اصولگراها و سیاست هرگز کوتاه نیا
اصولگراها و سیاست هرگز کوتاه نیا

دو روز قبل از کتاب «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه دولت «دونالد ترامپ» رونمایی شد که عنوانش بود «هرگز کوتاه نیا» عنوانی که در بادیِ نظر، حماسی و سرشار از پیروزی می‌آید اما گویا وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در بخش‌هایی از کتاب طاقتش طاق شد و چند صفحه به تبعات مشارکت در ترور […]

دو روز قبل از کتاب «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه دولت «دونالد ترامپ» رونمایی شد که عنوانش بود «هرگز کوتاه نیا» عنوانی که در بادیِ نظر، حماسی و سرشار از پیروزی می‌آید اما گویا وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده در بخش‌هایی از کتاب طاقتش طاق شد و چند صفحه به تبعات مشارکت در ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت و نوشت از آن روز به بعد، زندگی برایش لذتی ندارد و همواره تصور می‌کند در معرض تهدید و ترور توسط خون‌خواهان آن سردارِ پرطرفدار در ایران، منطقه و جهان قرار دارد، به شکلی که خواننده با خود فکر می‌کند گویا نویسنده قصد دارد بگوید کاش کمی کوتاه می‌آمدم و این اشتباه را مرتکب نمی‌شدم و در آن ترور ناجوانمردانه مشارکت نمی‌کردم.
حکایت اصولگرایان امروز کمی شباهت به وضعیت روحی و روانی وزیر امور خارجه آمریکا دارد که در عمل و در سیاست‌ورزی حتی در برابرِ حرف حق مردم شریف و معترض، هرگز کوتاه نمی‌آیند و اشتباهات خود را نمی‌پذیرند اما در عمل هر روز یک شکست را تجربه می‌کنند و با وجود این حاضر نیستند که بپذیرند یکی از اصول سیاست‌ورزیِ هوشمندانه، کوتاه‌آمدن است.
در مناظرات انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ «علی‌اکبر ولایتی» که از سال‌های ۶۰ تا ۷۶ به مدت ۱۶ سال وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بود، در نقدی جدی و جسورانه خطاب به «سعید جلیلی» گفت در دیپلماسی باید چیزی را بدهید و چیزی یا چیزهایی را بگیرید و روش انعطاف‌ناپذیر جلیلی را تقبیح کرد.
«علی‌اکبر ولایتی» در جمع‌بندی سخنان خود در پایان بخش اول مناظره گفته بود: «مطلبی که می‌خواهم بگویم هرچند ممکن است مربوط به سیاست باشد، اما ارتباطش با اقتصاد قطعی است. اول، آشتی با دنیا. اگر با دنیا آشتی نکنیم و به‌ویژه با همسایگان، روابط‌مان را توسعه ندهیم، در آن صورت از ظرفیت‌های منطقه‌ای نیز نمی‌توانیم استفاده کنیم.»
یکی از اصول اصلی سیاست‌ورزیِ اصولگرایان که نه از تاریخ درس می‌گیرند و نه از جغرافیا، همین جمله «هرگز کوتاه نیا» است در شرایطی که نبی مکرم اسلام(ص) با آن قداست و جایگاه خود، وقتی در سال ششم هجرت به سمت مکه آمد و متوجه شد درگیری نظامی با سپاه مکه به رهبری ابوسفیان، ممکن است مخاطرات غیرقابل محاسبه داشته باشد، با دشمن شماره یک خود پیمان صلح حدیبیه را امضا کرد و عقب نشست.
اگر به ماجرای صلح امام حسن(ع) با معاویه ملعون و غیرقابل اعتماد هم بپردازیم، سخن به درازا می‌کشد اما این حقیقتی است که سیاست‌ورزی اصولی دارد که مانند آجرهایی بر روی هم قرار می‌گیرند اما عقلانیت و سنجشِ شرایط و دیدن اولویت‌ها، مانند ملاط لابه‌لای این آجرها قرار می‌گیرد تا در نهایت یک دیوار مستحکم را پی‌ریزی کند.
