امیدآفرینی با چای دبش!
امیدآفرینی با چای دبش!
جامعه ما و قاطبه افکار عمومی، با اخباری مبنی بر رشوه، اختلاس و ویژه‌خواری به‌نوعی خو گرفتند و به تعبیری «سِر» شدند و در مواجهه با چنین اخباری، نه تنها تعجب نمی‌کنند که گویا ناراحت هم نمی‌شوند و واکنشی در برابر آن نشان نمی‌دهند.

سرویس سیاسی جمله – جامعه ما و قاطبه افکار عمومی، با اخباری مبنی بر رشوه، اختلاس و ویژه‌خواری به‌نوعی خو گرفتند و به تعبیری «سِر» شدند و در مواجهه با چنین اخباری، نه تنها تعجب نمی‌کنند که گویا ناراحت هم نمی‌شوند و واکنشی در برابر آن نشان نمی‌دهند و نوعی حالت خنثی در برابر آن دارند و حتی اگر مدتی بگذرد و یکی از این اخبار شوکه‌کننده که در برخی کشورها، می‌تواند چند مقام ارشد حتی وزیر را به استعفا وادار کند، نشنوند بیشتر تعجب می‌کنند.
درخصوص خبر فساد میلیاردی «چای دبش» که دو روز است فضای کشور را در دست خود گرفته است، بسیاری از رسانه‌ها نوشتند و از زمان آغاز آن در دولت قبل و ادامه و استمرار آن در دولت فعلی گفتند و همچنین سخنگوی دستگاه قضا در نشست خبری روز گذشته خود گفت از مدت‌ها قبل در کمین بودند تا موفق شدند کل شبکه را شناسایی و متخلفان را دستگیر کنند و اخباری از بازداشت مدیرعامل چای دبش هم در شبکه‌های خبری آمد و ما قصد نداریم تکرار مکررات کنیم، به اعداد نجومی آن بپردازیم و مشام افکار عمومی را بیشتر بیازاریم.
نکته مورد تأکید این تحلیل، تأثیر این فسادها و ویژه‌خواری‌ها بر امیدسوزی است. همه از تأکیدی که رهبر معظم انقلاب، روسای سه قوه و همه دلسوزان بر امیدآفرینی در جامعه داشته و دارند آگاه هستیم اما امیدآفرینی نیاز به لوازمی دارد تا برای جامعه، باورپذیر باشد.
نمی‌توان اقتصاد و معیشت کشور را رها کرد و مردم را در فشار شدید اقتصادی گذاشت و سفره مردم را هر ماه نسبت به ماه قبل، کوچک‌تر کرد اما در رسانه‌ها تیترهای امیدبخش زد. افکار عمومی واجد شعور و صاحب تحلیل است و حرف‌های ما را در صورتی باور می‌کنند که با تجربیات زیست روزانه‌اش هم‌راستا باشد و متأسفانه اگر مردم این هم‌راستایی و هم‌خوانی را نبینند، سخنان امیدبخش مدیران را جزئی از پروژه فریب ارزیابی می‌کنند و آن را
باور نمی‌کنند.
یکی از چیزهایی که مانند یک بمب بدون دود و صدا، در سکوت امید را از جامعه می‌گیرد و اعتبار دولت را بین مردم، کاهش می‌دهد و موجبات ایجاد فاصله بین مردم و جامعه می‌شود اخبار مربوط به سوءاستفاده‌های اداری، سازمانی و مالی است.
طی چند سال اخیر و در دو دولت فعلی و سابق، بسیار مشاهده کردیم مدیران ارشد اقدام به واگذاری سمت‌ها به آقازاده‌ها و دامادها و برادران خود کردند و هر بار هم ضمن تأیید این اخبار، تلاش کردند آن را توجیه کنند که آخرین نمونه آن توسط شهردار تهران اعلام و جناب زاکانی مدعی شد گماردن فرزند دو وزیر به کرسی‌های مدیریتی در شهرداری نه فامیل‌بازی که به‌خاطر تخصص آنان بوده است.
این قبیل اقدامات تأثیر روانی سوئی بر جامعه دارد و پرهای امید را می‌سوزاند به‌ویژه این‌که در پیگیری‌های قضایی نیز اطلاعات شفاف در اختیار افکار عمومی قرار نمی‌گیرد و پس از چند مدت، در شبکه‌های اجتماعی خبری مبنی بر آزادی یک مختلس و دزد بیت‌المال رسانه‌ای می‌شود و خشم عمومی را بر می‌انگیزاند.
هنوز کسی نمی‌داند «بابک زنجانی» که به اعدام محکوم شد چرا حکمش به اجرا در نیامد و چه رقم از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی وی با کدام مکانیسم به خزانه برگشت و مجموعه اموالش چه میزان بود و چه بر سر دارایی‌های غیرمنقولش درآمد و در کدام مزایده تبدیل به پول شدند و چراهای
بسیاری دیگر.
وضعیت «اکبر طبری» مشابه زنجانی و مبهم است و روشن نیست چه میزان از اموالی که به‌طور نامشروع کسب کرده بود به بیت‌المال برگشت. آنچه که درخصوص چای دبش گفته شد نیز در ناخودآگاه جامعه و در قضاوت اولیه افکار عمومی، به همان سرنوشت دچار می‌شود و برعکس آنچه که برخی مدیران با خود می‌اندیشند و به خود افتخار می‌کنند که متخلف بزرگ هم‌اکنون در زندان است، جامعه با موارد پیش‌گفته «این‌همانی» می‌کند و نتیجه می‌گیرد که «اکبر رحیمی» متهم نخست فساد مالی چای دبش نیز چند صباحی در بخش ویژه زندان اقامت خواهد کرد و پس از آن در سکوت و بی‌خبری، پیگیری ماجرا نیز به حال خود رها می‌شود.
در این میان حال و روز دو جناح فعلی که دولت را در دست دارد و جناح دولت حسن روحانی، خنده‌دار است ازین‌که هر روز تلاش دارند فساد را به گردن هم بیندازند و خود را بی‌گناه نشان دهند. باور بخش اعظمی از افکار عمومی این است که هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا از نظر فساد و شفافیت، مانند هم عمل کردند، یعنی اهل فساد و زد و بند هستند و اهل شفافیت نیستند و هیچ کدام نمی‌توانند دیگری را متهم کنند. فساد چای دبش هم در زمان دولت حسن روحانی آغاز شد و امروز دو سال در دولت ابراهیم رییسی استمرار داشت و در دادگاه افکار عمومی هر دو به یک اندازه مقصر هستند گویا که در ویژه‌خواری از هم سبقت می‌گیرند.آنچه که مانع بزرگ امید در جامعه است همین موارد است و جهادگران تبیین نباید در فعالیت‌های خود این نکات مهم را از نظر دور بدارند.

  • نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی