استقبال از اسکار با دست خالی!
استقبال از اسکار با دست خالی!
با توجه به تمام نگاه‌های مغرضانه و روحیه ایران و ایرانی ستیزی که غیر قابل انکار است، مجموعا می‌توان گفت که شرایط سینمای ایران، به خصوص در چند دهه اخیر در جشنواره های بزرگ بین‌المللی قابل دفاع است. افتخاراتی که توسط هنرمندان ایرانی چون «اصغر فرهادی»، «عباس کیارستمی»، «نرگس آبیار»، «شهاب حسینی»، «مجید مجیدی»، «رضا ناجی» و امثالهم در جشنواره‌های بزرگ جهانی کسب شده، مصادیقی برای این ادعاست.

اینکه در چند دوره گذشته این جشنواره‌ها نتوانسته‌ایم حضور موثر و قدرتمندی ایفا کنیم، علاوه بر فقدان یک اثر هنری ارزشمند و قابل ارائه، بعضا اشتباه و
بی‌سلیقگی مراجع مربوطه برای گزینش آثار و ارسال آن‌ها به این جشنواره‌هاست. بارها شاهد بودیم که اثری که به امثال این جشنواره‌ها ارسال شد، موجی از انتقادات را به دنبال داشت. به عنوان نمونه، همین اسکار سال گذشته که سینمایی «نگهبان شب» از «رضا میرکریمی» به آن ارسال شد و همانطور که انتظار می‌رفت، حذف شد. این فیلم را یک کمیته ۹ نفره متشکل از «منوچهر شاهسواری»، «رسول صدرعاملی»، «علیرضا حسینی»، «احمد مرادپور»، «محمد داوودی»، «اکبر نبوی»، «پرویز شیخ‌طادی»، «بهروز شعیبی» و «رائد فریدزاده» مورد بررسی قرار داده و برای ارسال انتخابش کردند. با احترام به این اثر سینمایی تاکید می‌شود که حتی ممکن است یک فیلم با ملاک منتقدان درجه کیفی خوبی داشته باشد و در سینماها نیز با اقبال مواجه شود اما مبرهن است فیلمی که به این جنس جشنواره‌ها ارسال می‌شود، باید دارای ویژگی‌های خاصی باشد. حال امروز کمتر از دو ماه تا اتمام مهلت ارسال اثر به جشنواره اسکار باقی مانده است. کمیته انتخاب فیلم سینمای ایران تا ۱۱ مهرماه فرصت دارد و فهرست پانزده فیلم اولیه اسکار نیز روز ۲۷ آذر و فهرست پنج نامزد نهایی ۲۸ دی‌ماه
۱۴۰۳ اعلام خواهند شد. برای اینکه بتوانیم حتما در این جشنواره افتخارآفرین باشیم، خالی از لطف نیست نگاهی به فیلم‌هایی که طی یک سال گذشته اکران شده‌اند داشته باشیم تا بدانیم اصطلاحا دستمان چقدر باز است.

به گزارش ایسنا، از ۱۱ آبان سال گذشته تاکنون کمتر از ۵۰ فیلم (بجز بخش هنر و تجربه) در ایران روی پرده سینماها رفته که تعداد قابل توجهی از آن‌ها
کمدی، تعدادی فیلم دفاع مقدسی یا در حوزه مقاومت، چند فیلم کودک و انیمیشین و باقی هم فیلم‌هایی هستند که در دسته موضوعی اجتماعی قرار می‌گیرند که می‌توان به «آبی روشن»، «آپاراتچی»، «آسمان غرب»، «ایلیا جستجوی قهرمان»، «این جمعیت قابل کنترل»، «بی‌بدن»، «پرویز خان»، «پول و پارتی»، «تاوان»، «تگزاس ۳»، «تمساح خونی»، «خجالت نکش ۲»، «در آغوش درخت»، «روایت ناتمام سیما»، «روزی روزگاری آبادان»، «ساعت ۶ صبح»،
«سال گربه»، «سفر پرماجرا»، «شور عاشقی»، «عطرآلود»، «قلب رقه»، «قلهک»، «کوچه ژاپنی‌ها»، «مست عشق»، «مصائب شیرین ۲»، «ملاقات با
جادوگر»، «نوروز»، «نیلگون»، «یادگار جنوب»، «پالایشگاه»، «پدران»، «توچال»، «جوجه تیغی»، «چرا گریه نمی‌کنی؟»، «حدود ۸ صبح»، «خورشید
آن ماه»، «روشن»، «رویای کاغذی»، «ضد»، «سلفی با رستم»، «عامه پسند»، «گانورا»، «ورود خروج ممنوع»، «ویلای ساحلی» و «هاوایی» اشاره
کرد. در این زمینه رائد فریدزاده، مدیر بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی نیز به ایسنا گفت: تا پیش از پایان مهلت قانونی، فیلم‌هایی که درخواست اکران داشته باشند نیز می‌توانند در فرصت باقی‌مانده به اکران برسند.وی همچنین خبر داد که طبق روال هر سال و براساس زمان‌بندی، افرادی از سوی خانه سینما مشخص شدند و اعضای کمیته انتخاب فیلم ایران به آکادمی اسکار معرفی شده‌اند.
به زعم ما شاید در میان این فیلم‌ها «مست عشق» از «حسن فتحی»، «عامه پسند» از «سهیل بیرقی»، «بی بدن» از «مرتضی علیزاده» و «چرا گریه
نمی‌کنی» از «علیرضا معتمدی» مناسبتر از سایرین برای شرکت در رقابت باشند.
در پایان باید گفت اینکه در چنین شرایطی ضمن داشتن یک پیشینه قابل دفاع در جشنواره‌ها‌ی بین‌المللی، با فقدان اثر مناسب مواجهیم، چند علت دارد. یکی عدم مبادرت هنرمندان توانمند به ساخت آثار اجتماعی فاخر به دلیل روی آوردن به سینمای تجاری است. اقدامی که باعث نزول سلیقه مخاطب نیز شده و جامعه فرهیخته و روشنفکر را کمی از پرده نقره‌ای دور کرده است. دومین تقصیر از جانب مسئولانی است که معمولا اقسامی از موانع را بر سر راه فیلم‌های اجتماعی قرار می‌دهند. «تفریق»، «جنگ جهانی سوم» و «برادران لیلا»، تنها نمونه‌هایی از این فیلم‌ها هستند که به لحاظ مادی، عملا نابود شدند و می‌شد از آن‌ها بهتر دفاع کرد. باید به فکر این جشنواره‌ها بود و به این آثار نوبت اکران سریع داد تا بتوانند خودشان را به جشنواره‌ها برسانند. اتفاقی که نمی‌افتد و با چسباندن عنوان سیاه‌نمایی، سینمای واقع‌بین نه تنها به حاشیه رانده می‌شود، بلکه مخاطب مجبور به تماشای آثار زرد و بی‌محتوا می‌شود و فرصت جولان در عرصه جهانی نیز از دست می‌رود.