گروه سیاسی جمله – یکی از مشکلات مدیران و تصمیمگیران هم در سطح دولت و هم مجلس این است که تا فاجعه رخ نداد و اتفاق بد، تبعات و آثار میدانی خود را به همه نشان نداد، اقدامی نمیکنند، تدابیر پیشگیرانه اتخاذ نمیکنند و حتی آشکارا به هشدار کارشناسان در این زمینه بیتوجه هستند گویا که تنها خودشان همه چیز را درک میکنند و در همه حوزهها، کارشناس هستند.
چندسال است که هم مرور اتفاقات مربوط به خشکسالی و تغییرات اقلیمی و هم نگاه و نظر غالب در بین کارشناسان بر این نکته تأکید میکند که اقلیم ایران تحت فشار خشکسالی عجیبی قرار دارد که گویا بیش از همه کشورهای همسایه است. مرور میزان بارندگی سالانه، پایینرفتن سطح آبهای زیرزمینی، بروز ریزگردها در مناطقی چون مازندران که در تاریخ عمر این منطقه، بیسابقه بوده است بهخوبی نشان میدهد وضعیت زندگی در ایران به دره خطرناکی رفته است به نام بیآبی و برخی تحلیلگران گفتند و نوشتند بخشهای اعظمی از فلات ایران در چهلسال آینده دیگر جایی برای زندگی نیست چون بسیاری از منابع آبی این مناطق، بهطور کلی از دسترس خارج میشود اما مدیران و نمایندگان هیچ اقدامی بهعمل نیاوردند و حتی کارگروهی برای مطالعه این تهدیدها ایجاد نکردند تا اینکه به زمستان جاری رسیدیم.
دمای هوای این روزها در اکثر شهرها و مناطق کشور، هیچ شباهتی با زمستان و ماه بهمن ندارد و نگاهی به دمای هوا در دو روز اخیر در برخی شهرهای کشور این تصور را ایجاد میکند که نه در نیمه بهمن که در پایان فروردین هستیم.
میزان نزولات آسمانی در بسیاری از مناطق کشور حتی در استانهای شمالی، بهشکل خوفناکی کاهش یافته است و آبهای زیرزمینی که باید از همین محل، تغذیه و ترمیم شود از دسترس خارج میشود.
در درازنای تاریخ طبیعی این اقلیم، پاییز و زمستان طلاییترین فرصت بودند که منابع آبهای سطحی و سفرههای زیرزمینی و تالابها و آببندانها خود را ترمیم و اصطلاحاً «ریکاوری» کنند و در برخی مناطق مانند رشتهکوههای البرز و زاگرس میزان بارش برف به چند متر میرسید و تا چندماه قلههای سرسفید این رشتهکوهها از مناطق دور قابل رویت بودند اما امروز و در دل زمستان، شاهد هستیم البرز تقریباً برفی به خود ندارد و در زاگرس نیز وضعیت چندان بهتر از آن نیست.
با توجه به اینکه این منابع آبی که هر سال لاغرتر شدهاند، تنها منابع آب کشاورزی و همچنین آب شرب میلیونها نفر در استانهای مختلف هستند و همچنین با توجه به اینکه بسیاری از سدها خالی شدند و بسیاری از شهرها مانند استان فارس از هماکنون آب لازم را ندارند و مدیران کلانشهرهایی چون مشهد هشدار بیآبی در تابستان را دادند سوال این است تابستان ۱۴۰۳ چگونه خواهد بود و برنامه مدیران برای آن چیست ؟
همه قراین و نشانهها حکایت از این دارد که تابستان پیشِ رو، شاید مصیبتبارترین تابستان در عمر فلات ایران باشد چون ازنظر معضل بیآبی هیچ تفاوتی بین استان اصفهان و مازندران و گلستان نیست وقتی که دامنه ریزگرد که تا چند سال قبل اختصاص به چند استان جنوبی و شرقی داشت، امروز به گلستان و مازندران رسید و دستِ کم در استان گلستان نه بهعنوان پدیدهای نادر که امری عادی و تکرارشونده شد و روندی افزایشی به خود گرفت و گویا استانهایی که سابقاً نمیتوانستیم احتمال کمآبی درخصوص آن بدهیم درصدر قرار گرفتند بهویژه اینکه این مناطق وظیفه تولید غذا برای بخش اعظمی از کشور را دارند و اگر آب در مناطقی چون مازندران، کم شود، کشاورزی به مخاطره خواهد افتاد.
نکته مهم این است که مدیران دولتی و نمایندگان ما در لحظاتی که رسانهها و کارشناسان درحال هشدار دادن هستند، اساساً توجهی به مشکل ندارند گویا با نگاه و نظر کارشناسان اختلاف دیدگاه دارند و خیالشان از بابت کمآبی راحت است. البته برخی مدیران مانند معاون وزیر جهاد کشاورزی دولت سیزدهم در اظهارنظر خود علناً تأکید کردند که این حرفها، القای دشمن است و واقعیت ندارد اما درخصوص هشدارهایی که داده میشود مبنی بر خشک شدن سدها در استانهای مختلف کشور، چیزی نمیگویند و سکوت میکنند.
«جمله» بهعنوان روزنامهای مستقل که بارها در خصوص فشار بر محیطزیست و کاهش منابع آبی هشدار داده است، امروز نیز ضمن تصریح و تأکید بر همه هشدارها، پیشبینی میکند تابستان آینده، تابستانی خواهد بود که نظم زندگی طیفهای وسیعی از مردم در چندین استان، مختل خواهد شد بهگونهای که دولتی که منتظر است تا بحران ایجاد شود سپس گام بردارد و کاری کند، نیز دستبسته خواهد بود.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی