سرویس اجتماعی
با توجه به ارزش اکولوژیک و زیست گونههای در معرض انقراض در منطقه، نقش آن در معیشت جوامع محلی، جذب گردشگر و لزوم پیشگیری از تبدیل شدن آن به یک کانون گرد و غبار، دریاچه ارومیه برای احیا نیازمند نگاه ویژهای است و یک کارشناس حوزه آب ضمن اشاره به لزوم احیای این اکوسیستم مهم ابراز امیدواری میکند که دولت برای جانبخشی دوباره به «شوردریا» عزم خود را جزم کند.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تداوم احیای دریای دریاچه ارومیه در دستور کار قرار گرفت و جلسه کارگروه نجات دریاچه ارومیه شنبه (۲۵ مهرماه ۱۴۰۰) به ریاست محمد مخبر – معاون اول رئیس جمهوری – برگزار شد. مخبر در این جلسه ضمن تاکید بر اینکه احیای دریاچه ارومیه علاوه بر موضوع محیط زیست به سلامت و معیشت مردم و اعتبار و حیثیت نظام جمهوری اسلامی ایران مرتبط دانست و گفت: اثرات مخرب زیست محیطی خشک شدن این دریاچه می تواند کشور را با آسیبها و مشکلات زیادی مواجه کند.
وی همچنین بر اتمام و تکمیل اقدامات و طرحهای نیمه تمام و سخت افزاری احیای دریاچه ارومیه از جمله طرحهای انتقال آب از حوضه های آبریز و اقدامات محقق کننده تثبیت دریاچه ارومیه تا پایان سال گذشته تاکید و دستگاههای اجرایی را نسبت به انجام کامل تعهدات خود در خصوص احیای دریاچه ارومیه مکلف کرد.
رئیس جمهوری ۲۹ مهر ۱۴۰۰ نیز با نمایندگان استانهای آذربایجان شرقی و غربی در مجلس دیدار کرد و در پاسخ به دغدغه نمایندگان آذربایجان غربی درباره وضعیت دریاچه ارومیه و آثار و تبعات زیست محیطی ناشی از خشکسالی و کمبود آب در منطقه گفت: ستاد احیای دریاچه ارومیه بهزودی با شکل جدید فعال خواهد شد تا با کمک نمایندگان، مدیران استان و دغدغه مندان کار را دنبال و اقدامات لازم را انجام دهد.
در سال جاری نیز موضوع احیای دریاچه ارومیه مطرح بوده است بهگونهای که جلسه هماهنگی و بررسی اجرای طرح های اولویتدار استان آذربایجان غربی ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ به ریاست محمد مخبر – معاون اول رییس جمهوری – برگزار و در این جلسه با اشاره به مطالبات و تاکیدات رئیس جمهور درخصوص احیای دریاچه ارومیه مقرر شد تا طرحهای مرتبط با احیای این دریاچه هرچه سریعتر عملیاتی شود.
رئیس جمهوری ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ در دیدار با نخبگان، اقشار مردم و خانواده شهدای آذربایجان غربی، با اشاره به اینکه مسئله خاص استان مسئله دریاچه ارومیه است ، تصریح کرد: موضوع دریاچه ارومیه فقط مختص ارومیه نیست بلکه این دریاچه یک اکوسیستم تاثیر گذار ، مهم و حیاتی برای منطقه و کشور است. برای دریاچه ارومیه گامهای برداشته شده اما به سرانجام نرسیده که تلاش میکنیم این گامها به سرانجام برسد.
وی همچنین در مسیر سفر از ارومیه به مهاباد در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ بهصورت هوایی از روند احیای دریاچه ارومیه و اقدامات انجام شده بازدید و دستورات لازم را برای تسریع در روند احیای این دریاچه صادر کرد.
