سرویس شهری جمله- علیرضا زاکانی دیگر به یکی از اصلیترین سوژه رسانهها بدل شده است. رفتار و گفتارش شبیه هیچکس نیست و اساسا معلوم نیست در تهران چه میکند. او نه قدرت مدیریت و ایده پردازی کرباسچی را دارد و نه از توان عملگرایی قالیباف برخوردار است، نسبتی با تخصص گرایی حناچی و مدیریت تودهای احمدینژاد هم ندارد و خلاصه تافته جدا بافتهای است که گویا کلانشهر تهران را به محلی برای آزمون و خطا بدل کرده و گوشش به احدی نیز بدهکار نیست.
در تازهترین نمونه ناصرامانی پرتذکرترین عضو شورای شهر تهران گفت شهردار تهران تاکنون به برخی تذکرات جمعی اعضای شورای شهر پاسخ نداده است.
وی همچنین درخصوص تذکر دیگری که ۹ عضو شورای شهر تهران درخصوص دخالتهای آقای داماد زاکانی دادند، گفت : تاکنون از طرف شهرداری به هیچ کدام از تذکرات جمعی ما پاسخی داده نشده است.
زاکانی از آن دسته مدیرانی است که احساس میکند با یدک کشیدن عنوان ارزشی میتواند دست به هر اقدامی بزند و به هیچ فرد و نهادی هم پاسخگو نباشد.به گفته پیروز حناچی شهردار سابق تهران؛ «اتاق شهردار دو پنجره دارد که یک پنجره به سمت شمال و یک پنجره به سمت جنوب است و اگر از پنجره شمال به سمت چپ نگاه کنید ساختمان پاستور معلوم است، معتقدم شهرداران تهران خیلی نباید به سمت پاستور نگاه کنند.»
به گزارش جمله از میان تمام انتقاداتی که به شهردار فعلی وارد است، شهر فروشی یا به بیانی دیگر تراکم فروشی بدون توجه به ظرفیتهای اجتماعی و زیستی تهران یکی از اصلیترین موارد است.
افزایش ساخت و ساز در شهر، مشکلات ترافیکی، آلودگی هوا، حمل و نقل عمومی، مسائل زیست محیطی، کیفیت زندگی شهروندان، اقتصاد شهر و روان جمعی تهرانیها با شهر فروشی متاثر شده و نتیجه آن دومینووار بر دیگر شئون زیستی تهران تاثیر خواهد گذاشت.
اما از میان انتقادات فراوانی که به زاکانی وارد است، بیشک اصلیترین آنها همین یکه تازی و بیتوجهی شهرداری به تذکرات کارشناسان است. به نظر میرسد او تنها به سیگنال های مثبت پاسخ میدهد و اساسا شأن خود را از پاسخگویی به شهروندان اجل دانسته و به قول معروف پشتش به جایی گرم است که توپ هم تکانش نمیدهد.
این یکجانبه نگری او را به ازما بهتران بدل کرده و به صورت ذاتی با وعدههای انتخاباتی او در دوران رقابت های ریاست جمهوری فاصله بسیار دارد. او که قرار بود به الگوی کار کارشناسی بدل شود، حالا به الگوی کار غیرکارشناسی بدل شده و میزان رضایت از عملکرد او در تمامی حوزهها به پایین ترین حد ممکن رسیده است.
تجربه نشان داده است که بزرگترین ضربه را به مردم و کشور کسانی وارد میکنند که خود را تافته جدا بافته میدانند و خیالشان از مورد پرسش قرار گرفتن راحت است. این افراد هرچه میخواهند میکنند و نامش را مدیریت جهادی میگذارند، بدون آنکه در این راه کوچکترین بهرهای از تجربیات دیگران ببرند. از این دست مدیران که همواره میخواهند چرخ را دوباره اختراع کنند کم نداشتهایم و بزرگترین آسیبها رادر این ۴ دهه از همین افراد دیدهایم.
- نویسنده : ارسالی از سرویس شهری