سروده:اوزدمیر آصف با اجرای:مهرداد محمدپور
دیگر همانند گذشته دلتنگت نمی شوم
حتی دیگر گاه به گاه … گـریه هم نمی کنم
در تمــــام جملاتی که نام تـــو در آنها جاری است…
چشمانم پـــر نمی شود
تقــــویم روزهای نیامدنت را هم
دور انـداخته ام !
کمی خسته ام ، کمی شکسته ،
کمی هم…
نبـودنت مرا تیـره کرده است
اینکه چطـور دوباره خوب خواهم شد را
هنـوز یاد نگـرفته ام …
و اگر کسی حالم را بپـرسد؛ تنها می گویم : ” خوبم”
اما … مضـطربم
فراموش کردن تو علی رغم اینکه
میلیون ها بار به حافظه ام سر میزنم،
و نمی توانم چهره ات را به خاطر بیـاورم
مرا می ترساند
دیگر آمدنت را انتظار نمی کشم
حتی دیگر
از خواسته ام برای آمدنت … گذشته ام
اینکه از حال و روزت با خبر باشم ، دیگر برایم مهم نیست
بعضی وقتها که به یادت می افتم
با خـودم می گویم : به من چه ؟
درد من، بـرای من کافی است
آیـا به نبودنت عادت کرده ام ؟
از خیال بودنت … گذشته ام ؟
مضطربم…
اگـر عاشق کسی دیگر شوم…
باور کن
آن روز …
تا عمـر دارم
تــــو را نخواهم بخشـید!