امام خمینی(ره) همواره به مردم و مدیران توصیه میکرد چشم و گوش به علمای بلاد داشته باشند، مشخصاً به این دلیل که روحانیت شیعه و مراجع عظام، از دیرباز با مردم عادی و شهروندان ارتباط موثر و مستمر داشتند و از بسیاری اتفاقات که در زیر پوست جامعه جاری بوده است، آگاهی داشته و دارند […]
امام خمینی(ره) همواره به مردم و مدیران توصیه میکرد چشم و گوش به علمای بلاد داشته باشند، مشخصاً به این دلیل که روحانیت شیعه و مراجع عظام، از دیرباز با مردم عادی و شهروندان ارتباط موثر و مستمر داشتند و از بسیاری اتفاقات که در زیر پوست جامعه جاری بوده است، آگاهی داشته و دارند و گاه اگر سکوت میکنند، از بابِ مصلحت است.
طی سه تا چهار ساله اخیر یعنی اواخر عمر دولت حسن روحانی و حدود دو سالی که از آغاز به کار دولت سید ابراهیم رییسی، گذشت رشد تورم، شتاب یافت و معیشت مردم در رنج افتاد و طیف بسیاری از شهروندان که شاید در سنوات قبل یا دهه پیشین، مشکل حادی در زندگی روزانه خود نداشتند نیز به ستوه آمدند و خط فقر و فلاکت گسترش چشمگیری داشت و برخی امور حیاتی چون افزایش اجارهبها کیان خانوادهها را تهدید میکند و در چنین شرایطی اگر برخی رسانهها یا کارشناسان دلسوز به طرح و انعکاس درد مردم بپردازند، متهم به سیاهنمایی میشوند هرچند رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی اخیر خود از این حقیقت پرده برداشتند و گفتند طی دهه ۹۰ اقتصاد کشور به دلایل مختلف، ضعیف شد و به دولت توصیه کردند از اقتصاد کشور غافل نشود.
دولتمردان سیزدهم اما بهرغم صراحت این توصیهها، گویا هنوز برای اصلاحات اقتصادی، هیچ برنامهای ندارند و تنها به پیشگویی و اعلان اخبار خوش در آینده، بسنده میکنند، اخباری که تحقق آن هیچ مبنایی ندارد و هیچ یک از شاخصهای اقتصادی یا جهتگیریهای اقتصادی دولت تحقق آن را نوید نمیدهد و معلوم نیست که «محمد مخبر دزفولی» بر چه مبنایی به افکار عمومی وعده میدهد که چند روز آتی، اخبار خوشی را میشنوند یا «سید ابراهیم رییسی» با کدام برنامه روشن و از چه منظری، توییت میزند که «آینده را برای اقتصاد، سفره مردم و معیشت بسیار روشن میبینم.»
حقیقت این است که نه شاخصهای شناختهشده در علم اقتصاد و نه شامّه کارشناسان مستقل این حوزه چنین نویدی را نمیدهند ضمن اینکه وضعیت بودجهریزی دولت، تمرکز تیم اقتصادی بر افزایش عوارض و مالیات، تصمیم به فروش اموال مازاد با آن شرایط مبهم و غیرشفافی که در مصوبه مولدسازی آمد و صدای اعتراض بسیاری از کارشناسان دلسوز اقتصادی چون «احمد توکلی» عضو مجمع تشخیص نظام را بلند کرد و نامهای بلند و بالا خطاب به روسای قوا نوشت و همچنین نه موقعیت جمهوری اسلامی ایران در اقتصاد جهانی هیچکدام چنین نویدی را نمیدهند که رییسجمهوری داده است و آن را توییت کرد.
روز گذشته آیتالله مکارم شیرازی ضمن هشدار به مدیران دولتی گفت: فاصله طبقاتی امنیت ما را متزلزل میکند و با شعار نمیتوان مملکت را اداره کرد.در ویدویی که توسط دفتر این مرجع تقلید شیعیان منتشر شد، آمده است: امام علی علیهالسلام به فرماندار بصره که در یک مهمانی اشرافی شرکت کرده بود فرمودند: شما باید به زندگی من نگاه کنید و به هیچ وجه نباید در زندگی تشریفاتی بیفتید.این پیام بزرگی برای دولتمردان است که آیا درست است که بعضی از مسئولان در رفاه باشند ولی این همه مردم محروم وجود
داشته باشد؟
حقیقت این است که حکمرانی و سیاستورزی بر پایه اصولی استوار است که عقلانیت و خردگرایی، اصل و اساس همه آن اصول است و دولتمردان نمیتوانند در جهت عکس این اصول گام بردارند و به هیچکدام از پایههای حکمرانی خردمندانه درعمل توجهی نشان ندهند اما امیدوار باشند که با تکرار شعارهای بیمبنا و طرح آمال و آرزوهای خود، در مسیر اجرا،
به دستاوردی برسند.
بنابر آنچه که در سطور اخیر گفته شد، دولت موظف است از بدنه کارشناسی قوی استفاده کند تا اولویتها را در مدیریت کشور شناسایی کند و پس از شناخت اولویتها و رسیدن به این حقیقت که اقتصاد و معیشت مردم، بالاترین تکلیف دولت است، موضوعی که رهبر انقلاب هم بر آن تأکید کردند، سپس برای حل مشکلات و رفع موانع از مسیر زندگی شهروندان عادی، با طرح و برنامه مشخص، پیش برود و در این مسیر از رویاپردازی و پیشگویی و دادن اطلاعات نادرست به افکار
عمومی پرهیز کند.
خطر مهمی که طرح شعار و سخنان بیمبنا از سوی افراد بلندمرتبه دولت ازجمله رییسجمهوری و معاون اول دارد این است که موجب میشود سایر افراد دولت نیز از فهمِ درست مسأله بازبمانند و موضوعی که هم مهم است و هم فوریت دارد یعنی اقتصاد و معیشت مردم را رها کنند تا آنچه که سران دولت پیشگویی کردند، محقق شود و به این شکل هم فرصت، فوت شود و هم فشار معیشت از شهروندان چیزی بر جای نگذارد و در چنین شرایطی اگر افزایش طلاق، کاهش تمایل جوانان به ازدواج و اقسامِ آسیبها افزایش یافت، دولتمردان مقصر هستند، دولتمردانی که مانند برخی رجال دولت حسن روحانی به جای برنامهریزی و عمل، به «گفتاردرمانی» مشغول بودند و در نهایت نه خود اقدام موثری انجام دادند و نه در فهمِ درستِ مسأله به سایر افراد و مدیران
کابینه، کمک کردند.