اشراق خونین  در سپهر ایران زمین
اشراق خونین  در سپهر ایران زمین
ظهور دانشمندان سترگ و نوابغ بزرگ علمی همچون فارابی، ابن سینا، ابوالبركات بغدادی، فخرالدین رازی، شیخ اشراق، خواجه نصیر طوسی، شیخ بهایی، میرداماد، ملاصدرای شیرازی و ده ها فیلسوف بلند پایه دیگر، موجب گردید تا در مدت كوتاهی، چندین نظام فلسفی منسجم و نضج یافته در حوزه‌های علوم دینی، سامان یابد كه نسبت به فلسفه‌های قدیم و جدید غرب در بسیاری از جهات برتری‌های زیادی داشته و دارد، هر چند نمی‌توان و نباید تلاش های وسیع فلاسفه بزرگ غرب را در حوزه‌های گوناگون معرفتی، سیاسی و اجتماعی نادیده گرفت.

نظام فلسفی مشاء كه بیشتر بازتاب اندیشه‌های فلسفی ارسطو بود در همان قرون اولیه توسط دانشمند نام آور و پرآوازه اسلامی «ابن سینا» پایه گذاری شد و سپس توسط پیروان دیگر حكمت مشاء روزبه روز فربه‌تر گردید.
چندی بعد دانشمندان بزرگ دیگری همچون ابوحامد غزالی، ابوالبركات بغدادی و فخر رازی ظهور كردند و فلسفه مشاء را مورد نقادیهای جدی و موشكافانه خود قرار دادند در این ارتباط سهم حكیم فرید شیخ شهاب الدین سهروردی از همه بیشتر است. این فیلسوف جوان كه برخی او را «لب الفلاسفه» لقب داده‌اند، توانست در زمان كوتاهی، ضمن بررسی انتقادی نظام فلسفی مشاء و تحت تاثیر افكار افلاطون، نو افلاطونیان، و نیز حكمای ایران باستان پایه‌های نظام فلسفی دیگری را در برابر «فلسف مشاء»‌ بنام «حكمت اشراق» بنیان نهد و آنگاه به تحكیم این بنای رفیع همت گمارد.
این فیلسوف جوان، بدین شكل، تقابل دو هزار ساله فلسفه افلاطون و ارسطو را كه در یونان قدیم در جریان بود، به گونه‌ای دیگر وارد حوزه فلسفه اسلامی كرد.
شهاب‌الدین یحیی‌بن حبش‌بن امیرابوالفتوح سهروردی معروف به سهروردی كه لقب شیخ اشراق دارد در روستایی نزدیك زنجان به نام سهرورد دیده به جهان گشود. تاریخ تولدش محقق نیست اما زندگی‌نامه نویس بسیار سرشناس او، شهرزوری می‌گوید: وی در ۵۴۵ ه.ق یا ۵۵۰ ه.ق زاده شد، حال آنكه سیدحسین نصر محقق سهروردی شناس تاریخ ۵۴۹ را ذكر كرده است. سهروردی در عنفوان جوانی به مراغه رفت و آنجا در محضر مجدالدین جیلی تحصیل حكمت كرد و آنگاه به اصفهان سفر كرد و فلسفه را نزد ظهیرالدین قاری آموخت و به مطالعه بصائر عمربن صلان الصاوی مبادرت كرد. برای دیدار با مشایخ صوفی به سرزمین‌های اسلامی سفر می‌كرد و در ضمن خود را به زهد و ریاضت مشغول می‌داشت و اوقات زیادی را در اعتكاف می‌گذراند. می‌گوید مصاحبی را جستجو می‌كردم كه بصیرت معنوی‌اش همطراز من باشد اما موفق به یافتن چنین كسی نشدم. طی گذار از آسیای صغیر و سوریه، سهروردی در یكی از سفرهایش از دمشق به حلب، با ملك ظاهر، پسر صلاح‌الدین ایوبی مشهور، دیدار كرد.
