هومن حکیمی- دبیر گروه فرهنگی/ چه کسی حق دارد؟ «شهاب حسینی» که حضور نداشتن هنرمندان در جشنواره فجر امسال را تایید نمیکند؟ «پیمان معادی» که گفت شرکت نمیکند؟ حدود ۱۵ گروه نمایشی که اعلام کردند از حضور در جشنواره تئاتر فجر منصرف شدهاند؟ هواپیمایی که سقوط کرد؟ بغضی که جامعه را گرفتار خودش کرده؟ […]
هومن حکیمی-
دبیر گروه فرهنگی/
چه کسی حق دارد؟ «شهاب حسینی» که حضور نداشتن هنرمندان در جشنواره فجر امسال را تایید نمیکند؟ «پیمان معادی» که گفت شرکت نمیکند؟ حدود ۱۵ گروه نمایشی که اعلام کردند از حضور در جشنواره تئاتر فجر منصرف شدهاند؟ هواپیمایی که سقوط کرد؟ بغضی که جامعه را گرفتار خودش کرده؟ «نادر طالبزاده» که رو به دوربین زل میزند و فکر میکند خیلی آدم متفاوتیست؟ «زینب ابوطالبی» که چیزی میگوید و بعدش عذرخواهی میکند؟ چه کسی حق دارد؟ نکند آنهایی که انصراف دادهاند یا آنهایی که انصراف را قبول ندارند، بعدا پشیمان بشوند؟ اینجا دقیقا چه خبر است؟
برای منی که عاشق جشنواره سینمایی فجر هستم (صرفنظر از اینکه اغلب وقتها از تعداد زیاد فیلمهای بیکیفتش سرخورده میشوم) و از تماشای یکی دو فیلم خوب در هر جشنواره کیف میکنم و فضای سینمایی و حتی خالهزنکی جشنواره (که از نظرم بیشتر یک دورهمی باحال است) و باز حتی برنامه «هفت»ش، سرحالم میآورد، مواجهه با وضعیت اخیر، سردرگمکننده است.
فضای کلی کشور در این ماههای اخیر فضای مساعدی نیست؛ یعنی «حال خوب کن» نیست و ناراحتکننده و عصبیست. دل و دماغ نداریم برای حتی روزمرگیهامان. چند حادثه و فاجعه پشت سر هم که آخریاش بسیار دردآور بوده، از تحملمان خارج است. در چنین وضعیتی، طبیعیست که هنرمندان و اهالی فرهنگ هم حالشان اصلا خوب نباشد. کدام هنرمندی، واقعا هنرمند است، اگر که حالش شبیه حال مردمش نباشد یا حال آنها را درک نکند؟ پس اینکه تعداد زیادی از بازیگران و کارگردانان و نویسندگان و… سینما و تعداد زیادی از هنرمندان تئاتر، از حضور در جشنواره فجر، انصراف دادهاند، غیرطبیعی نیست.
سوال؛ همه جمع بشویم در یک مهمانی سینمایی و تئاتری؛ وقتی حال خودمان و حال جامعه خوب نیست، که چه بشود؟ بیرون سالن، افسردگی و عصبیت و غم وجود دارد و سالن جشنواره، در این حالت تبدیل میشود به حائلی میان واقعیت و آنچه در این وضعیت، واقعیت نیست.
واقعیت چیست؟ حال نه چندان خوش جامعه. جشنواره چیست؟ یک دورهمی و جشن سالانه که در آن آدمها، شادتر و زیباتر و قابل تحملتر میشوند (یا خودشان را اینطوری نشان میدهند) و کنار هم فیلم و تئاتر میبینند. توی اینگونه جشنها هم موسیقی و رنگ و لبخند و رقابت و… شکل میگیرد. هیجان ایجاد میشود. شور وجود دارد…، و خب اینها الآن از جامعه ما کمی دور شدهاند.
در این میان، کسانی مثل «طالبزاده» و «کوشکی» هم پیدا میشوند که با حرفهای نسنجیده و اهانتآمیز، فضا را از اینی که هست، عصبیتر و غمگینتر میکنند. خب در این وضعیت، واقعیت، عظیمتر و بیپردهتر رخ مینمایاند و ماجرا از مدیریتی منطقی، خارج میشود. دستهبندی شکل میگیرد. چهرههای موثر و پرطرفدار سینما و تئاتر واکنش نشان میدهند. پست اینستاگرام میگذارند. بیانیه میدهند. تهدید میکنند. تهدید میشوند. انصراف میدهند. انصراف را نفی میکنند. فضای فرهنگ و هنر ما، فضای سینما و تئاتر ما دچار دو و چند قطبی میشود. تنش، آفریدهتر میشود. طرفداران این چهرهها، ناراحت و عصبی و سرخورده میشوند. آنها هم موضع میگیرند؛ با ربط و بی ربط. همه چیز به هم ربط پیدا میکند؛ با ربط و بی ربط. سینما به سیاست. فرهنگ به اجتماع. سینما به جنگ. تئاتر به غم. مردم به تردید. جشنواره به آلودگی و آلودگی به تظاهر. جسارت به ترس… .
من اما به اینهایی که انصراف دادهاند، خرده نمیگیرم. اگر واقعا از ته دل و با فکر و احساس واقعیشان این تصمیم را گرفتهاند، دمشان گرم. به بقیه هم پیشنهاد میدهم، به آنها خرده نگیرند. همه چیز را سیاسی جلوه ندهند یا سعی نکنند با سیاست، قاتیشان بکنند.
هنرمندانی، دوست ندارند در جشنواره امسال شریک باشند. دلشان نمیکشد. اگر شرکت کنند یعنی تظاهر کردهاند و به چیزی که به آن معتقدند، پشت پا زدهاند. اینکه خیلی بدتر است از اینکه همه قانع شوند یا زورکی و با دل ناخوش بیایند… .
اما یک نکته مهم را فراموش نکنیم. معتقدم حتی انسانی مثل «کوشکی» هم حق دارد، نظرش را ابراز کند؛ هر قدر اشتباه و هر قدر ناپسند. امثال او اگر بدون ادا و از ته قلب به حرفی که میزنند، معتقدند، دمشان گرم. حرفی را، نظری را، مطرح میکنند اما خب باید پاسخگو هم باشند.
«شهاب حسینی» هم اگر معتقد است که انصراف از جشنواره امسال، کار خوبی نیست، حق دارد و برای نظرش دلیل هم دارد. یعنی اینکه نباید سریع به ادمها برچسب بچسبانیم و منتسبشان کنیم به این یا آن. گرچه از نظر من و خیلیها، بین کسی مثل «شهاب حسینی» و «طالبزاده»، فرسنگها فاصله است… .
هنر هرگز نمیمیرد و متوقف نمیشود؛ هنرمند واقعی هم. انصراف از حضور در جشنواره هم به معنای پایان هنر و هنرمند نیست. جشنواره یک بخش است از یک سال کاری هنری. برای داشتن یک جشنواره پویا و موفق سینمایی یا تئاتری، غیر از داشتن آثار ارزشمند و قوی و هنرمندان و داوران و مدعوین باارزش و موثر و کاربلد، حال خوب و موثر و قوی هم میخواهیم. شهادت سردار «سلیمانی»، فاجعه سقوط هواپیما، سیل سیستان و بلوچستان، دعواهای گروهی سیاسی…، اینها قطعا نمیتوانند و نباید هنر و هنرمند را تعطیل کنند اما حتما میتوانند باعث شوند که جشنواره امسال، آن جشنواره قبلی نباشد؛ با همه ایرادهای فراوان و خوبیهایی که هر دوره داشته است.