جمله- گروه جامعه: خبر کوتاه اما جانکاه بود. مغازه های «علی دایی» کاپیتان سابق تیم ملی و آقای گل فوتبال ایران پلمب شد. این دومین پلمب ورزشی در ۷۰ روز اخیر است. اتفاقی که نخستین بار با پلمب خانه علی کریمی و قرار دادن موانع سیمانی در برابر آن آغاز شد و حالا به رستوران […]
جمله- گروه جامعه: خبر کوتاه اما جانکاه بود. مغازه های «علی دایی» کاپیتان سابق تیم ملی و آقای گل فوتبال ایران پلمب شد. این دومین پلمب ورزشی در ۷۰ روز اخیر است. اتفاقی که نخستین بار با پلمب خانه علی کریمی و قرار دادن موانع سیمانی در برابر آن آغاز شد و حالا به رستوران و جواهرفروشی علی دایی رسیده است. دلیل این اتفاق نیز آنچنان که قابل پیش بینی بود همراهی علی دایی با اعتصابات سراسری اعلام شده است.
خبرگزاری فارس که همچنان درگیر پرونده «فارس گیت» و هک شدن وبسایت خود است برای نخستین بار این خبر را منتشر کرد و نوشت: «دایی در همراهی با فراخوان ضدانقلاب اعلام کرده بود که فروشگاههایش در روزهای ۱۴ الی ۱۶ آذرماه تعطیل است.وی پیش از این در ماجرای «اسرا پناهی» دروغ ضدانقلاب را تکرار کرد و بعد از روشن شدن حقیقت هیچ اصلاحی در مواضعش نکرد؛ اسرا پناهی دختر نوجوانی بود که با خوردن قرص برنج خودکشی کرده بود و ضد انقلاب بدون اینکه وی ربطی به اغتشاشات داشته باشد ادعا کرده بودند که این دختر در مدرسه شاهد اردبیل توسط نیروهای امنیتی کشته شده است.»
اینکه در ۷۰ روز اخیر تقریبا هیچ چهره سرشناسی باقی نمانده که مورد غضب یا پرسش قرار نگرفته باشد به خوبی نشان می دهد که این گلایه ها چیزی فراتر از نفوذ خارجی و نقش دشمن است. حداقل کسی مثل علی دایی را که به وطن دوستی و ایمان شهره است نمی توان به معاندان خارجی و بی وطن ها نسبت داد. بنابراین انتظار می رفت حاکمیت این اعتراض ها را به مثابه پیامی خشونت پرهیز تفسیر کند و به جای تکرار روش های همیشگی، اینبار دست به اقناع افکارعمومی به ویژه سرآمدان جامعه بزند. علی دایی صاحب افتخارت فراوانی است. او همان کسی است که به اندازه موهای سر برخی آقایان، بدنش مملو از بخیه در راه پیروزی تیم ملی فوتبال است. او همان کسی است که از وی بعنوان الگوی ادب و معرفت یاد ميشود، همان کسی که در محرم و ماه رمضان سفره دار است و همواره دستش به خیر می رود. همان ورزشکاری که بعد از هر گل دست به آسمان می بُرد و خداوند را بابت توجهش سپاس می گفت.
دایی می توانست راحت طلبی پیشه کند و به هر کجای جهان که دلش خواست کوچ کند، اما در ایران ماند، از عقایدش کوتاه نیامد و قدمی در راه تخریب کشور و مردمش برنداشت. او حالا اعترض دارد و برای نشان دادن اعتراضش از صفحه شخصی اش در اینستاگرام استفاده کرده و حالا نیز می خواهد با یک حرکت خشونت پرهیز در قالب یک نافرمانی مدنی به نام «اعتصاب»، اعتراض خود را به شرایط کشور اعلام کند. البته بعد از انتشار برخی از بولتن ها که ادعا می شود از هک خبرگزاری فارس به دست آمده؛ معلوم شده که برخی از نیروهای امنیتی تصور مناسبی از علی دایی ندارند و زندگی خصوصی همسر و دختر او را نشانه ای از بی آبرو بودن وی می دانند.
اما دایی یکی از نمادهای آبروی ایران در سطح بین المللی است و اگر امروز به بسیاری از کشورهای جهان سفر کنید خواهید دید که ایران را با نام «علی دایی» می شناسند. من هدف حاکمیت از پلمب فروشگاه های علی دایی را می فهمم اما نمی توانم با آن همدل باشم. در واقع حاکمیت می خواهد با این کار پیامی روشن به جامعه به ویژه بازاریان مخابره کند که بر اساس آن درصورت پیوستن به اعتصابات سرنوشت دایی در انتظار آنهاست. یعنی ما مغازه دایی را پلمب می کنیم چه برسد به مغازه یک شهروند عادی. خب حالا باید صبر کرد و دید این پیام مخابره شده به گوش مردم می رسد و در جانشان می نشیند یا خیر. سوابق چنین رفتارهایی نشان می دهد که احتمال بازدارندگی آنها اندک است و در عوض ممکن است آتش خشم را شعله ورتر کند.
علی دایی می تواند بدون فروشگاه هایش زندگی کند اما بدون مردم و وطنش، خیر. او دست پرورده همین جامعه است و دینش را به همین جامعه ادا می کند، پس آینه ای از طبقات مختلف جامعه است که زیر سقف فوتبال به اتحاد می رسند.
عجیب تر آنکه هنوز چند روزی از نتیجه سرمایه گذاری بر روی باخت آمریکا به ایران نگذشته است که مغازه های دایی
پلمب می شوند.
حاکمیت تمام تلاش خود را به کار بست که تیم ملی فوتبال ایران بر آمریکا چیره شود. قبل از مسابقه خط دودستگی در جامعه را آنقدر پررنگ کرد که نهایتا بعد از شکست تیم ملی برابر آمریکا، عده ای از مردم به جای اندوه، شادی کردند و با پرچم کشوری به خیابان آمدند که بیش از ۴۰ سال است دشمن اصلی ایران شمرده می شود. اگرچه این رفتار ناپسند نباید اتفاق می افتاد و نباید اجازه داد یک جامعه به جایی برسد که از شکست تیم ملی اش خوشحال شود، اما این رفتار باید تحلیل شود و به جای پاک کردن صورت مسئله و وطن فروش و خائن خواندن منتقدان ، ریشه های این رفتار ضدملی را یافت. تعطیل شدن گشت ارشاد، البته به شرط آنکه با اما و اگرهای جدید همراه نباشد، پیام مثبتی از حاکمیت به جامعه بود، اما رفتار دیروز با علی دایی، آثار این پالس مثبت را به شدت کمرنگ کرده است.
حاکمیت باید آگاه باشد که شاید بتوان مغازه های علی دایی را پلمب کرد اما نمی توان خود علی دایی را پلمب کرد و دکان مهر در دل مردم را بست. اگر اندکی تبارشناسی اعتراضات در کار بود، حاکمیت باید متوجه می شد که پلمب مغازه های دایی بر شدت محبوبیتش خواهد افزود و این نتیجه ای نیست که کشور را به آرامش برساند. حالا اگر هم بسیاری از کسبه قصد پیوستن به اعتراضات را نداشتند، بعید نیست با برخورد حاکمیت با دایی به نشانه حمایت از او و نه در حمایت از معاندان، به اعتصابات بپیوندند. این دومین دوره اعتصابات سراسری در چند ماه اخیر است و حاکمیت با این تصور که در دوره نخست برخورد قهری کافی نداشته این بار دست پیش را گرفته تا پس نیافتد. اما اینکه این دست پیش چقدر قدرت دارد، محل پرسش است.