وقتی از یک ارتفاع ۴۰۰۰ متری به سمت پایین سقوط میکنید شاید در آن لحظه سقوط به این فکر میکردید یا صفر یا صد. مازیار میر یا برای همیشه نابود میگردد یا اگر قرار باشد زنده باشد باید تاوان این سقوط، پرواز به سمت اهداف باشد. تومور مغزی میگیرد ولی بازهم از […]
وقتی از یک ارتفاع ۴۰۰۰ متری به سمت پایین سقوط میکنید شاید در آن لحظه سقوط به این فکر میکردید یا صفر یا صد. مازیار میر یا برای همیشه نابود میگردد یا اگر قرار باشد زنده باشد باید تاوان این سقوط، پرواز به سمت اهداف باشد. تومور مغزی میگیرد ولی بازهم از تلاش و کوشش دست بر نمیدارد. رویای مازیار میر تحقق پیدا میکند و امروزه علم وی در آموزش و تدریس اصول و فنون مذاکره و زبان بدن در کشور در همایشهای کلان در سطح ملی و برای مدیران برتر کشور وعموم جامعه تا مدیران ارشد به مثابه پرواز ایشان به سوی اهدافی بوده است که در مسیر سقوط از یک پرواز حاصل شده است و او به خوبی به ما میآموزد که در هنگام سقوط در قامت یک خلبان کهنه کارمیتوانی پرواز هم از سر بگیری. دکترمازیار میر، بهداشت محیط و حقوق و مدیریت خوانده و مربی کارآفرینی از دانشگاه تهران است او مدرس برتر و حرفهای مذاکره و زبان بدن ایرانی او خالق کتاب استادی در مذاکره و مهمان امروز ما بود.
گفت وگویی با این نخبه فنون مذاکره و زبان بدن ایرانی ترتیب دادهایم که از نگاهتان میگذرد:
از حضور مدام در کتابخانه تا نویسندگی و یادگیری ارتباطات غیرکلامی
در دوران دبستان همیشه اخلاقم اینگونه بوده است که در کارهای گروهی تا قرائت قرآن مشارکت داشته باشم و در ابتدای راهنمایی تا دوران دبیرستان همه بچههای کلاس و معلمانم را در انشاء توصیف میکردم و عجیب علاقه به خواندن و مطالعه داشتم و بارها و بارها به کتابخانه داییام که به مقام رفیع شهادت توفیق یافتهاند میرفتم و مدام در حال کتاب خواندن بودم و حتی بعضی جملات کتابها در ذهنم تا امروز جاری بوده است و به جرات میتوانم بگویم که وجود کتابخانه داییام، سردار بهزاد خادمیان عاملی برای نویسندگی و یادگیری ارتباطات کلامی و غیرکلامی در من گردید.
از جلو نظام دوران سربازی تا آشنایی من با مبحث اصول و فنون مذاکره
دوران نظام وظیفه که در نیروی دریایی خدمت میکردم با کاپیتان جانباز کلاه سبز رسول بنیانی آشنا شدم که در واقع اولین آموزههای مذاکره و کتاب زبان بدن را به من هدیه دادند که به صورت متن فارسی خودشان ترجمه کرده بودند و از همان جا بود که من با علم مذاکره آشنا شدم و پس از او افتخار آشنایی با پدر علم مذاکره ایران مرحوم پروفسور مسعود حیدری را پیدا کردم.
آموزش برای قوی تر شدن
در سال ۷۶ شرکتی را به همراه مرحوم پدرم ثبت کردیم و پرسنلی که باید استخدام میکردیم نیازمند این بودند که آموزش ببینند و من هم باید به مثابه بهتر شدنم آموزش میدیدم به همین خاطر نزد اساتیدی دوره دیدم و بعد به پرسنل خودم و شرکت همکاران آموزش اصول و فنون مذاکره و زبان بدن دادم و از همان سالها بود که همراهی بیشتری با پروفسور مسعود حیدری، پدر علم مذاکره ایران و به نوعی پدر معنویم پیدا کردم. همیشه عاشق این بودم که باید آموزش ببینم تا خودم را قویتر کنم.