سالهاست که موضوع پیشگیری از خشکی و احیای دریاچه ارومیه از مهمترین مسائل و دغدغههای مسوولان قلمداد شده است، بهگونهای که دولتها برنامههای بسیاری در خصوص احیای این دریاچه پایهریزی کردهاند و بودجههای کلانی را نیز به این موضوع اختصاص دادهاند ولی آنچه در عمل میبینیم اینکه هیچکدام از این برنامهها و بودجههای کلان فرجامی برای زنده ماندن دریاچه ملی کشور به دنبال نداشته است. یکی از این اقدامات نیز ایجاد ستاد احیای دریاچه ارومیه بود که شاید همان اوایل تشکیل آن تاثیراتی بر احیای دریاچه ارومیه داشته ولی پس از مدتی، این ستاد نه تنها کمکی به رفع خشکی دریاچه نکرد بلکه طی سالها شاهد خشکی بیشتر آن بودیم.
دولت سیزدهم نیز مانند سایر دولتها اعلام کرده که برای حل بحران دریاچه ارومیه اقدامات مناسبی انجام خواهد داد. اما برخی از کارشناسان محیطزیست معتقدند که با چنین روندی، اقدامات و برنامههای این دولت نیز مانند قبلیها بینتیجه خواهد ماند.
تغییر اولویتها برای احیای دریاچه ارومیه
محمد درویش- فعال محیطزیست- ضمن ابراز امیدواری به احیای دوباره این دریاچه، درباره علل خشک شدن آن گفت: «در واقع مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه نه تنها نتوانستند میزان مصرف آب را در بخشهای کشاورزی کاهش دهند، بلکه مصرف آب و وسعت اراضی زیر کشت نیز افزایش پیدا کرد.
در نتیجه با بحران کنونی مواجه هستیم. گواه این اظهارات نیز شهادت آقای دکتر تجریشی، دبیر ستاد دریاچه ارومیه و معاون انسانی سازمان حفاظت محیطزیستی است که گفته ۳ هزار هکتار بر وسعت اراضی کشاورزی اضافه شد، بهگونهای که نتوانستند از استقرار کارخانهای جلوگیری کنند که وظیفهاش فرآوری چغندرقند با مصرف زیاد آب بود.
فعال محیطزیست ادامه داد: «بهرغم اینکه میدانستند مهمترین دلیل خشکی و بحران دریاچه ارومیه، افزایش وسعت اراضی کشاورزی از ۳۲۰ هزار هکتار به ۶۸۰ هزار هکتار است، اما جلوی این رویه را نگرفتند که متاسفانه اکنون وسعت این اراضی از ۷۰۰ هزار هکتار نیز عبور کرده و همچنین تعداد چاهها از ۷ هزار حلقه به حدود ۹۰ هزار حلقه افزایش یافته است.»
درویش درخصوص اقدامات لازم و فوری برای احیای دریاچه ارومیه بیان کرد: «باید پس از حقآبه شرب مردم، حقآبه دریاچه را مقدم بر کشاورزی و صنعت اختصاص دهند. حقآبه دریاچه ارومیه ۱/۳ میلیارد مترمکعب در سال است و کل آب قابل استفاده در حوضه آبریز دریاچه ارومیه حدود ۷ میلیارد مترمکعب است.
به این معنا که ما باید برای بخش شرب و کشاورزی و صنعت حدود ۴ میلیارد مترمکعب آب در نظر بگیریم و بقیه آب را در اختیار بخش محیطزیست و دریاچه ارومیه قرار دهیم. درصورتی که متاسفانه اکنون بیش از ۹۰ درصد آب در این حوضه، صرف شرب، کشاورزی و صنعت میشود و تا زمانی که این اولویتها جا به جا نشوند، نمیتوانیم به حل این بحران و احیای دریاچه ارومیه امیدوار باشیم.»
وی در واکنش به اظهارات برخی از صاحبنظران که معتقدند احیای دریاچه ارومیه امکانپذیر نیست، گفت: «وقتی حوضهای ۷ میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال دارد و حقآبه دریاچه آن نیز ۱/۳ میلیارد مترمکعب است، متعجبم که چگونه این صاحبنظران چنین حرفی میزنند؟ بنابراین برخلاف برخی گمانها و نظرات، احیای دریاچه ارومیه با حدود ۴۰ درصد از منابع آب قابل استحصال این حوضه امکانپذیر است.»
