اول چلچلی!
اول چلچلی!

    ناصر نامدار پرسپولیس چهار فصل متوالی قهرمان لیگ شده و در این چهار فصل همواره بهترین خط دفاعی را داشته است. عنصر اصلی خط دفاع پرسپولیس در این سال‌ها سید جلال حسینی بوده. گاهی پیش آمده که به دلیل مصدومیت بازی‌هایی را از دست داده اما همه اهالی فوتبال معتقدند که شخص سید […]

 

 

ناصر نامدار
پرسپولیس چهار فصل متوالی قهرمان لیگ شده و در این چهار فصل همواره بهترین خط دفاعی را داشته است. عنصر اصلی خط دفاع پرسپولیس در این سال‌ها سید جلال حسینی بوده. گاهی پیش آمده که به دلیل مصدومیت بازی‌هایی را از دست داده اما همه اهالی فوتبال معتقدند که شخص سید جلال باعث بوده باعث استحکام خط دفاعی پرسپولیس در همه این سال‌ها بوده. در چهار سال اخیر خیلی‌ها در کنار سید جلال به عنوان زوج او در قلب دفاع پرسپولیس بازی کرده‌اند. از محمد انصاری و محسن ربیع خواه و کمال کامیابی نیا بگیرید تا شجاع خلیل زاده و محمد حسین کنعانی زادگان. اما همه‌شان اعتراف کرده‌اند ‌که بودن سید در کنار آنها نه تنها باعث پیشرفت‌شان شده بلکه باعث شده با آرامش و راحتی خیال بیشتری بازی کنند و خودشان هم به اعتماد به نفس بیشتری دست پیدا کنند. این اتفاقات در حالی رخ داده که سید جلال ۱۴ بهمن همین امسال ۳۹ سال را تمام کرد و وارد ۴۰ سالگی شد. درخشش این روزهای سید جلال اما یک حسرت بزرگ را برای پرسپولیسی‌ها تداعی می‌کند. حسرت از دست رفتن قهرمانی لیگ پانزدهم در روز آخر فصل. جایی که پرسپولیس در روز پایانی با استقلال خوزستان به امتیاز مشترک ۵۷ رسید اما تفاضل گل استقلال خوزستان سه تا بیشتر از پرسپولیس بود. این در حالی بود که پرسپولیس در آن فصل ۵۰ گل زده بود و با اختلاف دارای بهترین خط حمله لیگ برتر بود اما از آن طرف به خاطر ضعف مفرط در دروازه و به ویژه در خط دفاع ۳ گل دریافت کرده بود. استقلال خوزستان اما فقط با ۳۳ گل زده و ۱۴ گل خورده توانست به لطف تفاضل گل بهتر قهرمان لیگ شود. این همان فصلی بود که در ابتدایش برانکو ایوانکوویچ، سید جلال حسینی را نخواست و البته تاوانش را هم با از دست دادن قهرمانی در روز آخر داد. شاید که نه! قطعا اگر در آن فصل سید جلال فقط در یکی دو بازی در ترکیب پرسپولیس حضور داشت پرسپولیس کمتر گل می خورد و در روز پایانی قهرمان می‌شد. الان هم به گلات قهرمانی رسیده بود و در فصل جاری داشت برای ثبت «دبل هت تریک» قهرمانی می‌جنگید.

سیدجلال؛ ورژن ایرانی زلاتان
اساسا باور کردن این که یک نفر بتواند در این سن و سال در لیگ برتر ایران بازی کند به خودی خود هم دشوار است. اما سیدجلال ماجرا را از این هم باورناپذیرتر کرده است. کاپیتان پرسپولیس این روزها نه تنها کم‌کم استحکامی را که بعد از شکست در فینال آسیا از دست رفته بود به این تیم باز گردانده، بلکه تبدیل به نماد برتری جویی و قدرتنمایی بازیکنان پرسپولیس شده است. شاید چیزی شبیه به آنچه که زلاتان ابراهیموویچ در فصل جاری سری آ برای آث میلان انجام داده است. اما چیزی که باعث شده این روزها نام سیدجلال دوباره بر سر زبان‌ها بیفتد گل‌هایی که است که در دو بازی اخیر برای پرسپولیس زده. دو گل در دو بازی متوالی که ۶ امتیاز را به حساب پرسپولیس ریخت و این تیم را به کورس قهرمانی نیم فصل برگرداند. حالا فارغ از نتایج سایر تیم‌ها پرسپولیس اگر بتواند دو بازی باقی مانده در نیم فصل اول را با برد تمام کند قهرمان نیم فصل خواهد شد! گل‌های سید جلال درست در روزهایی به داد پرسپولیس رسیده که مهاجمان این تیم همچنان کم اثر ظاهر می‌شوند و انتظارات را برآورده نمی‌کنند.