یکی از رموز موفقیت ما در جلسات مذاکره اخلاق حرفهای است
از قدیم تا به امروز مذاکره و زبان بدن یک اصلی است که بسیار میتواند به بهبود روابط افراد کمک کند و موثر واقع گردد. در باب مثال باید بگویم که شخص سوهارتو و تقابلی که با ریاست بانک جهانی پیدا کرد و منتهی به این شد که قرارداد را به خاطر زبان بدن غلط ریاست بانک جهانی پاره کند یکی از بزرگترین مثالهایی است که در کلاسها میزنم یا در دوران خلبانی وقتی من آموزش میدیدم خیلی روی شاکله ما تاکید میشد و بعدها متوجه شدم در جلسات یکی از رموز موفقیت ما در مذاکره و اخلاق حرفهای است البته این مطلب را هم تاکید کنم که اگر ما اصول و فنون مذاکره را به خوبی بلد باشیم اما شیوه ارائه و بیان و کلام نافذی نداشته باشیم باز از شانس کمی برخوردار میشویم و این عاملی شد تا من پکیجی از این رفتارها را به خوبی بیاموزم و مقالات و کتابهایی را تالیف کنم. جمله همیشگی من در این خصوص این است که : هیچ چیز هیچکس هیچ رفتار گفتار و حتی پنداری شاید آنگونه که به نظر می رسد نباشد.
آموزش بدون پاورپوینت
من برای اولین بار در ایران آمدهام از دانشگاههای برتر آمریکایی و اروپایی الگوبرداری کردم و هشتگ آموزش بدون پاورپوینت را ارائه دادهام تا بتوانم از خشک و سطحی و کلیشهای بودن آموزش پیشگیری کنم و به شخصه کلاسهایی با محوریت ارائه نظرات دوطرفه، خطی رو به بالا و فرصت برای پرسش و پاسخ و استفاده از تکنیکهای گیمیفیکیشن و نمایش فیلم رواج دهم که منتج به آموزش در سطح بالاتر و البته بدون پاورپوینت گردد.
مبحث تفکر، نگاه ویژه من در تدریس
تجربیات شخصی خودم و بزرگان به همراه منابع معتبر علمی در دستور کار قرار داده شده است و در ابتدای کلاس به مبحث تفکر و بعد به مباحث، اصول و فنون مذاکره، زبان بدن، اخلاق حرفهای و تکنیکهای بازاریابی و فروش و غیره میپردازم.
همیشه ابتدا به مدیران و کارشناسان و… تفکر را میآموزم و با اطمینان میگویم یکی از نقاط ضعف امروز در سیستم آموزشی ضعف بنیادی در آموزش تفکر است و این نیازمند آن است که ما در نظام آموزشی به این معضل بزرگ نگاه ویژه داشته باشیم. همچنین معرفی منابع قوی و غنی و تکنیکهای راهبردی برای مطالعه با تفکرسیستمی و تحلیلی برای من از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
خلبانی که سقوط کرد
من یک خلبان سقوط کرده در یک پرواز هستم که از فاصله چهار هزار متری به آب پرتاب میشود و دست و پاهایش شکسته میشود و آنجا متوجه شدم که دانستن مهم نیست. ما دانش خیلی از کارها را داریم اما درک صحیحی از آن کار را نداریم. من به مدیران و دانشجویانی که این همه سال آموزش دادهام همیشه گفتهام که تجربه کرده را دوباره تجربه نکنیم. تجربه کشورهای پیشرو را بیاموزیم و در سایه مطالعه انتقال دهیم.من از سقوط درس پرواز کردن را اموختم و تا به امروز در بسیاری از شهرهای مختلف کشور، تدریس و آموزش آنلاین و حضوری را در کارنامه ام دارم. یادمان باشد اشتباه اول یک خلبان پایان کار و اخرین اشتباه است
جوان ترمز دستی را بکش، یک شبه نمیتوان موفقیت درس داد
جالب است در کشور ما برخیها میخواهند خیلی زود همایشهای موفقیت و کسب و کار و حتی اصول و فنون مذاکره تدریس کنند اما سوال من این است کسی که لیست پرداخت حق بیمه و مالیات هنوز ارائه نکرده است یا یک شبه میخواهد همایش موفقیت مالی برگزار کند چگونه میشود که بتواند به درستی موفقیت کسب و کار و یا حتی مذاکره را آموزش بدهد قبل از اینکه حتی این مراحل را طی کرده باشد. پیغمبر عظیم الشان اسلام در سن چهل سالگی مبعوث شد. باید یاد بگیریم که یکسری مراحل را درست طی کنیم تا با دانش بالا و تجربه غنی به سر منزل مقصود برسیم. هیچ آسانسوری برای موفقیت وجود ندارد
