این کاره نیستید!
این کاره نیستید!
بیش از دو سال از آغاز به کار دولت اصولگرایان سپری شد و ما هنوز به‌خاطر داریم وعده‌هایی که گفتند و اقداماتی که انجام دادند از خیانت شمردن برجام و اقدام به آتش زدن نمادین آن در «خانه ملت» بدون این‌که صادقانه به ملت گزارش دهند با اتخاذ سیاست ستیز با غرب، چه آواری بر زندگی‌شان خراب کردند.

سرویس سیاسی جمله – بیش از دو سال از آغاز به کار دولت اصولگرایان سپری شد و ما هنوز به‌خاطر داریم وعده‌هایی که گفتند و اقداماتی که انجام دادند از خیانت شمردن برجام و اقدام به آتش زدن نمادین آن در «خانه ملت» بدون این‌که صادقانه به ملت گزارش دهند با اتخاذ سیاست ستیز با غرب، چه آواری بر زندگی‌شان خراب کردند تا توصیه به دستگاه قضا مبنی بر اعلام جرم علیه وزیر امور خارجه دولت پیشین بابت امضای برجام.
اصولگرایان همچنین وعده می‌دادند که زمانی که مَصادر قوه مجریه را در دست بگیرند و بر مُقدّرات ملت در این بخش هم مسلّط شوند، اقتصاد را به برجام گره نمی‌زنند اما طی دوسال اخیر نه برجام را ارتقا دادند و به ورژن جدید و نویی از برجام رسیدند و نه اقتصاد را ترمیم کردند و نه دردهای معیشت مردم را التیام بخشیدند و طی همین دو روز اخیر شاهد دور جدید پرواز مرغ از سفره‌های مردم هستیم در شرایطی که گوشت، ماهی، میوه و بسیاری از اقلام غذایی از دسترس طیف وسیعی از مردم خارج شد و خرید خانه در بسیاری از شهرها و استان‌های دوردست هم برای جوانان، آرزویی دست‌نیافتنی است.
امروز بیش از دو سال است که از تودیع دولت روحانی سپری شده است و دولت مردمی، باید مسئولیت خود را در همه حوزه‌ها پذیرا باشد و مانند ماجرای فساد دبش عمل نکند که تلاش کرد آن را نیز به دولت قبل نسبت بدهد.
یکی از ادعاهای اصولگرایان از سال‌ها قبل این بود که جریان غرب‌گرا از آمریکا، رودَست خورده است و به‌عنوان مدرکی برای مُدعای خود، همواره به «شکست برجام» استناد و آن را نشانه محکمی بر بی‌کفایتی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون معرفی می‌کردند اما پس از زمانی که قوه اجرایی کشور را در دست گرفتند و همچنین مذاکرات را از ۸ آذرماه ۱۴۰۰ کلید زدند تا امروز گامی در مسیر برجام موردنظر خود که عزّتمندانه باشد، پیشروی نداشتند و همواره درجا زدند.
جای تأسف است که امروز نیز «حسین امیرعبداللهیان» به عنوان رییس دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم به جای این‌که مسئولیت این وضعیت را پذیرا باشد، نعل وارونه زد و به برجام حمله کرد درحالی‌که باید به این سوال پاسخ دهد که اگر بهتر از برجام را در آستین دارد، چرا رو نکرده و به تعبیری «بستان بزن».
وزیر امور خارجه دولت سیزدهم گفت: «در مورد برجام از ابتدا اعلام کردیم از خطوط قرمز عبور نخواهیم کرد به دلیل این که خطوط قرمز ما در مقاطعی از طرف مقابل مورد توجه قرار نگرفت در نتیجه تا این لحظه در مسیر امضای توافق برای بازگشت به اجرای برجام قرار نگرفته‌ایم. این به معنای این نیست که ما برجام را از روی میز کنار گذاشته‌ایم.
چند قطعنامه سازمان ملل کنار گذاشته شده و به جای آن یک متن قطور پیچیده به عنوان برجام آمده. هر چه به جلوتر می‌رویم برجام بی‌خاصیت‌تر می‌شود. از ابتدا بنای ما این بود که گفت‌و‌گوهای برجام را تا مدتی ادامه دهیم که ببینیم با رعایت خطوط قرمز ما از نقاط مثبت برجام می‌توانیم استفاده کنیم یا نه ولی به معنای این نیست که ما برای همیشه خودمان را گرفتار این تونل تنگ برجامی خواهیم کرد.»
اگر بخواهیم این جملات و عبارات وزیر امور خارجه را ساده و صمیمی به مخاطب انتقال دهیم این است که می‌خواهد بگوید ما قبل از این‌که مدیریت روابط بین‌الملل را در دست بگیریم تصور می‌کردیم توان و دانش و عقلانیت لازم را برای این‌که بهتر از دولت‌مردان پیشین، مذاکرات با ۵ به‌علاوه ۱ را پیش ببریم داریم اما پس از این‌که وارد گود شدیم دیدیم حریف خیلی چغر است و به‌هرحال ما از پس آن بر نمی‌آییم و نمی‌توانیم بهتر از برجام را به تصویب برسانیم.البته وزیر امور خارجه نگفت که تلاش کردند تا طرف مقابل، به همان برجام ۲۰۱۵ رضایت بدهد که آن نیز ممکن نشد و امروز رسیدند به جایی که نه برجام عزتمندانه در دست دارند و نه همان برجام قبلی را. برای این‌که اصولگرایان متوجه شوند که میدانِ آمار و آرزوها با میدان عمل تفاوت بنیادین با هم دارند و دقیقاً مانند ایستادن در لب گود و رفتن داخل گود است، برای مردم و کشور هزینه زیادی داشته است، هزینه‌ای که همچنان ادامه دارد و روشن نیست تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد و خسارت ملی آن را چه کسی از چه منبعی پرداخت خواهد کرد و رنج مردم چگونه جبران خواهد شد و چه چیزی دره بی‌اعتمادی که در نتیجه چنین برخوردهایی، بین مردم و حاکمیت ایجاد شد را پٌر می‌کند ؟
بارها گفتیم و نوشتیم که قوه عاقله اصولگرایان، لاغر و نحیف شده است و توان حل هیچ کدام از مشکلات اصلی کشور را ندارد و تنها اقدامی که در آن تبحّر دارد، این است که در پستوی آرمان‌های پوشالی پنهان شود و مخالفان و منتقدان خود را آمریکایی و غربگرا و اخیراً غربگدا بنامد تا آدرس غلط به مردم داده باشد.
امروز افکار عمومی بیش از همیشه دریافت که اصولگرایان این‌کاره نیستند و توان حل مسأله در هیچ حوزه‌ای را ندارند اما این اندازه صداقت ندارند تا به مردم بگویند و تلاش دارند در ناکارآمدی خود را با مفاهیمی چون «خط قرمزهای ما» پنهان کنند، خط‌قرمزهایی که خط‌قرمزهای مردم نیستند.