آمارهای جهانی نشان می دهد حدود ۶۰ درصد از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و به همین دلیل این مراکز را می توان به عنوان منبع اصلی سکونت انسانی بعد از دوره غارنشینی دانست. اما اینکه این مدل زندگی به چه میزان برای انسان ها دستاوردهای کاربردی داشته و یا بالعکس آثار و […]
آمارهای جهانی نشان می دهد حدود ۶۰ درصد از جمعیت جهان در شهرها زندگی می کنند و به همین دلیل این مراکز را می توان به عنوان منبع اصلی سکونت انسانی بعد از دوره غارنشینی دانست. اما اینکه این مدل زندگی به چه میزان برای انسان ها دستاوردهای کاربردی داشته و یا بالعکس آثار و تبعات منفی را در پی داشته است، مباحث متعددی است که در مکاتب مختلف در رابطه با آن بحث های زیادی وجود دارد.
آنطور که آمارهای بین المللی نشان می دهد بیش از ۳۰۰ کلانشهر در سطح دنیا با جمعیت بالای یک میلیون نفر وجود دارد و در واقع افزایش شهر نشینی در کنار فرصت هایی که به همراه دارد، مشکلات و چالش هایی را نیز در پی خود داشته است که یکی از چالش های پیچیده در این حوزه بحث «حقِ به شهر» است.
براین اساس تمامی شهروندان نسبت به شهرها به عنوان جایگاهی که در آن زندگی می کنند، از حقوقی برخوردار هستند این حقوق شامل حق تامین معاش، آزادی، شهرسازی و زندگی سالم و… می شود که در چارچوب حق فردی تعریف شده است.
با این مقدمه می توان دریافت که پرداختن به مفهوم بازآفرینی شهری یکی از حقوق شهروندی برای زندگی سالم تر و بهتر ایشان است.
در کشور ما اما در طول سال های اخیر به بحث بازآفرینی شهری در این مناطق بسیار توجه و پرداخته شده است. این اقدامات فقط به دلیل تغییر ریخت این مناطق صورت نمی گیرد بلکه امروزه ثابت شده توسعه کمی و کیفی سطح اجتماعی و اقتصادی هر کشور همبستگی مثبتی با شیوه و شرایط زندگی مردمان آنجا دارد. بنابراین همه کشورهای موسوم به جهان سوم را با این ویژگی های جدید نمی توان واقعا جهان سوم نامید بلکه تعبیرِ در حال توسعه، در این مورد عینی تر خواهد بود.
این در حالی است که مدیریت شهری باید در ارائه خدمات شهری در سکونتگاههای غیررسمی نهایت تلاش خود را به کار گیرد تا شرایط زندگی برای مردم در این مناطق تسهیل شود.
در همین زمینه مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری پیش از این، از برنامه این شرکت برای نوسازی و تولید ۱۴۵ هزار واحد مسکونی در بافتهای ناکارآمد شهری در سال گذشته خبر داده بود که به پیشرفت هایی در این زمینه دست یافته است.
مهدی عبوری گفت: در سال گذشته موضوع نوسازی وتولید ۱۴۵ هزار واحد مسکن در بافتهای ناکارآمد شهری با جدیت بیشتر پیگیری شد.
وی با یادآوری اهمیت موضوع حاشیهنشینی که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار داشته، نیز تصریح کرده است: بایداز ظرفیتهای بالقوه سازمانها و نهادهایی نظیر بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، سازمان بسیج مستضعفین، بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی در خصوص حل مشکلات حاشیه نشینی و سکونتگاه ههای غیررسمی بصورت اقدام مشترک استفاده کرد.
این در حالی است که ساکنان سکونتگاههای غیررسمی اغلب از افراد دهکهای پایین جامعه هستند و به دلیل عدم نظارت دستگاههای ذیربط، جمعیت به حاشیه شهرها سرازیر شده است. بنابراین به زعم مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران در بهسازی و توانمندسازی سکونتگاههای غیر رسمی توسط دستگاهها و نهادهای ذیربط، فراهم کردن خدمات شهری باید مورد توجه قرار گیرد.