نفوذ مافیای آب به ستاد احیای دریاچه ارومیه
در همین خصوص محمدرضا محبوبفر، پژوهشگر و کارشناس حوزه بحرانهای محیطی نیز ضمن بیان اینکه اثرات خشکی دریاچه ارومیه بر شمال غربی کشور بسیار مخرب است، درباره دلایل خشکی این دریاچه بیان کرد: «مهمترین و عمدهترین علتی که دریاچه ارومیه را به وضعیت فعلی رسانده، بهرهبرداری نادرست از منابع آبی در حوضه آبریز این دریاچه است.
همین مساله به چالشهای خشکی و احیای دریاچه ارومیه منجر شده است. همچنین همزمان با افزایش جمعیت در حوضه آبریز این دریاچه، نیاز و مصرف آب شرب، محصولات کشاورزی و اشتغال افزایش مییابد که تبعاتاش افزایش برداشت بیرویه آب از منابع آب زیرزمینی و همچنین منابع آب سطحی است که سرچشمه دریاچه
ارومیه هستند.»
کارشناس حوزه بحرانهای محیطی تاکید کرد: «نتیجه این فرآیند نیز نوعی بیآبی و خشکسالی است که تاکید میکنم این خشکسالی در منطقه دریاچه ارومیه و استانهای مرتبط با آن، خشکسالی انسانمحور بوده که متاسفانه از آن با عنوان خشکسالی طبیعی یاد میکنند.»محبوبفر با بیان اینکه میتوانستند این برداشتهای بیرویه را کنترل و مدیریت کنند، افزود: «متاسفانه در دستگاههای اجرایی استانها شاهد تفکرات سازهای هستیم. به این معنا که این دستگاهها به پایتخت، وزارت نیرو و سایر سازمانهای مرتبط برای برداشتهای بیرویه آب در جهت کارهایی مانند سدسازی و… فشار میآورند.
از طرف دیگر نیز به دلیل آب و هوای مناسب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، شاهد کشاورزی افسارگسیختهای هستیم که مصرف آب را در این منطقه به شدت بالا برده است؛ به گونهای که حتی در دولت قبلی نیز دیدیم ستاد احیای دریاچه ارومیه به بهانه احیای این دریاچه، حقآبه آن را دریافت کرد و آب را به صورت انتقال آب بین حوضهای به سایر استانهای همجوار با آذربایجان غربی منتقل کرد. کشاورزی در حوضه این دریاچه به صورتی است که نه تنها زمینهای بیشتری زیر کشت میرود، بلکه متاسفانه محصولات کشاورزی کشت شده در این مناطق، محصولات کشاورزی آببر است. بنابراین در این منطقه هیچگونه صرفهجویی در مصرف آب وجود ندارد.»
وی گفت: «در اوایل تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، وضعیت دریاچه کمی بهتر شده بود ولی نمیدانم چه اتفاقی افتاد که با به انحراف کشیدن کارهای خوب گذشته، عملکرد این ستاد را زیر سوال بردند. اکنون به نقطهای رسیدهایم که ستاد احیای دریاچه ارومیه به جای احیای این دریاچه، نزدیک به ۹۵ درصد دریاچه را نیز خشکانده است. از جمله دلایل این موضوع میتوان به عدم مدیریت و نظارت متخصصان محیطزیستی بر عملکرد و برنامههای این ستاد اشاره کرد.»
پژوهشگر بحرانهای محیطی اظهار کرد: «با توجه به اینکه اقدامات اخیر باعث احیای دریاچه ارومیه نشد و همچنین علیرغم اینکه اعلام میکنند دریاچه ارومیه قابل احیا است، احیای این دریاچه با چنین ستادی بعید است. در واقع پیشبینی میکنم که در نهایت ۵ درصد باقی مانده از این دریاچه تا مهر و یا آبان سال جاری به طور کلی از نقشه جغرافیا محو شود.»
محبوبفر در پاسخ به این سوال که «چگونه میتوان دریاچه بیجان ارومیه را حفظ و احیا کرد» گفت:«دریاچه ارومیه نیازی به تبلیغات، شوآف، حرف، بودجه و… ندارد. تا امروز برای احیای این دریاچه به مقدار کافی بودجه اختصاص دادهاند منتهی مشکل اصلی تفکرات سازهای موجود در ستاد احیای دریاچه ارومیه و کارگروههای تشکیل شده در استانهای شمال غربی کشور است.
