این دفاع  چهارنفره خطی لعنتی!
این دفاع  چهارنفره خطی لعنتی!

  هومن حکیمی- دبیر گروه فرهنگی/ بعضی از فیلم‌ها «کالت» می‌شوند؛ زمانی که تکران می‌شوند چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند اما به مرور به یک نمونه ژانری یا فیلمی مورد اقبال طیف خاصی از علاقه‌مندان سینما قرار می‌گیرند. بعضی از فیلم‌ها هستند که تا همیشه، ضعف‌هایشان -که باعث می‌شود هیچوقت جایگاه بالایی به دست نیاورند- […]

 

هومن حکیمی-
دبیر گروه فرهنگی/

بعضی از فیلم‌ها «کالت» می‌شوند؛ زمانی که تکران می‌شوند چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند اما به مرور به یک نمونه ژانری یا فیلمی مورد اقبال طیف خاصی از علاقه‌مندان سینما قرار می‌گیرند. بعضی از فیلم‌ها هستند که تا همیشه، ضعف‌هایشان -که باعث می‌شود هیچوقت جایگاه بالایی به دست نیاورند- به چشم می‌آید اما نمی‌شود که دوستشان نداشت. یک چیزهایی دارند که شاید حتی ربطی هم به سینما نداشته باشند اما آنها را دوست‌داشتنی می‌کند؛ دوست‌داشتنی ضعیف. قصد دارم به تناوب در این صفحه روزنامه، گاهی درباره این‌جور فیلم‌ها هم بنویسم… .

می شود مثلا طرفدار رئال مادرید بود و علاقه‌ای به بارسلونا نداشت اما نمی‌شود گفت که بارسلونا تیم خوبی نیست همان طور که نمی‌توان «میهمان داریم» را دوست نداشت با این که فیلم خوبی نیست.
«عسگرپور» کارگردان که در «قدمگاه» نشان داده بود به نمادگرایی علاقه زیادی دارد، این جا هم با شدت بیشتری به نمادها پرداخته است؛ در قالب پرداختی که به ویژه در نیمه دوم فیلم به شدت انتزاعی می‌شود، یعنی جایی که روح بچه‌های به شهادت رسیده به خانه برمی‌گردند.
فیلم از خانه قدیمی و فرسوده به مثابه برشی از اجتماع امروز استفاده کرده است برای نشان دادن فضایی که بر بخشی از جامعه مستولی است و با استفاده از دو شخصیت پیرمرد و پیرزن قصه، ایستایی و سکون و انتظاری را به کالبد اثر می بخشد که اتفاقا برآمده از دل اثر است و نه مانند انتظارِ «شیار۱۴۳» تصنعی.
«میهمان داریم» نقدی است بر از دست رفتن غرور بخشی از جامعه با استفاده از شخصیت پسر جانباز خانواده که انگار آرمان‌هایشان نادیده گرفته شده و نه کسی از حال آن ها سراغی می‌گیرد و نه اصلا توجهی به آنها می‌شود و این مسأله با بازی متعادل «بهروز شعیبی» و ارائه تصویری نسبتا جدید از یک جانباز جنگ، بیشتر هم به چشم می‌آید.
نیمه اول فیلم رئال است و ما را -با فضاسازی خوبش- آشنا می‌کند با حال و هوایی که قرار است به آن بپردازد و در نیمه دوم به نوعی با پرداختی سوررئال، حرف‌هایی را که می‌خواهد بیان کند، به تصویر می‌کشد و اتفاقا به نظر من نقطه قوت فیلم به این برمی‌گردد که بدون اینکه در ظاهر، تغییری در بستر رئال فیلم ایجاد کند این فضای انتزاعی را می‌سازد؛ همراه با دیالوگ‌هایی که به خوبی با فضای این بخش اثر همگون است و متفاوت با دیالوگ‌های نیمه اول، که مرا به یاد سریال معروف «گمشدگان» می‌اندازد.
ریتم کند و سکون جاری در فیلم، درجازدن قصه و روایت و ماجرا نداشتن آن، دقیقا براساس فرم و نیازی است که این قصه یک خطی به آن احتیاج داشته است. در مجموع، کارگردان با رویکردی تهاجمی و تیمی هجومی و البته با نیم نگاهی به استفاده از تمهیداتی دفاعی، سعی کرده حرف‌ها و چیزهایی را بگوید و نشان دهد که انگار چند وقتی بود مجال ابرازشان را نداشته، اما به قول استاد «سرهنگ علیفر» که اعتقاد بیمارگونه‌ای به این حرف دارد که «دفاع چهارنفره خطی منافذ قابل عبوری دارد و گاهی باعث گل خوردن یک تیم می‌شود»، فیلم «میهمان داریم» نیز برای تبدیل شدن به بارسلونا راه درازی را در پیش رو دارد! به خصوص با پایان منتخبش که به کل اثر نمی‌چسبد -هرچند دلنشین است- و البته مانیفست حضور یک نجات‌دهنده را برای از بین رفتن مشکلات، یک بار دیگر و به شکلی نسبتا جدید ارائه می‌کند.