سرویس سیاسی جمله – برخی منتقدان مدرنیسم، بر این باور هستند که نیرومحرکه و موتور پیشران تمدن امروز غرب، دو مفهوم است نخست «حرص» و دوم «رسانه» و مبلّغان نظام سلطه نیز از بام تا شام در رسانههای خود با جعل حقایق در حوزههای مختلف و تحریک حرص و ولع جامعه، همه تلاش خود را به کار گرفتند مبادا این ماشین ناموزون از حرکت بایستد.
البته این نوشتار، مجالی برای نقد مدرنیته غربی نیست اما باید فاش بنویسیم دراثر عملکرد رسانههای رسوا، شاهد هستیم انسانیّت به مرگ زودرس دچار شد.
از روز نخست این جنگ در شنبه شوکآور تا امروز که قریب بیست روز سپری شد، شاهد رویکرد عجیب رسانههای غربی بهویژه درخصوص قتل عام غیرنظامیها، زنان و کودکان بودیم.این رسانهها در چند ساعت اولیه پس از طوفان الاقصی، تلاش کردند چهره اسراییل را مظلوم نشان بدهند و پس از تطهیر چهره این رژیم بهزعم خود، جدّ بلیغ کردند تا افکار عمومی را برای حمله کوبنده اسراییل به نواز غزّه آماده کنند.
از زمان آغاز حملات وحشیانه ارتش اسراییل تا امروز که دهها تُن مواد انفجاری بر مردم بیدفاع غزّه ریخت و حدود چهارهزار تن که عمدتاً زنان، کودکان و شهروندان غیرنظامی، غیرمسلح و بیدفاع هستند به شهادت رسیدند، دستور کار این رسانهها تغییر کرد.
رسانههای نظام سلطه در تصاویر خود کمتر از بیمارستانها و منازل مسکونی فلسطینیها که مورد بمباران قرار میگیرند سخن میگویند و آن را تحلیل میکنند و برعکس تلاش دارند نشان بدهند سوزنشان همچنان روی حمله شنبه ۷ اکتبر گیر کرده است و به آن حملات میپردازند و سعی دارند به مخاطب اینگونه القا کنند که اسراییل، راهی جز آنچه که تا امروز در این جنگ انجام داده است، ندارد.
این رسانهها همچنین به تعبیر رهبر معظم انقلاب تلاش دارند جای شهید و جلاد را عوض کنند و ذهن مخاطب را به بازی میگیرند و آنان را جادو میکنند مبادا مخاطبان از خود بپرسند اگر اسراییل توسط حماس و جهاد اسلامی مورد حمله واقع شده است، چرا پیرزن ۶۵ ساله و طفل ۳ ساله باید تقاص پس بدهند و درخون بغلتند و آیا این افراد که هر روز و هر ساعت، پرپر میشوند بشر نیستند و حقوقی ندارند یا برابر برخی تقسیمبندیها، چون «موبور» نیستند جانشان ارزشی ندارد ؟
برخی نگرشها از بامداد تمدن نوین غرب و آغاز مدرنیته غربی، اصطلاحی داشتند تحت این عنوان که «the west and the rest» به بیان روشن و شفاف، باور داشتند مردم جهان به دو دسته تقسیم شدند اول غربیها و دوم سایرین و در عمل به گونهای بنای تمدن خود را چیدند که تنها غربیها امکان و حق زندگی در فضایی آرام داشته باشند و بقیه افراد باید در خدمت غربیها باشند و اگر آنان اراده کردند حق و سهمی از زندگی به این افراد بدهند.
اسراییل هم اگرچه در خاور میانه قرار دارد و از نظر جغرافیا، شرقی محسوب میشود اما فرزند نامشروع غرب است و بسیاری از یهودیان ساکن اراضی اشغالی، قرنها در کشورهای غربی سکونت داشتند و از نظر تاریخی غربی هستند.
چهار هزار کشته در طی کمتر از بیست روز آن هم در شرایطی که عموماً غیرنظامی و کودک هستند، عدد بالایی است اما ابداً جایی در برنامههای تحلیل سیاسی رسانههای نظام سلطه برای خود باز نکرد چون این چهارهزار نفر، فلسطینی هستند نه اسراییلی.
قتل این تعداد انسان در هر نقطهای از جهان میتوانست قلب هر انسانی را به درد بیاورد و سیل معترضان و مخالفان جنگ را به خیابان بکشاند اما کارشناسان و تحلیلگران رسانههای غرب، همچنان نسبت به آن بیاعتنا هستند و هنوز در تیتراژ برنامههای خود، تصاویر کشتهشدگان اسراییلی را به نمایش میگذارند مبادا آفتاب حقیقت در برابر چشمان افکار عمومی و مردم این کشورها، نمایان شود.
البته نه عملکرد ارتش اسراییل و نه انعکاس این عملکرد در رسانههای غربی برای ما تازگی ندارد و در نبردهای چند سال اخیر و همچنین در فرایند اشغال که حدود ۸ دهه طول کشید و هنوز هم ادامه دارد، هر دو اینگونه بودند. ارتش اشغالگر همه از غیرنظامیان کودک، زن و پیر را کشت و رسانهها چشم بر حقیقت بستند گویا که فلسطین اقدام به اشغال کشوری به نام اسراییل کرده است.
امروز گسترش رسانههای مجازی و امکان به اشتراک گذاشتن رویدادها و حوادث تلخ این روزهای اراضی اشغالی موجب شد ابتکار عمل از امپراتوری رسانههای غربی گرفته شود و هر حرکت سَبُعانه و هر وحشیگیری در کوتاه زمان در رسانههای مجازی وایرال میشود.جهان ما در دهه ۵۰ و ۶۰ نیست که ارتش اسراییل در داخل اراضی اشغالی دست به هر اقدامی بزند و کسی در همسایگی این کشور حقیقت موضوع را درنیابد و مشکل بزرگی که نظام سلطه امروز با آن مواجه است همین است که همه در سراسر دنیا فهمیدند استانداردهای غرب برای حقوق بشر و کودککشی، تناقضآلود و غیرانسانی است.
- نویسنده : ارسالی از سرویس سیاسی