تا زمانی که این تفکرات وجود داشته باشند و همچنین تا زمانی که دولت در چنین ستادها و کمیتههایی نفوذ میکند، حرف از احیای محیطزیست و منابع آبی کشور یک شوخی است و حرفهای مسوولان نیز چیزی جز وعدههایی توخالی نیست. بنابراین برای احیای دریاچه ارومیه باید در این ستاد خانهتکانی اساسی کرد تا ملی شود؛ یعنی به جای اینکه به دنبال اعتبارات مالی باشیم، به دنبال استفاده از کارشناسان و متخصصان غیروابسته به دولت در این ستاد باشیم.»
وی در پایان تاکید کرد: «معتقدم که نه تنها دریاچه ارومیه بلکه تمامی مسائل محیطزیستی و منابع آبی کشور باید به دست افراد کاربلد، غیرسیاسی و غیرجناحی حل و فصل شود و نمایندگان واقعی مردم در هر استانی به چنین مسائلی ورود کنند تا بتوانیم بحرانهای محیطزیستی را مثل همین بحران دریاچه ارومیه رفع کنیم. ضمن اینکه با چنین روندی، عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولت جدید نیز دست کمی از دولتهای قبلی نخواهد داشت.»
بحرانهای جدی با خشکی دریاچه ارومیه
همچنین قاسم اسکندریان کارشناس ارشد جغرافیا نیز مانند محبوبفر یکی از دلایل خشکی دریاچه ارومیه را افزایش جمعیت در این منطقه میداند. این فعال محیطزیست گفت: «از دلایل خشکی دریاچه ارومیه میتوان به گرم شدن کره زمین، کاهش بارشها در حوضه دریاچه ارومیه در سالهای اخیر، کاهش آب ورودی به دریاچه ناشی از حفر بیحساب و کتاب چاههای عمیق در این حوضه، تغییر الگوهای کشت به سمت کشت محصولات با نیاز آبی بیشتر در مناطق اطراف دریاچه و استفاده از آب ورودی برای مصارف شهری، روستایی و صنعتی به دنبال افزایش جمعیت اشاره کرد.»
وی افزود: «از طرفی دیگر میتوان به برخی از اقدامات کارشناسی نشده مثل ایجاد بزرگراهی در میانه دریاچه ارومیه نیز اشاره کرد که هم به لحاظ زیستمحیطی و جغرافیایی درست نبود و هم تقسیم این دریاچه به ۲ بخش، به خشک شدن آن سرعت بخشید.»اسکندریان درباره اقدامات لازم برای احیای دریاچه ارومیه اظهار کرد: «یکی از این اقدامات بررسی و توجه به موضوع سدسازی در این منطقه است. تاکنون در حوضه دریاچه ارومیه حدود ۷۵ سد احداث شده، حدود ۱۰ سد در حال احداث و حدود ۴۰ سد در دست مطالعه و ساخت است.
این اعداد عجیب و بزرگ به خشک شدن بیشتر این دریاچه کمک میکنند. بنابراین جلوگیری و خودداری از احداث سدهای جدید، کشت محصولات با نیاز آبی کمتر و بازگرداندن الگوی کشت به الگوی سابق آن و همچنین مدیریت آبخیزداری میتواند برای احیای دریاچه ارومیه مفید واقع شود. توجه کنید که این راهکارها برای حفظ حوضه دریاچه ارومیه همگی نیازمند برنامهریزی در سطح ملی، اجماع عمومی و همچنین بودجه کافی است.»
کارشناس ارشد جغرافیا تاکید کرد: «حفظ این منطقه سرسبز و زیبا حتی از لحاظ نقطه نظرات سیاسی و استراتژیک نیز بسیار حائز اهمیت است، چراکه در صورت خشک شدن این دریاچه، شهرهای بزرگ اطراف این منطقه با بحرانهای جدی زیستمحیطی، خشکسالی، ریزگردها و حتی طوفانهای نمکی مواجه خواهند شد. بنابراین باید با احتیاط و وسواس بیشتری به احیا و حفظ این
دریاچه پرداخت.»