گروه سیاسی سالها است بسیاری از دلسوزان کشور هشدار میدهند که اوضاع محیط زیست ایران اعم از آب، خاک و هوا، به سطحی از آسیب رسیده است که اگر امروز هم فرایندهای نادرست را اصلاح کنیم، حدود پنج دهه زمان لازم است تا بخش کوچکی از کاستیها جبران شود. این هشدارها همچنین شامل این نکته […]
گروه سیاسی
سالها است بسیاری از دلسوزان کشور هشدار میدهند که اوضاع محیط زیست ایران اعم از آب، خاک و هوا، به سطحی از آسیب رسیده است که اگر امروز هم فرایندهای نادرست را اصلاح کنیم، حدود پنج دهه زمان لازم است تا بخش کوچکی از کاستیها جبران شود. این هشدارها همچنین شامل این نکته است که بخش قابل توجهی از این مشکلات نتیجه تصمیماتی است که سیاستگذاران در مجلس شورای اسلامی و مدیران ارشد اجرایی در هیأت دولت بدون نظرخواهی از متخصصان این حوزه گرفتند، مدیرانی که هرگز بخاطر این اقدامات، مورد سوال جدی توسط افکار عمومی واقع نشدند و شاید یکی از دلایل این بود که افکار عمومی که در غم نان و اقتصاد پریشان باشد، جان و رمقی برای موضوعاتی چون محیط زیست، آلودگی آبهای سطحی و دریاها و خشک شدن سفرههای آب زیرزمینی و ایجاد فرونشست زمین که پایانی دردناک است بر عمر هزاران ساله یک سفره آب زیرزمینی ندارد.
توقع ما بهعنوان رسانهای که همواره نگران زخمهای انسان مدرن بر جسم و جان زمین بوده و هستیم این بود که کاندیداهای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری برای این بخش برنامه ویژه داشته باشند یا اگر زمان و فرصت برای تبیین طرحهای علمی و کارشناسی محدود بود، دستِ کم در یکی از ویژهبرنامههای خود این موضوع را طرح و برای همه مردم و مدیران اعلام هشدار میکردند چون باور داریم که اصلاح فرایندهای غلط در حوزه محیط زیست، تنها تکلیف دولت و مجلس یا قوه قضاییه نیست بلکه همه شهروندان از هر طیفی در این بخش ذینفع هستند و باید به قدر سهم خود بکوشند اما تا امروز و در برنامههای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری دیدیم که هیچکدام طرحی روشن در این زمینه ندادند و ندادن طرح برای موضوعی در این سطح از اهمیت، چیزی جز فقدان دغدغه و به تعبیر عامیانه «بیخیالی» نیست این در حالی است که پیمانه تحمل طبیعت در بسیاری از بخشها پر شده، آبهای سطحی آلوده و ناپدید شدند و حتی سفرههای آب با عمرچند هزارساله، لاغر یا نابود شدند و منابع موجود کفاف نیاز آب شرب در برخی مناطق را هم نمیکند و برهمین اساس بیعملی و فرصتسوزی در خصوص هوا، آب و خاک کشور تبعاتی غیرقابل جبران دارد.
نکته بعدی در خصوص تبلیغات است که بهرغم گسترش رسانههای ارتباطی و شبکههای اجتماعی در ایران همچنان شکل و قالب سنتی خود را حفظ کرده و غالب نامزدها هم در انتخابات ریاستجمهوری، هم در انتخابات شورای شهر و روستا و هم در انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان در چند استان، اقدام به تولید و انتشار وسیع انواع بنر و پوستر در فضای واقعی کردند و به نظر میرسد ده روز کابوس طبیعت، در یک پرده ویژه تکرار میشود و کارمندان زحمتکش شهرداریها نیز تنها کاری که میتوانند انجام دهند اقدام به جمعآوری روزانه آن است، اقدامی که روز بعد و با نصب تعدادی دیگر و بعضاً بیشتر توسط نیروهای بهکارگرفتهشده توسط ستادهای انتخاباتی جبران میشود و این شکنجه سفید و شیک علیه طبیعت تا ۲۶ خرداد استمرار دارد.
برخی گزارشها حکایت از این دارد که نامزدهای انتخابات شوراها در شهرهای کوچک و متوسط، رقمی حدود یکصد تا یکصدو پنجاه میلیون تومان، صرف چاپ پوستر و بنر کردند که ضرب همین رقم در تعداد نامزدهای شورای شهر در سراسر کشور، بهخوبی گویای عمق فاجعه و ماندگاری داغ این شکنجه شیک بر تن تبدار طبیعت است چون تقریباً بخش اعظمی از این اقلام تبلیغاتی در روز پس از ۲۸ خرداد، سوزانده یا دفن میشود و این اقدام مانند این است که ما تعداد قابل توجهی درخت را بسوزانیم و ضمن آلودگی آسمان پاک با دود و همچنین تزریق انواع آلایندهها به خاک و منابع آبی، سرمایه سنگینی را با آن نابود کنیم.
مدیرانی که امروز در تدبیر مشکل «حاشیهنشینی» ماندهاند و نمیدانند با آن چه کنند باید بدانند این مشکل حاصل فقدان نگرش زیستمحیطی و بیتوجهی به منابع آبی در دو سه دهه قبل بوده که موجب تخلیه روستاهای متعددی در استانهای مختلف کشور شده و آنها را به ویرانههایی خالی از سکنه تبدیل کرد و در صورت استمرار این وضعیت، باید در انتظار کوچ روستاییان بیشتری به شهرها و تکثیر حاشیهنشینی و سردرگمی بیشتر باشند چون گسترش حاشیهنشینی خود عامل مهمی برای تولید و تکثیر انواع آسیبهای اجتماعی، توسعه فقر و تولید فقیر است و اگر نامزدهای ریاستجمهوری امروز برای درمان ریشه مشکل، طرحی نداشته باشند، فردا و فرداها نیز برای درمان مشکلات پیچیده اجتماعی ناشی از گسنرش حاشیهنشینی، هرگر نمیتوانند کاری بکنند.
نامزدهای شوراهای شهر در سراسر کشور هم که امروز با تولید و توزیع انواع بنرهای رنگارنگ و پوستر و کاغذ که درحقیقت درختانی زنده بودهاند و در کار تولید اکسیژن و غنای خاک به زیست انسانی کمک میکردهاند ثابت میکنند با هر وسیلهای میخواهند به هدف خود برسند و برایشان رعایت اخلاق در اولویت نیست و چنین افرادی در آینده نیز تعهدی نسبت به موکلان خود نخواهند داشت چون به باور ما کسی که نسبت به مادر اولیه خود -زمین- بیتوجه و بیتعهد باشد، نمیتواند نسبت به شهروندان تعهدی داشته باشد.