هدیه به روح میناوند و انصاریان
پرسپولیس اخیرا روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته و می‌گذارد. در دو هفته متوالی و فقط طی ۷ روز مهرداد میناوند و علی انصاریان دو پیشکسوت این باشگاه بر اثر ابتلا به کرونا جان باختند و جامعه فوتبال را در سوگ و بهت فرو بردند. بعد از این اتفاق تلخ پرسپولیس ۳ مسابقه برگزار کرد و هر ۳ مسابقه را با برد تمام کرد. در مسابقه اول با گلهای وحید امیری و احمد نوراللهی ماشین سازی تبریز را در تهران شکست داد. در مسابقه دوم در تبریز به مصاف تراکتور رفت و در حالی که مهاجمان و هافبک‌های پرسپولیس موقعیت های زیادی را از دست دادند اما سید جلال از تخصصش در زدن ضربات سر استفاده کرد و یک گل مهم و سه امتیازی برای تیمش زد. بازی با همان یک گل تمام شد و پرسپولیس به یک برد حیاتی رسید. در بازی سوم هم پرسپولیس در تهران مقابل مس رفسنجان قرار گرفت. اتفاقات بازی تبریز در این مسابقه هم تکرار شد و موقعیت‌های متعدد پرسپولیس به گل منجر نشد اما باز هم این سید جلال بود که روی یک کرنر با ضربه‌ سری استادانه دروازه تیم سخت‌کوش رفسنجانی را باز کرد و یک پیروزی دیگر را برای تیمش به ارمغان آورد. او یک بار هم در جریان پیروزی ۳ بر صفر پرسپولیس مقابل شهرخودرو در هفته چهارم لیگ برتر، گل اول تیمش را با ضربه سری دیدنی وارد دروازه حریف کرد تا پرسپولیس استارت گل‌های بعدی را هم بزند. باز هم باورنکردنی است اما مدافع تازه واردِ ۴۰ سالگی شده پرسپولیس با زدن ۳ گل، بهترین گلزن تیمش تا اینجای فصل است. او به عنوان کاپیتان و به نمایندگی از بازیکنان پرسپولیس این گل‌ها و این بردها را به روح مهرداد میناوند و علی انصاریان تقدیم کرد.

متخصص زدن گل‌های حساس
شاید در فوتبال کسی آنچنان از یک مدافع توقع گل زدن نداشته باشد. آمار گل‌های سید جلال در پرسپولیس هم زیاد نیست. او طی ۲۰۵ بازی برای پرسپولیس ۹ گل زده است. اما نکته این است که اغلب گل‌هایی که او زده گلهای مهم و حساسی بوده‌اند. گلهای این فصل او را کنار می‌گذاریم. حالا اگر از هواداران پرسپولیس بپرسید کدام گل سید جلال در خاطرشان مانده قطعا به دو گل و شاید به ۳ گل اشاره کنند. یکی گلی که در لیگ قهرمانان آسیا به الدحیل زد و زمینه ساز کامبک بزرگ و فراموش نشدنی پرسپولیس در این مسابقه شد. گل بعدی گلی است که کمی پیش از آن مسابقه و در بازی برگشت مقابل تیم الجزیره امارات زد. بازی رفت دو تیم در امارات با تساوی بدون گل تمام شده بود. بازی برگشت تا دقیقه ۸۹ با تساوی یک بر یک پیش می رفت که در این دقیقه سید جلال گل دوم را زد و باعث صعود پرسپولیس به مرحله بعد شد. گل سوم هم که شاید اهمیت کمتری داشته باشد گلی است که در دربی تهران زد. پرسپولیس ۳ بر یک از استقلال عقب بود و سید جلال توانست گل دوم پرسپولیس را بزند و با این گل از سنگینی بار شکست کم کند.

حرفه‌ای، متعصب و باانگیزه
بعد از اتفاقی که هفته گذشته در بازی استقلال و نساجی در موقع تعویض وریا غفوری و اعتراض شدید او افتاده همه یاد سید جلال حسینی افتادند. در جریان بازی فصل گذشته پرسپولیس و پیکان سید جلال حسینی در دقیقه ۹۰ به جای علی علیپور به زمین رفت. سید جلال با تمام سرعتش به منطقه ماموریتش رفت و اتفاقا لحظاتی بعد ضربه خطرناک بازیکن حریف را که می رفت وارد دروازه شود، بلاک کرد! فیلم این اتفاق بارها در صفحات اجتماعی بازنشر و دیده شد همه یک بار دیگر به این نتیجه رسیدند که پرسپولیس یک کاپیتان حرفه ‌ای، متعصب و از همه مهم‌تر باانگیزه دارد. الان بازیکنان خیلی جوان و کم سابقه وقتی در ده دقیقه پایانی به زمین فرستاده می شوند با چنان ناز و عشوه‌ای وارد زمین می‌شوند که انگار فاتح جام جهانی بوده‌اند و با این حرکت به آنها بی‌احترامی شده است! اما سید جلال همیشه با ذوش و شوق یک جوان کم سن و سال تمرین می کند و وارد زمین مسابقه می‌شود.