از جدایی کریمی، همه چیز مثل آوار سر استقلال خراب شد و انگار اصلا تاج رئیس فدراسیون فوتبال نیست و همه قول و قرارها فراموش شد! ساپینتو، سرمربی وقت استقلال، در آن زمان هر دو جام را از دست داده بود و هواداران به‌شدت از حواشی آن فصل شاکی بودند و حجت کریمی، مربی محبوب آن روزهای هواداران استقلال یعنی جواد نکونام را به استقلال آورد. هر چند آوردن نکونام به استقلال برای او عبور از یک هفت خوان بود، ولی کریمی با تدبیر و روابط بالای مدیریتی‌اش مشکلات نکونام را یک به یک حل کرد تا او به آرزوی هواداران جامه عمل بپوشاند. لیست خریدهای نجومی او نیز شروع شد و در اولین گام مهرداد محمدی و آرمین سهرابیان را به استقلال آورد. او دیگر عزم خود را جزم کرده بود تا استقلال کهکشانی بسازد و سراغ بیرانوند هم رفت ولی یک اتفاق غیرمنتظره باعث شد تا او استعفا دهد. دخالت های بیجای قربان‌زاده، رئیس وقت سازمان خصوصی سازی یکی از این عوامل بود. کریمی به عنوان هوادار می‌خواست با نکونام تیم کهکشانی ببندد ولی دخالت‌های همیشگی قربان‌زاده راه را بر او بست. همه این اتفاقات را که مرور می‌کنیم، در نگاه اول به نظر می‌آید عملکرد سه ساله یک مدیر باشد ولی همه این عملکردها ظرف مدت سه ماه بود و کریمی نشان داده بود راه موفقیت را بلد است. هر چند او به دلیل عدم آشنایی با فضای فوتبال و استقلال، اشتباهاتی هم داشت ولی زمانی‌که متوجه نیت شوم افراد نزدیک خود شد آن‌ها را برکنار کرد چون مثل بقیه دستش به جیب باشگاه نبود و به اصطلاح شکم سیر بود و فقط به موفقیت استقلال و هوادارش فکر می‌کرد.
هوادار استقلال، مدیر گرسنه و تشنه پول و شهرت نمی‌خواهد و کریمی دقیقا از همین جنسی بود و هست که هوادار می‌خواهد. مدیری که در مدت زمان بسیار کم خالق اتفاقات کم نظیری بود هر چند که عجول بودن ما، استقلال را از داشتن یک مدیر متعهد، متعصب، کاربلد، مدبر و اقتصادی دور کرد ولی هلدینگ می‌تواند با تلفیق حمایت خود و مدیریت حجت کریمی، استقلال کهکشانی با سیستمی سازمان‌یافته تشنه موفقیت بسازد. امروز این امر شدنی است چون نه قربان‌زاده‌ای وجود دارد و نه خائنینی که به هر طریقی دوست داشتند تیشه به ریشه استقلال بزنند و امروز همان موقع موعود است که می‌شود به آن چشم دوخت و استقلالی نوین با مدیریت حجت کریمی ساخت.