همچنین این مقام مسئول در جای دیگری بر ضرورت نونگاری طرحهای جامع شهری تاکید داشته و بر این نکته مهم نیز اذعان داشته است که قانون مداری و جلوگیری از ساخت و سازهای غیرمجاز و گسترش بی ضابطه شهرها مورد تاکید است و با متخلفان این موضوع نیز برخورد میشود.
گفتنی است که حاشیه نشینی به طور کلی از ناکامی های خط مشی شهری قلمداد می شوند. این امر از پيامدهاي توسعه ناهمسو و بدريخت در نظام شهرنشيني است. کاربري هاي شهري در قشربندي اجتماعي و اقتصادي تاثيرگذار است و وقتي حاشيه نشينان خود را ناتوان از بهبود موقعيت اقتصادي- اجتماعي خويش احساس کردند، نوعي محروميت در آنها بوجود آمده و آنها را به ارتکاب جرایم اجتماعي وادار کرده است. این در حالی است که در تحلیل علل شکل گيري حاشيه نشيني مطرح می شود که این مفهوم در ارتباط با شاخص هاي آموزشي، بهداشتي، فرهنگي، تجاري، ورزشي، فضاي سبز و بازتاب هاي اجتماعي ناشي از آنها است و با توجه به تفاوت ضريب پراکندگي کاربريها و خدمات شهري که در محلات حاشيه نشين برابر ۱۸۸٫۹ و در محلات غير حاشيه نشين برابر ۱۴٫۴۹ است، چنين استنباط مي شود که شاخصهاي مذکور به عنوان يکي از عوامل تاثير گذار در حاشيه نشيني محسوب مي شوند.
ارتباط بازآفرینی شهری و حل معضلات اجتماعی و اقتصادی محلات
معضل حاشيه نشيني يا سكونتگاههاي غيررسمي در بخش عظيمي از كشورهاي جهان، به ويژه در كلانشهرهاي قاره آسيا و آفريقا و آمريكاي جنوبي، گريبانگير مديريت شهري است. آمارهاي موجود در این زمینه نیز حكايـت از آن دارد كـه قريب ۲۰ تا ۳۰ درصد ساكنين كلانشهرها در سكونتگاههاي ناهنجار زندگي كرده و دست به گريبان معضلات خاص محـلات فوق هستند.
بنابراین حاشيه نشيني مترادف با آسيب ها و انحرافات اجتماعي است و اگر چه حاشيه نشينان آسيب زا و منحرف نيستند ولي شرايط و موقعيت جغرافيايي ايجاب ميكند تا براي منحرفان، منطقه اخلاقي و فرهنگي خاصي ايجاد شود. زندگي حاشيه نشـيني و كنش متقابل اعضاي آنها با يكديگر عامل به وجود آورنده فرهنگ خاصي است كه با فرهنگ متداول حاكم بـر جامعـه تفـاوت دارد. خرده فرهنگ زاغه اي در این میان، از افرادي تشكيل يافته كه كم و بيش مشكلات مشابهي دارند و ارتباطات آنها با يكديگر، ارزشها و گرايش هاي جديدي را پديد مي آورد. بنابراين بسياري از رفتارهايي كه در فرهنگ حـاكم جامعـه، ناهنجـار و يـا انحرافی تلقـی می شوند، در اين مكانها عادي هستند.
بنابراین می توان گفت که از نتایج حاشیه نشینی می توان به بدمسكني، رشد زاغه ها و سكونتهاي غير رسمي، چالشهاي زيسـت محيطـي، عـدم دسترسـي بـه آب آشاميدني سالم و بهداشتي، معضل دفع زباله، مشكل ترافيكي، گسترش انحرافات اجتماعي، مساله تامين كـار، انـواع نارضايتي هاي جمعي و احساس عدم تعلق و بيگانگي با شهر و عدم مشاركت و احساس تبعيض با شهرنشینان همراه بوده است.
نتیجه اینکه در چنین شرایطی نظام سیاسی کشور بـا بحـران اجتماعي روبرو مي شود و از منظر علم اقتصاد و همچنین جامعه شناسی لازم است که عوارض اقتصادی و اجتماعی در ایجاد این مناطق، با بازآفرینی سریع و دقیق آنها مورد توجه قرار گیرد. اقدامی که به عنوان اصلی ترین وظیفه شرکت بازآفرینی شهری ایران، در حال انجام است.