برای اولین بار الگوهای ارتباطات غیرکلامی پیامبر اسلام (ص) را ارائه نمودم
بزرگترین چالشی که من در مدیران ارشد کشوری میبینم چالش مدیر با خانواده خود است. مدیری که خودش نمیتواند با اعضای خانوادهاش ارتباط درست و مستمر بگیرد و فرزندش به ناکجا آباد سوق داده میشود چگونه میخواهد مجموعه بزرگی را اداره کند و این گواه بر این مطلب است که ابتدا باید به خودسازی برسیم و از خودمان ارتباط دهی درست با خانواده را شروع کنیم . من معتقدم یک مدیر باید ابتدا با خانواده خودش ارتباط سازندهای داشته باشد و این نیازمند آموزش از سنین کودکی در خور شان ایرانی است. من مقالهای تحت عنوان زبان بدن پیامبر اسلام نوشتم که بسیار آموزنده و جامع است. به راستی چند درصد از افراد از زبان بدن این پیامبر الهی الگو میگیرند و اگر بدانیم رفتار این پیامبر عظیم الشان در برخورد با دختر خود حضرت زهرا ( س ) و همسرشان حضرت خدیجه کبری (س ) چقدر آموزنده و زیبا بوده است حتما الگوبرداری میکنیم. من معتقدم خیلی از طلاقها و مشکلات و خیانتها با یادگیری این مباحثی که عرض کردم از بین خواهد رفت چرا که یادگیری شیوه مذاکره و زبان بدن زبان عشق، محبت ورزی و عطوفت و مهربانی است. در نتیجه افرادی موفق هستند که مذاکره و زبان بدنشان زبان بدن مهر و عطوفت همراه با دانش است.
کتاب استادی در مذاکره حاصل تحقیقات و تجربیات است
من برای اولین بار هر چه داده داخلی و خارجی بود را مطالعه کردم و تجربیات و تخصص خودم و همکاران را از طریق پرسشنامه را منتج به تالیف کتاب استادی در مذاکره نمودهام.مباحثی همچون اگر بخواهیم مذاکره کننده خوبی باشیم چه چیزهایی باید بلد باشیم، شیوههای بیان و تاثیر آن در مذاکره، ارتباطات کلامی و غیرکلامی، نقش کلیدی اخلاق حرفهای در مذاکره و موفقیت دارد. در حقیقت این کتاب یک دایره المعارفی از آنچه که یک مذاکره کننده، یک مدیر ارشد کشوری، یک کارشناس یا کارمند یا یک دانشجو یا فردی که میخواهد وارد بازار کار شود و غیره و ذالک است. کتاب استادی در مذاکره برای اولین بار بر اساس نیازی که در جامعه احساس کردم توسط بنده تالیف شده است که جا دارد از مرحوم پروفسور مسعود حیدری که خیلی به ما کمک کرد همچنین از شخص پروفسور الوانی و پروفسور برهانی و جناب آقای دکتر علیجانی، دکتر قاسمی، دکتر مودب، دکتر ستار بهرامی رئیس کارآفرینان شهر تبریز تشکر ویژهای داشته باشم.
هرگز اعتماد نکنیم
پشت جلد کتاب استادی در مذاکره جملهای است: هرگز اعتماد نکنید. این جمله با منفی نگاری و مثبت اندیشی مطلق متفاوت است. اگر میخواهیم در مذاکره خوب عمل کنیم، اعتماد نکنیم. اعتماد چارچوب دارد واگر فراتر از چارچوبها با اعتماد ساده انگارانه وارد میز مذاکره شوید هیچ شانسی برای موفقیت نخواهید داشت.
رمز موفقیت من
من هرگز خود را موفق نمیدانم این نکته اول و هر روزدر تلاش هستم نکته دوم به پشت سر که نگاه می کنم فقط یک نکته بسیار بسیار مهم می بینم و ان این است مطالعه مطالعه و بازهم فقط و فقط مطالعه.
سخن پایانی
از مارسل پروست تا الکساندر سولژنیتسین تا جیمز جوئیس و کتب وین دایر و لائوتزو و سان تزو و یونگ و مازلو و ادوراد تی هال تا سایمون سینک و استفان کاوی و…..هزاران جلد کتابی که از هر فردی میتواند انسان بهتری بسازد یک جمله ای دارم همیشه متذکر می شوم و ان این است که:
از علم می توان به تجربه رسید و از تجربه هم میتوان به علم رسید اما باصرف منابع مالی و زمان . و در پایان تشکر ویژه از انتشارات فدک ایستاتیس و شخص آقای زروعی تشکر کنم.