سرویس اقتصادی جمله – به نظر میرسد بخش مسکن از برنامه هفت هزار صفحهای رئیسجمهور که قبل از انتخابات وعدهاش را داده بوده، گم شده است، چون هرچه از انتخاب آقای رئیسی میگذرد وضعیت مسکن بغرنجتر از گذشته میشود و حالا کار به مهاجرت طبقه متوسط از شهرهای بزرگ کشور به خصوص تهران رسیده است، و همزمان با این مصائب شهردار تهران خبر داده است که شهرداری برنامههایی برای تأمین مسکن اساتید دانشگاه دارد و در همین راستا با ۸ دانشگاه کشور تفاهمنامهای برای تأمین ۲۵ هزار مسکن برای اساتید منعقد کرده است.این درحالی است که اساسا شهرداری کوچکترین مسئولیتی برای ساخت خانه اساتید ندارد و به طور کلی کارش چیز دیگری است.
بیشک یکی از دلایل شکست سخت دولت در سیاستهای مسکنی همین بی برنامگی و نبود تخصص است. وقتی پزشک هستهای شهردار شود و مسئولیت کمیته عمران شورای شهر را به یک روحانی بسپارند وضعیت از این بهتر نخواهد شد، چون نه تنها هیچکس در جای خودش نیست، بلکه هیچکس از وظایف خودش هم خبر ندارد و همه مسئولان جملگی درحال وعده دادن و کتمان حقیقت هستند. مثلا ملت میگویند نرخ مسکن و اجارهبها کمرشان را شکسته، اما دولت اعلام میکند که شاهد شکوفایی مسکن در این دولت هستیم. یا ملت از فشار و رکود اقتصادی مینالند اما دولت از رشد اقتصادی ۶ درصدی خبر میدهد. دانشگاهیان از فشارها انتقاد میکنند اما دولت از شکوفایی و رضایت بیسابقه سخن میراند. خلاصه اینکه گویا این دو گرو ه در دو جهان کاملا متفاوت زندگی میکنند که تعریف شکست و موفقیت نیز در آنها باهم فرق دارد.کار به جایی رسیده که دولت و مجلس مدعی ساخت خانههای ویلایی ۱۰۰متری حالا مشغول بررسی ساخت خانههای ۲۵متری هستند و ملت
شب ها درحال غصه خوردن که پایان ماه و موعد اجاره نزدیک است.
در این وضعیت بغرنج بجای اینکه نمایندگان ملت، پشت ملت بایستند و دولت را نقد کننده، مردم را شماتت میکنند که زیاده خواه و تنبل شدهاند و برای فرزند نیاوردن بهانه میآورند. اساتید مجلس انقلابی راهحل را هم ارائه دادهاند، چنانکه آقای نوروزی فرمودهاند، بهانه نیاورید بروید اطراف تهران زندگی کنید و با مترو و اتوبوس به سر کار بیایید.
یعنی کار به جایی رسیده که عقل از سر آدمی میپرد از این همه درایت و تیزهوشی و مردم داری!
مثلا اگر میخواهید شمایی کلی از وضعیت مسکن در پایتخت داشته باشید کافی است بدانید؛ ۴۰ میلیون تومان ودیعه و سه میلیون تومان اجاره ماهانه مبلغی است که برای یک سوئیت ۱۸ متری با عمر بیشتر از ۳۲ سال در منطقه شمیران نو تعیین شده است. در آگهی این ملک آمده است که واحد مذکور میتواند مناسب زوج هم باشد! البته وقتی مسئولان نسخه ۲۵متری بپیچند معاملات مسکن هم خانه ۱۸ متری را مناسب زوجها خواهد دانست و اگر همینطور جلو برویم به احتمال زیاد به خانههایی با ابعاد زندان انفرادی خواهیم رسید.از سوی دیگر کاهش هرزگاهی نرخ مسکن نیز بیش از آنکه به اقدامات دولت ربط داشته باشد وابسته به کاهش نرخ ارز است.درحال حاضر موانع ساخت مسکن آنقدر زیاد شده که معلوم نیست کدام را باید درمان کرد. از یک طرف هزینه کارگر و بنا افزایش چشمگیری داشته و اساسا کارگران کاربلد کم شدهاند و از طرف دیگر با کمبود جدی زمین مواجه هستیم. همچنین سیاستهای ابن الوقتی دولت هم مزید بر علت شده و به سردرگمی انبوه سازان دامن زده است.طرح مالیات خانههای خالی هم بیش از آنکه فایدهای برای ملت داشته باشد، جیب دولت را پر میکند تا همچنان به ولخرجی های خود ازجمله ماجرای فاکتور ناهار وزیر رفاه درسفر به گلستان، ادامه دهد.اما بزرگترین چالش مسکن نه کمبود زمین، گرانی مصالح یا تورم دستمزد، بلکه بی برنامگی و نداشتن تخصص متولیان امر و پرداخت به فرعیات به جای اصول است. اگر نیمی از تکاپویی که برای پلمب کسب و کارها به دلیل بیحجابی به کار بسته شده، در کار برنامهریزی برای کنترل قیمت مسکن میافتاد امروز شاهد این وضعیت بغرنج و اسفبار نبودیم.
- نویسنده : ارسالی از سرویس اقتصادی