یعقوب‌بن عبدالله قموی تاریخی این سفر به سوریه را ۵۷۹ ه.ق ذكر كرده است. شهر زوری، معاصر و زندگی نامه‌نویس سهروردی می‌نویسد: ملك شیخ را دوست می‌داشت و او ملك را. علمای سوریه گرد شیخ در آمدند و سخنانش را شنیدند. او در ضمن مباحثی اندیشه‌های حكما و درستی آن اندیشه‌ها را روشن و نظر مخالفان حكما را تضعیف كرد. معلوم نیست كه آیا سهروردی شماری از طلبه علم را تربیت كرد یا نه اما می‌دانیم كه وی حلقه‌ای از دوستان و مصاحبان نزدیك داشته كه بنا به خواهش آنان كتاب حكمه الاشراق را تالیف كرد. در اواخر این كتاب سهروردی از یاران خود به عنوان اخوان یاد می‌كند و از آنان می‌خواهد كه كتاب را از دسترس دشمنان حكمت دور بدارند. این نیز اشاره دارد به وجود گروهی از دوستان یا پیروانی كه او را شخصاً می‌شناخته‌اند.
شاید دوستان سهروردی بنا به دلایل سیاسی نوشتن شرح حال او را دشوار می‌دیدند. شهروزی تنها كسی است كه از سهروردی به شیوه‌ای یاد می‌كند كه می‌رساند شخصاً با او ملاقات كرده است، گرچه این بسیار غیر محتمل است زیرا نه سهروردی نه هیچ زندگی‌نامه نویس دیگری اشاره‌ای به این مطلب ندارد. شاید شهروزی از طریق كسی كه سهروردی را شخصاً می‌شناخته با استاد آشنا شده است. هوش سرشار سهروردی، دانش گسترده و ژرف او و بالاخره روحیه پذیرش او نسبت به دیگر سنن حكمت و نیز گرایش وی به اسرار و عوالم باطنی باعث خصومت شد و فقهای دربار ملك ظاهر را به دشمنی بر ضد وی برانگیخت. یوسف بن تعزی بردی دركتاب النجوم الظاهر، فی ملوك مصر و القاهره از ملاقات خود با سهرودی یاد می‌كند و او را مردی با دانش وسیع و مفخری كوچك توصیف می‌‌كند. در مقایسه با دیگر فیلسوفان اسلامی، مخصوصاً ابن‌سینا، سهروردی خود را همطراز آنان قرار می‌دهد و می‌گوید: در علوم یونان اگر برتر نباشم با آنان برابرم، اما از لحاظ ذوق برترم. چون او مبلغ نوعی حكمت بود كه با آراء فقهای متدین سازگار نبود. سرانجام آنان از ملك ظاهر خواستند تا سهرودی را به اتهام داشتن اعتقاد به اندیشه‌های ضددینی به هلاكت برساند. وقتی ملك ظاهر امتناع كرد، فقها عریضه‌ای امضا كردند و پیش صلاح الدین فرستادند و او به پسرش دستور داد سهروردی را به قتل برساند. ملك ظاهر از سر بی‌میلی فرمان پدر را به اجرا در آورد و سهروردی به سال ۵۸۷ ه.ق ۱۲۰۸ م كشته شد.
نظام فلسفی سهروردی بیشتر بر اشراق ، مكاشفه، تصفیه نفیس و اصول كشفی ذوقی بنا شده است، سیر و سلوك و شهودات درونی از مهمترین عناصر نظام فلسفی وی به شمار می‌رود.
از شیخ اشراق كتب، مقالات، رساله‌ها، ترجمه‌ها و تحریرها و شروح فراوانی به عربی و فارسی بر جای مانده است كه مهمترین آنها كتاب‌های حكمه الاشراق، مطارحات، مقاومات و تلویحات و رساله‌ها هبا كل النور است اما در این میان «حكمه الاشراق» مانند نگینین در میان اثار شیخ اشراق می‌درخشد و شروح مهمی نیز بر آن نگاشته شده و صدرالمتألهین شیرازی، بنیانگذار «حكمت متعالیه» نیز با تعلیقه‌های ارزشمند خود بر ارزش و عظمت آن افزوده است. مجموع آثار شیخ را می‌توانید در مجموعه‌ای بنام «مصنعات شیخ اشراق» بیابید.

  • نویسنده : ملیحه منوری _ سردبیر