مرغِ سیاست‌ورزی اصولگراها اما یک پا دارد و آنان در هیچ یک از امور داخلی و روابط بین‌الملل، اهل کوتاه آمدن نیستند و هرگز به مدیران ناکارآمد خود نخواستند استعفا بدهند و بخشی از هزینه‌هایی که از این شیوه حکمرانی، بر اقتصاد و معیشت مردم تحمیل شد، به همین رویکرد این جبهه سیاسی بازمی‌گردد.
روز گذشته یکی از روزنامه‌نگاران اصولگرا در مصاحبه با روزنامه آرمان، صراحتاً گفت به‌عنوان یکی از افرادی که از حاکمیت یک‌دست اصولگراها دفاع می‌کردم اعلام می‌کنم این سیاست شکست خورده است در حالی‌که ما بارها نوشتیم اگر گروه‌های سیاسی با طیف‌های متنوع فکری در مجلس، دولت و حتی قوه قضاییه حضور داشته باشند، هم از گسترش یا پنهان‌ماندن فساد جلوگیری می‌شود و هم طرح سخنان نسنجیده و اظهارنظرهای وحدت‌ستیزانه به حداقل خود می‌رسد اما کارشناسان رسانه‌ای اصولگرا ذوق زده بودند از این‌که موفق شدند سه قوه را با خود همراه کنند و چه وعده‌ها که ندادند.
در بیانی دیگر که به این حوزه مربوط است «حجت‌الاسلام سید احمد علم‌الهدی» در خطبه سیاسی نماز جمعه این هفته مشهد مقدس گفت: «دستگاه‌های برنامه‌ریزی مجلس و دولت دست به انجام عملی می‌زنند تا وضعیت اقتصاد کشور را بهبود ببخشد اما بلافاصله دشمن با ایادی داخلی و خارجی خود بر همان اقدامات دست می‌گذارد و آن را خنثی می‌کند و این وضع از مسائل اقتصادی گرفته تا حتی موضوعات امنیتی وجود دارد. ملت ما هم در برابر این موضوع دو دسته هستند؛ دسته‌ای که از اساس متوجه ماجرا نیستند و به خاطر گرانی‌ها، نظام را مقصر می‌دانند و دسته دوم که از وجود شرایط جنگی در کشور آگاه هستند.»
روایت فرامتنی که می‌توان از این سخن امام جمعه مشهد گرفت این است که مردم نباید در انتظار رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی و حتی برخی مشکلات امنیتی باشند اما ایشان هم درشمار اصولگرایان بزرگی است که طرفدار پر و پا قرص سیاست «هرگز کوتاه نیا» می‌باشد در حالی‌که عقلانیت ایجاب می‌کند اگر دشمن به سطحی از رقابت و مبارزه با ما رسید که همه طرح‌های اقتصادی و معیشتی دولت و مجلس را بی‌اثر می‌کند، چرا نباید با چنین دشمن قدرتمندی نشست و مانند ماجرای صلح حدیبیه، با وی گفت‌وگو و حتی در برخی امور به تعبیر علی‌اکبر ولایتی با دنیا آشتی کرد ؟
اتفاقاتی که در اقتصاد کلان، بورس، کاهش پیوسته ارزش پول ملی و معیشت مردم افتاد گویا حکایت از آن دارد که حاکمیت یکدست اصولگرایان که وعده‌اش را می‌دادند نیز پیشروی ندارد و قرار نیست زخم‌های اقتصاد التیام یابد و لازم است اصولگرایان به افکار عمومی پاسخ بدهند نتیجه سیاستِ «هرگز کوتاه نیا» دقیقاً چیست و مشکلات فزاینده تا کجا می‌خواهد ادامه یابد؟