روز ۱۴ خرداد و در مراسم سالروز درگذشت سی و سومین سالگرد بنیانگذار انقلاب اسلامی که معمولاً با حضور رهبر انقلاب بهعنوان سخنران اصلی برگزار میشود، اتفاقی افتاد که دیگر برای ما که در خط خبر و رسانه هستیم، به امری تکراری و رویه مرسوم برخی که بهزعم خود «آتشبهاختیار» هستند، تبدیل شد و […]
روز ۱۴ خرداد و در مراسم سالروز درگذشت سی و سومین سالگرد بنیانگذار انقلاب اسلامی که معمولاً با حضور رهبر انقلاب بهعنوان سخنران اصلی برگزار میشود، اتفاقی افتاد که دیگر برای ما که در خط خبر و رسانه هستیم، به امری تکراری و رویه مرسوم برخی که بهزعم خود «آتشبهاختیار» هستند، تبدیل شد و طی آن و در زمانی که «سید حسن خمینی» سخنرانی میکرد با شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» تلاش داشتند سخنان نوه امام خمینی(ره) و تولیت حرم را مختل کنند. شعارها چنان با حرارت و مشتهای گرهکرده از سوی این جماعت داده میشد که گویا تصور میکردند مقابل کاخ سفید ایستادهاند و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه میدهند و نه حرم مطهر واضع نظریه ولایت فقیه در قرن بیستم و همین نهایتِ بیبصیرتی این افراد بود که نمیدانند کجا مشت گره کنند و فریاد برآورند.
این گروه که به نظر چندان خودجوش نبودند و از جایی خط گرفته بودند و با هدف برهم زدن سخنرانی سید حسن خمینی به مراسم آورده شده بودند، بیشتر متشکل از جوانانی بودند که در عالم سیاست و حکومت، خودشان هِر را از بِر تشخیص نمیدهند و نه فقیه و مجتهد که مقلّد بودند که دل ساده خود را اسیر دلبران مشکوک و پیران و بزرگانی را نمایندگی میکردند که در سر، سودای حذف رقیب و خفه کردن مخالف و تکصدا کردن جامعه را دارند.
در علوم سیاسی به این گروهها با چنین نگرش و نوع عمل سیاسی، «اقلیت پرسروصدا» و «گروههای فشار» میگویند که تلاش دارند با نمایش همین هوچیگریها خود را اکثریت جا بزنند.
چنین اتفاقی یکبار در سال ۱۳۸۹ نز تکرار شده بود و آن روز در هنگام سخنرانی سید حسن خمینی شعار میدادند «سید حسن نصرالله؛ نواده روح الله» و به این شکل خواستند به نوه امام خمینی (ره) هشدار دهند که تا روزیکه در همه شئون و سلوک سیاسی خود مانند آنان نباشد، از نظر آنان از نظر سیاسی «مردود و مرتد» است.
البته حضرت آیت الله خامنهای پیش از آغاز سخنان خود علیه این رفتار موضع گرفتند و گفتند: «شنیدم به من خبر دادند که امروز در هنگام سخنرانی جناب حاج حسن آقای خمینی کسانی سر و صدا کردند. با این کار من مخالفم. با این نوع تخریب کردنها و سر و صدا کردنها بنده موافق نیستم، مخالفم. این را بدانند همه. امیدواریم که خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید.»
اگر یک بار دیگر آنچه که در مراسم ۱۴ خرداد گذشت را مرور کنیم به نکات جالب و البته دردناکی میرسیم اول اینکه جمعی که عموماً متشکل از جوانان زن و مرد بودند، با حرارت و به شکلی عصبی، مشتهای خود را خطاب به تولیت حرم امام خمینی گرفتند و شعار «مرگ بر ضدولایت» سر میدادند تنها با این هدف که صدای نوه امام خمینی به گوش حاضران در این مراسم نرسد به عبارت روشن، نیّت خیری در پشت این شعارها نداشتند و تردیدی نیست که به دنبال مطالبه سیاسی خود بودند که تخریب سید حسن خمینی بود.
نکته دوم اینکه زمانی که رهبر معظم انقلاب -همان ولی فقیه مورد نظر شعاردهندگان- پشت تریبون حاضر شدند، تذکری جدی به این افراد دادند اما این افراد از کار خود پشیمان نشدند که اگر پشیمان شده بودند خودشان یا مردان پشت پرده آنان، با صدور بیانیه از رهبر انقلاب عذرخواهی میکردند.
نکته سوم که باید مورد توجه دستگاه قضایی قرار گیرد این است که با توجه به تذکر جدی و صریح رهبر انقلاب و با توجه به اینکه این نوع رفتارها نباید مرسوم شود، لازم است افراد پشت پرده این اقدامات شناسایی شوند.
نکته آخر اینکه با وجود قانون و مجریان قانون، همه ما باید یاد بگیریم اگر اصولگرا هستیم یا اصلاحطلب، اصولگرا و اصلاحطلب مدنی باشیم و هر نوع نقد و انتقادی نسبت به هر کدام از مدیران کشور یا جریانات سیاسی داریم، از محمل قانون و از محور معمول پیگیری کنیم و کسی از ما اجازه ندارد برای حذف رقیب به توهین و تخریب پناه ببرد.
همه فعالان سیاسی و حزبی به خاطر دارند که چنین روشهایی پس از آمدن احمدینژاد و توسط برخی گروههای تند و افراطی اصولگرا در سپهر سیاسی کشور رواج یافت و رفتهرفته نیز مشخص شد عمده افرادی که مروّج و مشوّق چنین شیوههایی بودند از نظر اقتصادی و مدیریتی، سلامت نداشتند و برخی توسط فعالان سیاسی همفکر خود طرد شدند و برخی نیز توسط دستگاه قضایی به اتهامات مالی و فساد، به حبس افتادند و امروز نیز روشن است در پشت چنین تحرکاتی، سیاسیون مشکوک قرار دارند.