اصلاح فرهنگ با ابزار غیرفرهنگی
اصلاح فرهنگ با ابزار غیرفرهنگی
طی دو روز گذشته، اخراج غیرمحترمانه چند استاد دانشگاه صنعتی شریف و جایگزینی آنان با افرادی که اگر در حوزه‌های دیگر مانند رسانه بمانند و خدمت کنند، چه‌بسا موثرتر باشند، موجبات نقد و اعتراض و حیرت و نومیدی شد.

سرویس سیاسی جمله- طی دو روز گذشته، اخراج غیرمحترمانه چند استاد دانشگاه صنعتی شریف و جایگزینی آنان با افرادی که اگر در حوزه‌های دیگر مانند رسانه بمانند و خدمت کنند، چه‌بسا موثرتر باشند، موجبات نقد و اعتراض و حیرت و نومیدی شد و پای بحث و تبادل‌نظر در این خصوص را به فضای مجازی باز کرد و برخی با واژه «خالص‌سازی» و برخی نیز با عناوینی چون «تسویه حساب سیاسی» از آن یاد کردند و برخی نیز این اقدام وزارت علوم را اقدامی تحریک‌آمیز و آگاهانه برای آغاز موج جدید فرار مغزها توصیف کردند.
روز گذشته وزارت کشور در اقدامی عجیب طی صدور بیانیه‌ای ضمن دفاع قاطعانه از این اقدام وزارت علوم، تلاش کرد با اعمال نگاه غیرمربوط به فرهنگ، این اقدام را توجیه و از عاملان آن قدردانی کند. در پیوند با بیانیه وزات کشور چند نکته را لازم به یادآوری می‌دانیم:
نکته اول این‌که بهتر بود وزارت علوم، تحقیقات و فن‌آوری دلیل این اقدام خود را شخصاً در بیانیه‌ای اعلام می‌کرد آن هم نه به بیان و زبان روزنامه کیهان بلکه به بیانی که اهل فکر و فرهنگ را قانع و آنان را مجاب کند. سکوت وزارت علوم به همراه شایعه‌ای که طرح شد مبنی بر این‌که این اخراج‌ها از سوی برخی شوراها مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد، موجبات نگرانی بیشتر افکار عمومی را فراهم کرد.
نکته بعدی همزمانی افرادی که اخراج شدند با افرادی است که گرایش تَنگ و تُند سیاسی دارند و ضمناً فاقد تجربه‌های علمی هستند و هدایت این افراد به دانشگاهی چون صنعتی شریف که از نظر تراز علمی، در شمار چند دانشگاه برتر کشور و جهان است به شائبه‌ها دامن زد و با توجه به نزدیک شدن اول مهر و بازگشایی دانشگاه، بیم آن می‌رود که تعمّدی باشد تا فضا را دوقطبی و رادیکالیزه کند که به نفع کسی نیست. وزارت کشور در بیانیه خود ورود نیروهای موردنظر را مصداق جوانگرایی و جذب نخبگان توصیف کرد اما به این سوال پاسخ نمی‌دهد که معرفی افرادی چون «حجت‌الله عبدالملکی» برای کابینه دولت سیزدهم نیز با همین رویکرد انجام شد، فردی که باور داشت با یک میلیون تومان می‌تواند ایجاد شغل کند اما در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به‌گونه‌ای عمل کرد که دولت ترجیح داد وی را با یک استعفا، از این مقام عزل کند تا بیش از این به اعتبار و حیثیتش لطمه وارد نشود. کسی با جوانگرایی و جذب نخبگان در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و فرهنگی مخالفتی ندارد اما اهلیّت این افراد برای حضور در دانشگاهی چون شریف باید با نگاه علمی احراز شود نه به دلیل همسویی سیاسی و جریانی.
نکته سوم این‌که افرادی که به‌عنوان استاد جدید به این مرکز فاخر علمی معرفی شدند، در حوزه‌هایی که حضور داشتند موفق بودند و کسی منکر توانایی آنان در آن حوزه رسانه و تبلیغات نیست اما این موفقیت نمی‌تواند توجیه‌گر حضور آنان در دانشگاه صنعتی شهید شریف واقفی باشد ضمن این‌که جفای به خود این افراد است که آنان را به‌صورت دستوری و از سرِ لج با دانشجویان، به مسیری هدایت کنیم که ممکن است نه به صلاح شخص آنان باشد نه به صلاح مُلک و مملکت و جایگاه رفیع دانشگاه صنعتی شریف.
نکته مهم بعدی این است که چرا برای یک موضوعی که ماهیت علمی و فرهنگی دارد، وزارت کشور باید بیانیه بدهد؟ مگر موضوع امنیتی است یا وزارت کشور دولت سیزدهم تلاش دارد علناً بگوید نگاه امنیتی به دانشگاه و فرهنگ دارد و اگر چنین است چه نتیجه‌ای خواهد گرفت و آیا فکر می‌کند جامعه علمی و دانشگاهی با چنین بیانیه‌ای از مطالبات خود کوتاه می‌آیند ؟
نکته بعدی این است که دانشگاه، مدرسه، خیابان و بازار محل تبلور و عینیت آن رویکرد و برداشتی از فرهنگ است که در متن و بطن جامعه جریان دارد و این‌که برخی تصور می‌کنند اگر بتوانند کلاس درس مدرسه و دانشگاه را مدیریت کنند، قادر هستند سبک زندگی و نظام اندیشگی خود را به همه جامعه تزریق کنند، خطاست.
حقیقت این است که جامعه برخی الگوهای رسمی سبک زندگی و حکمرانی را بر نمی‌تابد و پُر نمی‌پذیرد و به آن اعتراض دارد و خردمندانه این است که دولت‌مردان و حکمرانان، از «خودبرحق‌پنداری» فاصله بگیرند و با نمایندگان دانشجویان، فرهنگیان و اهل فرهنگ گفت‌وگو کنند تا ضمن نزدیک کردن برداشت‌های خود، به یک فهم مشترک از فرهنگ و سبک زندگی برسند. تکرار زورمندانه برداشت‌های رسمی از فرهنگ و سبک زندگی و شیوه حکمرانی و تلاش برای القای آن به جامعه با هر شیوه‌ای، به همان نتیجه‌ای منجر خواهد شد که طی چهار دهه اخیر شد.
به‌خاطر داریم که نظیر همین برخوردها، حذف‌ها، اخراج استادان سابق و جایگزینی آنان با استادان انقلابی در اوائل دهه ۶۰ تقریباً در همه دانشگاه‌های کشور در قالب طرح انقلاب فرهنگی انجام شد اما دو تا سه دهه بعد، نتیجه آن در جامعه دیده شد و اگر این شیوه موثر بود امروز ما باید در موقعیت دهه ۶۰ که آمال و آرزوی برخی است، قرار می‌داشتیم.
نکته مهم بعدی این است که برخوردهای نظامی و امنیتی در جای خود هم ارزشمند است و هم لازم و نتیجه‌بخش اما اعمال چنین شیوه‌های غیرفرهنگی در حوزه علم و فرهنگ و در حیاط دانشگاه و مدرسه، خیلی زود به ضد خود عمل می‌کند و جامعه را به نقطه عکس جایی می‌کشاند که مجریان این شیوه‌ها اراده کرده بودند و شکاف بین دولت و مردم بیش از آنچه که امروز است، خواهد شد و آن روز قاطبه نسل فعال جامعه، هیچ تعلّق و تعصّبی به باورهای رسمی نخواهد داشت.