اهمیت نخست این حضور، شرایط حساس جهانی و منطقهای است که به باور برخی تحلیلگران، حتی از دوران جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد شوری سابق نیز خطرناکتر است. حمله به اوکراین که برخلاف تصور «ولادیمیر پوتین» رییسجمهوری روسیه ظرف یک هفته و یکماه خاتمه پیدا نکرد و مقاومت و حتی پیشروی اوکراین در داخل خاک روسیه و دفاع تمامقد غرب از اوکراین موجب شد احتمال گسترش این جنگ به اروپا و حتی تبدیل شدن به یک نبرد هستهای بالا بگیرد و همچنین خطر ناشی از گسترش دامنه جنگ غزه بسیار جدی است و رییسجمهوری میتواند طی مذاکرات دیپلماتیک و نقشآفرینی فعالانه در دیدار با روسای کشورهای مختلف و دبیرکل سازمان ملل بر این موضوعات اثرگذار باشد.
دومین موضوعی که این سفر را پراهمیت میکند اوضاع داخلی کشور و اقتصاد آسیبدیده در زیر فشار تحریمها است که تبعات آن از فشار تورم و گرانی و فرار سرمایه از کشور گذشته و به انواع ناترازیهای عجیب و غریب از کمبود برق و گاز و آب تا کسری بودجه بیسابقه دولت و کمبود اقلام پزشکی ضروری رسیده است و دولت نیز دسترسی به منابع خود را از دست داده و ناچار است نفت را با تخفیفهای نامعقول به واسطهها و تعداد معدودی از کشورها بفروشد و برای همان میزان نیز نمیتواند دلار تحویل بگیرد و به جای آن کالاهای غیراساسی چون چای، انبه و ذرت تحویل میگیرد.
ادامه این وضعیت و بیتوجهی دولت مرحوم رییسی به حل و تدبیر آن و ناکارآمدی سیاست نگاه به شرق موجب شد جمهوری اسلامی ایران از نقشه اقتصاد جهاد تقریباً حذف شده است آن هم در شرایطی که بیشترین نیاز را به اقتصاد جهان دارد.
حقیقت این است که جمعیت بیش از ۸۵ میلیون نفری ایران امروز در دنیایی زندگی میکنند که قطع ارتباط و اتصال با این دنیا خطرات مرگباری برای زندگی عادی شهروندان بهدنبال خواهد داشت و اگر فردی چون سعید جلیلی که مدعی بود خروج یکجانبه از همه معاهدات بینالمللی برای کشور هیچ خطری ندارد، ناشی از درک ناقص و نارسا از نظام بینالملل است به عنوان نمونه کافی است تنها به حوزه بهداشت و درمان نگاهی کوتاه بیندازیم.
امروز بسیاری از تجار نمیتوانند برخی داروهای حیاتی و تجهیزات پزشکی را وارد کشور کنند و دلیل آن در برخی منابع خبری داخل کشور «تحریم آمریکا» اعلام شد و در برخی منابع نیز «fatf» و ناممکن بودن نقل و انتقالات بانکی. صرف نظر از اینکه دلیل چه باشد، درصورت استمرار این وضعیت، سلامت بخشهایی از مردم و در صدر همه بیماران خاص به مخاطره میافتد و دولت نمیتواند خود را پشت شعارها و آرمانهایی نامعقول پنهان کند و چشم بر رنج شهروندان ببندد.
نکته مهم بعدی که گویا سیاستسازان در جمهوری اسلامی از آن آگاهی ندارند این است که داشتن مناسبات اقتصادی با کشوری چون آلمان بهخاطر جایگاهی که در اتحادیه اروپا دارد، هم به نفع صنعتگران و تجار بخش خصوصی است و زیرساختهای صنعتی را بهروز و نیازهای کشور را مرتفع میکند و هم در برخی بزنگاههای سیاسی و اختلاف بین تهران و غرب، میتواند چون کاتالیزور و تسهیلگر عمل کند و بخشی از این تنشها را کاهش دهد در حالیکه در صورت فقدان چنین مناسباتی در بخش اقتصاد، فرصتهای سیاسی نیز یکی پی از دیگری از بین میروند.
امروز جمهوری اسلامی ایران از نظر بسیاری از کشورهای مهم دنیا بهویژه شرکتهای معتبر غربی، تنها بر روی نقشه جغرافیای سیاسی دیده میشود در حالیکه منافع ملی و مصالح مردم ایجاب میکند ایران هرچه زودتر به نقشه اقتصاد جهانی برگردد و اگر این اتفاق به تأخیر افتد، این جهان نیست که زیان میکند، دولتمردان و سیاسیونی که مشکلی در معیشت ندارند و برای درمان خود و اهل بیت خود نیز توان مالی لازم را دارند که به هر کشور اروپایی بروند نیز زیان نمیکنند بلکه این ما مردم و شهروندان ستمدیده هستیم که در عرصههای عمومی زندگی که درظاهر هیچ ارتباطی به سیاست ندارند، متضرر خواهیم شد.
مسعود پزشکیان که در انتخابات ۸ و ۱۵ تیرماه وعده تغییر داد نباید تصور کند که با تغییر چند وزیر، آوردن چند زن و چند مدیر از اهل سنت و قومیتها به قوه مجریه، به وعده خود عمل کرد. تغییر از نظر مردم یعنی تغییر روشهای انقباضی در سیاست داخلی و خارجی، نگاه به مطالبه اکثریت، بازگشت به نقشه اقتصادی جهان و رسیدن به ثبات نسبی در نرخ ارز و حضور پررنگ در معادلات اقتصادی منطقهای و جهان و رییس دولت چهاردهم باید بداند که مردم در انتظار چنین تغییراتی هستند.
- نویسنده : محمدباقر محسنی